آنچه درباره توجه محدثانی مانند کلینی و حتی بیشتر محدثان مکتب قم که به مخالفت با غلات شیعی شناخته بوده اند گفتیم و دقت آنها را در عدم نقل از سنت های غلات تذکر دادیم به این معنا نیست که آنها گاهی روایات راویان مرتبط با محافل غلات و یا متأثر از آنان را در کتاب های خود نقل نمی کرده اند. نگاهی به کتاب کلینی به طور نمونه روشن می کند که او از راویانی مشهور به غلو روایاتی را نقل کرده است. در بالا به یکی از دلائل این کار پرداختیم. اینجا باید این نکته را مورد توجه قرار دهم که علت دیگر وجود روایات راویان غالی در کتاب هایی مانند کافی این است که کلینی و امثال او با توجه به شناختی که از عقاید اصلی و تعیین کننده غلات شیعی مانند اسلاف نصیریه داشته اند مانعی در نقل آن دسته از احادیث آن غلات که خارج از آن گونه عقاید بوده نمی دیده و آن احادیث را اگر به طور کلی مضامینش در احادیث دیگر راویان هم وجود داشته نقل می کرده اند. یعنی در جایی حساسیت داشته اند که احادیث غالیان منعکس کننده عقاید اباحی و تناسخی و شرک آلود غلات شیعی بود اما اگر مضمون احادیث آنان خارج از این موضوعات و مشابه احادیث غیر غالیان بود در مواردی به نقل احادیث آنان اقبال نشان می داده اند. بیشترین انگیزه در نقل احادیث آنان همانا نقل احادیثی است که جنبه ترویجی برای تشیع داشته و چون مضمون کلی آن احادیث به نظر امثال کلینی قابل قبول بوده بنابراین مانعی در نقل نمی دیده اند.
روشن است که از دیدگاه یک مؤرخ اصالت یک متن حدیثی با صحت مضمون آن از نقطه نظر اعتقادی فرق می کند. محدثان فقیه معمولاً اصالت حدیث از نقطه نظر صحت صدور و صحت عمل را در احادیث فقهی به جدیت مورد بررسی قرار می داده اند اما لزوماَ این گونه سختگیری ها را برای احادیث سنن و اخلاقیات و همچنین مباحث اعتقادی لازم نمی دیده اند. بنابراین اگر مضمون حدیثی فقهی بود برای فقیهان محدث بسیار مهم بود تا از صحت صدور حدیث اطمینان حاصل کنند چرا که در فرایند استنباط حکم شرعی جزئیات برای آنان مهم بود اما در مورد احادیثی با مضامین اعتقادی به ویژه درباره امامت اگر مضمون کلی حدیث با احادیث و عقاید شناخته شده و مقبول و معهود هماهنگی داشت چه باک اگر ساختار و الفاظ حدیث واقعی نباشد و به تعبیر دیگر حدیث از لحاظ صدور اصالت نداشته باشد. این چنین است که گاه می بینیم راویانی بوده اند که از ترکیب احادیث کوچک و اصیل حدیثی مفصل را بر می ساخته اند و آن را در قالبی داستانی و به طور نمونه در قالب مناظره ای میان امام و یکی از مخالفان جلوه می داده اند. با این چارچوب کلی اگر راویانی با گرایشات غالیانه احادیثی در معجزات امامان نقل می کرده اند که اصل آن معجزه به نحو دیگری در روایات دیگری نقل شده بود و یا به دلیل اصل پذیرش کلامی امکان صدور معجزات از امامان، محدثانی بوده اند که منعی در نقل احادیثی از این راویان که از اصالت روایات آنها مطمئن نبوده اند ابایی نداشته اند. به همین ترتیب به نقل احادیثی غیر اصیل و واضح البطلان در مورد رجعت و یا عالم ذر اقدام می کرده اند و لو آنکه راویان احادیث به انواع ضعف و کذب و غلو متهم بوده اند اما چون رجعت را اصل مسلم شیعی فرض می کرده اند در روایت احادیث مختلف ابواب رجعت از روایات این دسته راویان چشم پوشی نمی کرده اند. در مورد عالم ذر نیز چون اصل آن اعتقاد کم و بیش شایعی در میان اهل سنت و شیعیان بوده بنابراین مشکلی در نقل روایات عالم ذر که غالیان روایت می کرده و آن را بستری برای تبیین افکار خود می دیده اند نداشته اند منتهی در نقل این روایات، محدثان امامیه این عنایت را داشته اند که چیزی را نقل نکنند که مستقیماً مرتبط با عقاید تناسخی غلات باشد که با عقیده عالم ذر پیوند خورده بود. به همین دلیل است که می بینیم مضامین کتاب الهفت والاظله سنت نصیریان را علمای امامیه در آثار خود نقل نمی کرده اند با وجود آنکه روایات بسیاری را از مفضل جعفی و محمد بن سنان درباره عالم ذر روایت کرده اند که در واقع اساس همان عقاید غالیانه کتاب الهفت والاظله منسوب به مفضل جعفی است.
يكشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۳