من بارها نوشته ام که هانری کوربن فهم ما را از فلسفه اسلامی و بل عقلانیت فلسفی در اسلام مخدوش کرد. او فلسفه ابن سینا را در پرتوی فلسفه سهروردی و فلسفه سهروردی را در پرتوی فلسفه آخوند ملا صدرا و فلسفه ملا صدرا را در پرتوی مکتب شیخی می فهمید. شیعه شناسی او در حقیقت آیین پاسداشت تفکر غالیانه بود و به تعبیر مرحوم آقا مهدی حائری یزدی سبب شد تا فلسفه اسلامی و به ویژه فلسفه آخوند را در غرب بیشتر در شمار علوم غریبه و علم حروف و اعاجیب بفهمند. سال هاست ما در ایران گرفتار خوانش کوربنی از فلسفه هستیم. کتاب های او را نه یکبار که چندباره ترجمه کرده ایم و همچنان در این مسیر کوشاییم. عیبی هم ندارد. عیبش آن است که سخنان دیگران از مخالفان او را هم باید بشنویم و بخوانیم اما این کار را نمی کنیم. برای فهم تشیع و فلسفه شیعی و اسلامی ما نیازی به کوربن نداریم. تاریخ فلسفه او همه چیز هست الا تاریخی تحلیلی از فلسفه اسلامی. من یکبار نوشتم اگر می خواهید فلسفه اسلامی را نفهمید حتما کوربن بخوانید.
از جمله کسانی که به درستی نقدهای جانانه بر خوانش کوربن از فلسفه ابن سینا به دست داده دیمیتری گوتاس است. او در چندین مقاله نشان داد که فهم کوربن از فلسفه ابن سینا که او را حکمت مشرقی می خواند به کلی برخاسته از خوانشی نادرست و محرف از آثار ابن سیناست. گوتاس در مقالات خود نشان داده است که ابن سینا فلسفه ای غیر از آنچه در شفا ارائه داد نداشت و مراد از فلسفه مشرقی او در برابر فلسفه مکتب بغداد چیزی جز همانی که در آثاری مانند شفا و اشارات آمده نیست. در ایران بسیاری خوانش کوربنی را از فلسفه ابن سینا می پسندیدند و همچنان می پسندند. از حسین نصر تا غلامحسین ابراهیمی دینانی. زمان شاه هم به دلائل انگیزه های ناسیونالیستی سخنان کوربن درباره اسلام ایرانی و ریشه های خسروانی فلسفه های ابن سینا و به ویژه سهروردی خیلی جدی گرفته می شد. روشن است که آنچه سهروردی از آن به فلسفه خسروانیات تعبیر می کند ریشه تاریخی ندارد. ما در فهم سهروردی هم به خطا رفته ایم. جایگاه او را در تفسیری جدید از فلسفه مشایی فروگذاشتیم و یکسره به خسروانیات و فهلویات او دلبسته شدیم. به نظرم مناسب است نوشته های گوتاس در این زمینه ترجمه شود. یکی از آنها را فاضل محترم آقای عطایی نظری به فارسی ترجمه کرده است.
شنبه ۴ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۸:۵۵