درباره ابو الحسن علي بن مهدي الطبري قبلا نوشته ام. چنانکه وعده داده ام در بخش دوم اين مقاله به نسخه خطی کتاب تأويل الآيات المشکلة او می پردازم که تاکنون به چاپ نرسيده است. اين نسخه را آقای ژيماره در مقدمه کتاب مشکل الحديث ابن فورک معرفی کرده است و همو به لطف عکسی از نسخه گویا منحصر به فرد اين کتاب را به من داد. مشخصات نسخه را اجمالا آقای ژيماره در مقدمه خود بر کتاب ابن فورک ارائه داده و بنابراين می توان به آنجا مراجعه کرد. سبب اينکه در مقدمه اين کتاب، آقای ژيماره به معرفی اين نسخه اهتمام ورزيده همانطور که قبلا نوشتم اين است که ابن فورک از کتاب طبري در اثر خود بهره برده است. طبري شاگرد ابو الحسن اشعري بود. در سنت اشعري از او به عنوان شاگرد و راوی سنت و کلام اشعري سخن می رود منتهی در عين حال کسانی مانند ابن تيميه او را دارای قرابت بیشتری در مقایسه با دیگر اشعريان نسل های نزديک به ابو الحسن اشعری با اهل حديث می دانند. در کتابی که اينجا نسخه اش را معرفی می کنيم البته طبري از موضع ضد تشبيهی دفاع می کند و مستندات عقايد اصحاب حديث حنبلی مسلک را رد می کند؛ درست آنچه ابن فورک هم آن را در کتابش انجام داده است. در اين راستا او آيات قرآن و يا احاديثی را که می تواند مورد استناد اهل تشبیه قرار گيرد را به بحث گذاشته و تأويل هایی را پيشنهاد می کند.
با وجود اينکه در کتاب علي بن مهدي علاوه بر آيات قرآن، احاديث هم مورد بحث و بررسی قرار گرفته و او فصولی متعدد را به احاديث اختصاص داده و اساساً هدف اصلی او تأويل احاديث تشبيهی است اما در عنوان نسخه خطی تنها از آيات قرآن سخن رفته. عنوان کتاب بر اساس برگ نخست نسخه خطی چنين است:
کتاب تأويل الآيات المشکلة الموضحة وبيانها بالحجج والبرهان
روايت کتاب بر اساس همين برگ نخست چنين است:
قال الشيخ الإمام أبو الحسين (کذا) علي بن محمد المهدي الطبري
رواية الشيخ الفقيه الجليل أبي العبّاس أحمد بن الحسن الشرواني
عن القاضي الإمام أبي ليلی محمد بن بندار البصري الطبري
عن أبي أحمد الصفّاري عن مصنّفه رضي الله عنهم
در زير همين قسمت با خطی متفاوت چنين آمده:
حدّثنا الشيخ الفقيه الجليل أبو العبّاس أحمد بن الحسن الشرواني قراءة عليه في المحرّم سنة ثمان وسبعين وأربعمائة قال حدّثنا القاضي الإمام أبو ليلی محمد بن بن بندار البصري الطبري في شهر رمضان المبارک سنة أربع وستين وأربعمائة قال حدّثني أبو أحمد الصفّاري قال حدّثنا الشيخ الإمام أبو الشيخ الحسين (در بالای سطر: ابن علي بن محمد) بن المهدي (کذا) الطبري قال...
بنابر مقدمه کتاب (108 ب و 109 الف) معلوم می شود کتاب را طبري به درخواست کسی نوشته که از عقايد گروهی که آنان را "الفرقة المنتسبة إلی الحديث" می خوانده شکايت کرده است؛ گروهی که با وجود مساهمت در نقل اخبار و احاديث توانایی تأويل درست احاديث و استنباط درست آنها را ندارند. بنابر اين مقدمه اين اشخاص تنها توانی که دارند گردآوری اجزایی در حدیث است بی آنکه ابزار لازم برای فهم حديث را داشته باشند. آنان با زبان و حقيقت و مجاز و ظاهر و باطن کلام نا آشنايند و اخباری را که نقل می کنند دستاويزی قرار می دهند برای ابراز عقايدی تشبيهی. آنان در واقع مخالفت طريقه مشايخ می کنند و تنها قصدشان رياست ورزی است و مدعی دانشند بی آنکه از علوم و آگاهی های لازم برخوردار باشند (در جایی دیگر در کتاب از "قوما من المنحرفین عنّا بالاسم والمذهب" یاد می کند، 137 الف). آنطور که در برگ 109 ب آمده اين شخص که از طبري درخواست تأليف کتابی در اين زمينه کرده در جایی می زيسته که اين گروه و اين عقايد تشبيهی در آنجا غلبه داشته است. در مقدمه، طبري در مقام پاسخ به شکواییه مخاطبش می نويسد:
" واعلم علّمک الله الخير برحمته إنّ الفرقة المشبهة لم تزل مباينة لأهل الحديث ومفارقة لهم إذ کانت مقالتهم خلاف مقالتهم ومذاهبهم غير مذاهبهم لأنّ من المشبهة من يقول بأنّه صورة لا کالصور ومنهم من يقول بأنّه صورة ولحم ودم وهذا مذهب يحکی عن مقاتل بن سليمان وداود الجواري ويحکی عن داود هذا أنّه کان يروي أنّ الله تعالی رمدت / 110 الف ... وأشباه لهذا کثيرة من سخافاتهم وحماقاتهم وما لا يجوز التلفّظ لأحد إلا حاکياً عنهم معرّفاً قبح اعتقادهم وفاحش روایتهم فتکلفت بمبلغ علمی ومقدار طاقتي بتفسیر ما روي من الأخبار وتأويل ما نقل من الأحاديث التي ظاهرها بخلاف باطنها مثل ما روي وصحّ عن رسول الله صلی الله علیه وسلم ...وغير ذلک مما يکثر عدده ويصحّ نقله ولا يجهل معناه وتفسیره کُنه (کذا) ما یوافق المعقول من الأصول والمعمول به من اللغات لیعرف الناقل لذلک بعین الشفقة والبصيرة أنّ مخرجها بخلاف ما یذهب إليه هؤلاء الجهلة الرعاع والهمج الغثاء وکشفت عن معاني جميع ذلک محتسباً للثواب وکريم المآب... // 110 ب وقدّمت قبل ذلک طرفاً يسيراً ونبذاً قليلاً من أدلة الموحّدة في إثبات الصانع وتوحيده ونفي تشبيهه بخلقه وتأويل ما وجد في کتابه من أسمائه مثل قوله هو الأول والآخر والظاهر والباطن و مثل قوله ... إلی سائر ما جاء في هذا الباب من تفسير الجنب في قوله سبحانه ما فرطت في جنب الله .. ليکون الکتاب جامعاً لما قصدنا به إلیه مستوعباً لذلک وصلی الله علی محمد عوداً وبدءً وسلّم کثيرا.
بعد از آن چند صفحه ای نويسنده بحث اثبات صانع را مطرح می کند و بعد ابوابی را در تفسير و تأويل آیات قرآن که مستلزم قول به تشبيه است مطرح و به بحث درباره آن بر اساس ديدگاه اشعری می پردازد. بعد از ابواب مربوط به آیات قران، او ابواب اصلی کتابش در تاویل احادیث را آغاز می کند (از برگ 135 الف). او در اینجا می گوید که بنا ندارد به تأویل و بحث درباره احادیثی که اسنادشان واهی و مجعول است بپردازد.
در این کتاب طبري از مشایخ شناخته شده اش نقل روایت و یا مطلب و حکایت می کند و این خود برای اثبات اصالت کتاب به کار می آید؛ کسانی که از آنان در نزهة الابصار هم روایت دارد؛ مانند ابن الانباری ( 115 الف) و نیز ابن درید ( 115 ب) و همچنین ابو عبد الله الازدی، ملقب به نفطویه( 132 ب). او یکجا هم از خود ابو الحسن اشعری شعری را نقل و روایت می کند ( 152 ب).
طبري در این کتاب از عباد بن سلیمان، حسین النجار، فلاسفه (114 الف)، ابراهيم نظّام (114 ب)، الجبایی ( 115 الف)، هشام بن عمرو الفوطی ( 115 ب)، یکی از نجاریّه( 136 ب) ياد می کند و نقل هایی هم از ابو القاسم بلخی ( 133 ب و 134 ب) دارد. در طول کتاب هم در مقام استشهاد از نقل اشعار شاعران عرب فروگذار نمی کند. جالب است اضافه کنم یکجا عقیده غریبی را به معتزله نسبت می دهد و آن اینکه آنان رؤیت خدا را در خواب جایز می دانسته اند ( 155ب).
متأسفانه نسخه از پايان ناقص است و در برگ 162 ب پایان می گیرد.
جمعه ۸ دي ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۲