- بررسی روایات بصائر در کتاب الاختصاص: از يک مورد در همين نقلهای الاختصاص شايد بتوان نتيجه گرفت که منبع نقل او بصائر الدرجات روايت محمد بن يحيی العطار بوده است (روايت احمد فرزندش از پدر؛ نک: ص 269). در جای ديگری نقلی از سعد ديده می شود که آن را می توان با فرض مقبول ما متناسب يافت که متن بصائر الدرجات موجود برخاسته از "استخراج" بصائر سعد اشعري است و شايد در نسخه اصلی اين متن رواياتی هم به نقل از سعد صراحتا وجود داشته که در نسخه فعلی ديده نمی شود (نک: الاختصاص، ص 272)؛ مواردی را که عطار می خواسته به روايت از سعد آنها را نقل کند و نه مشايخ ديگرش. اين موارد بعضا در نسخه کنونی بصائر قابل تشخيص است، اما نام سعد در سند افتاده که آن هم به دليل خلط ميان اسناد و از ميان رفتن تمايز طرق مختلف در متن فراهم آمده از سوی عطار است. روايت المعلی بن محمد البصري در متن الاختصاص (ص 283)، احتمالا می تواند دلیل این باشد که متن بصائری که در اختيار نويسنده الاختصاص بوده دارای اضافات بعدی بصائر که ريشه در الکافي دارد بوده است. اما از دیگر سو از يک روايت در الاختصاص (ص283)، که مستقيما از المعلی بن محمد البصري بدون وساطت الحسين بن محمد بن عامر نقل شده بر می آيد که منبع الاختصاص شايد خود متن بصائر سعد بوده که می دانيم او از المعلی روايت می کرده است (نک: الامامة والتبصرة، ص 109)، در حالی که در متن موجود بصائر اين روايت به وساطت الحسين بن محمد بن عامر نقل شده است (نک: بصائر، ص 306 از چاپ افست مرعشي). به هر حال به نظر می رسد که نسخه ای که در اختيار نويسنده الاختصاص بوده، نسخه بصائری است به روايت احمد پسر عطار و بنابراين تفاوتهايی با نسخه موجود که روايت ابو القاسم حمزة بن القاسم است دارد و اضافات بعدی در نسخه موجود را ندارد و شماری از تمايزها در اسناد ناشی از اين مسئله است.
- نمونه رواياتی به نقل از صفار در آثار شيخ صدوق به واسطه ابن وليد که در بصائر الدرجات ديده می شود (مانند: الامالي، ص 284؛ قس: بصائر، ص435/5).
- درباره نسبت بصائر سعد با متن بصائر موجود باید گفت از روايتی در مختصر حلي چنین بر می آيد که منبع مختصر شايد کتاب بصائر الدرجات موجود بوده و نه بصائر سعد، چرا که در آن روايتی با يک واسطه نقل می شود که سعد از آن واسطه نقل نمی کند بلکه مستقيما از خود شيخ اصلی روايت می کند (نک: مورد موسی بن جعفر و روايت با واسطه عمران بن موسی از او؛ نک: مختصر، ص 3). اما این می تواند توضیح دیگری داشته باشد. تنها برای نمونه ای از صنعت استخراج میان این دو کتاب این مورد را نقل می کنم: روايتی را سعد اشعري از طريق ايوب بن نوح روايت کرده (نک: کمال الدين، ص 229 احتمالاً به نقل از بصائر سعد)، اما در بصائر موجود از طريق برقي روايت می شود (ص 504؛ قس: المحاسن، 1/236). تمايزهايی ميان روايات مختصر بصائر الدرجات با متن موجود بصائر ديده می شود که اين نظر را که منبع مختصر نه متن موجود بلکه متن بصائر سعد بوده،کاملا تأييد می کند (نمونه: مختصر، ص 98 روايت درباره معلی بن خنيس؛ قس: بصائر، ص 423). بنابراین انتساب نسخه بصائر منقول در مختصر حلي به سعد اشعری ناشی از اشتباه حسن بن سلیمان الحلي نیست.
- بسياری از رواياتی که به نقل از سعد بن عبد الله در منابع حديثی اماميه نقل می شود در بصائر موجود ديده می شوند؛ نمونه آنها رواياتی است در الامامة والتبصره ابن بابويه. نمونه ای از رواياتی که در الامامة والتبصرة به نقل از سعد آمده اما در بصائر به واسطه کس ديگری از شيخِ روایی سعد نقل شده این است: بصائر، ص 183؛ مقایسه: الامامة، ص 45.
-از شماری از مشايخی که در بصائر موجود به يک واسطه روايت شده کسانی را می شناسيم که مشخصا جزء مشايخ شناخته شده سعد اشعري اند و محمد بن يحيی العطار از آنان به واسطه روايت می کرده است؛ مانند موسی بن جعفر البغدادي که جزء مشايخ شناخته شده سعد اشعري است (نک: الخصال، 582). با این وصف صفار هم به واسطه عمران بن موسی از موسی بن جعفر بن وهب البغدادي روايت می کند (نک: الاستبصار، 2/99). يا مورد القاسم بن محمد الاصفهاني که از مشايخ شناخته شده سعد است و در بصائر با واسطه علي بن محمد از مشايخ عطار، همان روايت از او روايت می شود (نک: ص 433) و در مختصر بصائر الدرجات بدون واسطه از او روايت نقل می شود (نک: مختصر، ص 90).
- رواياتی از بصائر در آثار شيخ صدوق ديده می شود که به نقل از عطار است و نه صفار (نمونه: الامالي، 364؛ قس: بصائر، 200/21).
- نمونه های بسياری از روايات مختصر بصائر به نقل از سعد اشعري در آثار حديثی ديگر و از جمله آثار صدوق ديده می شود (نک: مختصر، ص 56؛ قس: معاني الأخبار، ص 315).
- رواياتی بعضا در کتابهای شيخ صدوق به نقل از صفار و با وساطت ابن الوليد ديده می شود که عينا در متن موجود بصائر می توان آنها را يافت و اين دليل آن است که ابن وليد احاديث صفار را در اين قبيل موضوعات روايت می کرده و بايد دليل عدم روايت کتاب بصائر را در نکته ای ديگر يافت (نمونه: بصائر، ص 9/5؛ قس: الخصال، 123). باز روايتی را ابن قولويه به نقل از ابن الوليد از صفار روايت می کند که عين آنرا در بصائر الدرجات می يابيم (نک: کامل الزيارات، ص 146؛ قس: بصائر الدرجات، ص 68). روايت ديگری هم می بينيم در الامالي شيخ صدوق (ص 284) که عين آن را در بصائر می يابيم (ص 435 /5).
- در آثار شيخ صدوق موارد زيادی ديده می شود که در موضوعات مشابه کتاب بصائر الدرجات روايتهای زيادی از سعد اشعري نقل می شود، در حالی که از صفار يا روايتی نقل نمی شود و يا اينکه به يک يا دو روايتی بسنده می شود (تنها برای نمونه ای، نک: کمال الدين، ص 201 به بعد، باب العلة التى من أجلها يحتاج إلى الامام عليه السلام که همين موضوع در بصائر الدرجات نيز مطرح شده است؛ نک: ص 484 تا 489). اين نکته به خوبی مؤيد همين نظر است که سعد بن عبد الله و کتاب بصائر او منبع اصلی اين دست روايات بوده و صفار و رواياتش چندان محل نظر نبوده است که علت آن هم محدود بودن روايات او در اين زمينه هاست. باز روايتی متناسب با متن بصائر الدرجات به نقل ابن وليد از صفار در طرق مائة منقبة ابن شاذان ديده می شود که اين روايت در بصائر کنونی ديده نمی شود (ص 54-55).
- در نمونه ديگری شيخ صدوق احاديثی درباره اينکه امامان وجه الله اند نقل می کند و در ضمن آنها روايتی از صفار می آورد که در باب مشابه در بصائر آن روايت ديده نمی شود؛ اما روايتی ديگر را که از سعد نقل می کند، با اندکی اختلاف در آغاز سند که به دليل شيوه استخراجی بصائر موجود است، در بصائر يافت می شود (نک: کمال الدين، ص 231، احاديث 33 و 34؛ قس: بصائر، ص 84-85، چاپ موجود در سی دی معجم الفقهی).
- رواياتی از متن موجود بصائر در دلائل الامامة ( از ص 186 به بعد و يا در ص 254 و 276 و 278 به بعد) دیده می شود اما در غالب موارد نامی از صفار نيامده است. در مواردی نام از صفار آمده (مانند ص 227-228) که البته در اين مورد خاص روايت موجود در متن بصائر (ص 117) تا اندازه ای متفاوت است و اصلا معلوم نيست که اين روايت متخذ از متن بصائر باشد. بنابراين نويسنده دلائل الامامة کتاب بصائر را که در اختيار داشته از صفار نمی دانسته است. از طريق تلعکبري، نويسنده دلائل الامامة (ص 253-254) روايتی به نقل از ابن وليد می آورد (که البته واسطه ميان ابن وليد و احمد بن محمد بن عيسی اشعري افتاده است) که شايد مربوط به صفار باشد و اين روايت در بصائر ديده می شود (نک: ص 262)؛ اما در اين مورد شيخ اول در متن بصائر با شيخ صفار در روایت یاد شده (اگر واقعا صفار واسطه باشد) تفاوت دارد و باز اين امر نشان می دهد که منبع نقل بصائر موجود نبوده و روايت صفار با وساطت شيخی ديگر بوده است. دو مورد ديگری هم (ص 369-370) باز به نقل از تلعکبري (از ابن وليد) آمده که باز نام صفار در ميان نيست و شايد افتاده باشد و به هر حال در بصائر نيز ديده می شود (ص 259 و 266)، اما به هر حال چون نام صفار در سند نيست معلوم نيست که اصلا متعلق به او باشد و بر فرض اينکه سند متعلق به او هم باشد، معلوم نيست که مبتنی بر کتاب بصائر باشد بلکه اين احتمال قوی وجود دارد که اين دو حديث در کتابهای ديگر صفار روايت شده و يا به واسطه او در کتابهای بعدی نقل شده است؛ بدون آنکه ارتباطی با بصائر الدرجات داشته باشد. البته يک مورد هست که به صراحت نام صفار در ميانه سند تلعکبري / ابن وليد آمده (ص 405) و حديث هم در بصائر با همان سند ديده می شود (ص 422) اما اين امر به تنهايی دليل آن نيست که نويسنده دلائل الامامة و يا منبع او روايت را متکی بر متن بصائر و منسوب به صفار روايت کرده باشند بلکه تنها نشان می دهد که آن روايت به وسيله صفار در جايی نقل شده است.
- در رابطه با نسبت کتاب بصائر الدرجات سعد اشعری با متن موجود بصائر این نکته را هم باید افزود که بخشهايی از آنچه که در مختصر بصائر الدرجات حلی (از متن بصائر سعد اشعری) آمده اصلا در کتاب بصائر موجود نيست و دليل آن هم اين است که ابواب مربوطه اصلا در بصائر کنونی طرح نشده، مانند بحث رجعت که روايات آن در مختصر به نقل از سعد آمده است (نک: مختصر، از ص 17 به بعد). البته حلي خود متن بصائر صفار را نيز در دست داشته و آن را به نام او خود صفار مورد استفاده قرار می دهد (نک: ص 123). به هر حال نظم و تنظيم ابواب کتاب سعد (دست کم آن طور که از مختصر بر می آيد، با کتاب بصائر کنونی تا اندازه ای متفاوت بوده است؛ گرچه ريشه اين تنظيم ابواب به متون کهنتر می رسد و با تفاوتهايی و حذف و اضافاتی به کتابهای بعدی منتقل شده است. به هر حال این نکته احتمال اينکه کتاب صفار خود استخراجی از کتاب سعد بن عبد الله اشعری بوده (یعنی عکس آنچه نظر ماست) و به این دلیل کمتر در آثار بعدی نقل شده را می تواند مورد تردید قرار دهد. یک احتمال دیگر هم البته قابل بررسی است و آن اینکه شباهت متن بصائر سعد با متن بصائر صفار را به این سبب بدانیم که سعد خود کتابش را بر اساس متن صفار و بر اساس استخراجی از آن ساخته است. این احتمال از آنجا می تواند مورد تمسک قرار گیرد که دست کم یکجای دیگر هم می دانیم سعد اشعری از کتاب شخصی دیگر اقتباس کرده است (نمونه فرق الشیعه و المقالات والفرق نوبختی و سعد اشعري). با این وصف اگر چنین بود چرا محدثانی مانند ابن بابویه نقل روایات بصائر او را بر نقل از صفار ترجیح می داده اند. وانگهی بخش هایی در بصائر سعد دیده می شود (مانند بحث رجعت) که در متن صفار بخش مشابهی ندارد. به هر حال کتاب بصائر الدرجاتی که فراهم آمده عطار است تنها شامل گزيده ای از بصائر سعد همراه با اضافاتی بوده و تازه همه ابواب آن را شامل نمی شده است. البته اين قضاوت مبتنی بر نسخه موجود بصائر است و شايد در نسخه های اوليه، آن ابواب هم در دنباله کتاب موجود بوده است. اما به هر حال مسلم است که بصائر سعد کتاب مفصلتری بوده و در ابواب مختلف احاديث زيادتری را نقل می کرده است. در مورد بصائر سعد اشعری باید به نقلهایی از این کتاب در مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب (نمونه: 1/315) اشاره کرد که از همين مورد بر می آيد که کتاب بصائر کتاب مفصلی بوده چرا که تنها حديث "الف باب" را از 66 طريق نقل کرده و ابن شهر آشوب که به روايات همين حديث در الخصال ابن بابویه اشاره کرده، تنها از مورد سعد و کتاب بصائر او نام می برد و اشاره ای به روايات بصائر صفار ندارد. اين امر به خوبی گواه آن است که او بصائر صفار را نمی شناخته و به خوبی می دانسته که بصائر سعد اشعري منبع اين روايت و طرق متعدد آن است؛ اين در حالی است که در متن کنونی بصائر هم روايات زيادی در همين مورد نقل شده که بنابر فرضيه ما ريشه در بصائر سعد دارد. از ديگر نقلهای بصائر سعد در مناقب اين موارد را بايد ياد کرد: 1/332؛ 3/115 (از بصائر سعد در کنار کتاب الکافي به عنوان دو کتاب در ارائه بابی در رابطه با مفهوم محدّث ياد کرده بدون نام بردن از صفار و کتاب بصائر کنونی که آن هم همين دست روايات را دارد؛ نيز نک: 3/173؛ 3/281؛ 3/364 در اين سه مورد تنها نام بصائر هست اما از سعد نامی نيامده است؛ 3/365 -366 از بصائر سعد.
چند نکته دیگر درباره صفار و کتاب بصائر الدرجات:
- علامه مجلسی تصريح می کند که کليني از کتاب بصائر نقل کرده است (بحار الأنوار، 1/27).
- بصائر الدرجات صفار و منسوب به او در اختيار حسن بن سليمان الحلي بوده است (نک: المحتضر، ص 56).
- رواياتی غاليانه به نقل از صفار در اربعين ابن ابی الفوارس با طرق ناشناخته (نک: اليقين، ص 264 و 266).
- نمونه رواياتی به نقل از صفار در آثار شيخ صدوق به واسطه ابن وليد که در بصائر الدرجات ديده می شود (مانند: الامالي، ص 284؛ قس: بصائر، ص435/5).
- درباره نسبت بصائر سعد با متن بصائر موجود باید گفت از روايتی در مختصر حلي چنین بر می آيد که منبع مختصر شايد کتاب بصائر الدرجات موجود بوده و نه بصائر سعد، چرا که در آن روايتی با يک واسطه نقل می شود که سعد از آن واسطه نقل نمی کند بلکه مستقيما از خود شيخ اصلی روايت می کند (نک: مورد موسی بن جعفر و روايت با واسطه عمران بن موسی از او؛ نک: مختصر، ص 3). اما این می تواند توضیح دیگری داشته باشد. تنها برای نمونه ای از صنعت استخراج میان این دو کتاب این مورد را نقل می کنم: روايتی را سعد اشعري از طريق ايوب بن نوح روايت کرده (نک: کمال الدين، ص 229 احتمالاً به نقل از بصائر سعد)، اما در بصائر موجود از طريق برقي روايت می شود (ص 504؛ قس: المحاسن، 1/236). تمايزهايی ميان روايات مختصر بصائر الدرجات با متن موجود بصائر ديده می شود که اين نظر را که منبع مختصر نه متن موجود بلکه متن بصائر سعد بوده،کاملا تأييد می کند (نمونه: مختصر، ص 98 روايت درباره معلی بن خنيس؛ قس: بصائر، ص 423). بنابراین انتساب نسخه بصائر منقول در مختصر حلي به سعد اشعری ناشی از اشتباه حسن بن سلیمان الحلي نیست.
- بسياری از رواياتی که به نقل از سعد بن عبد الله در منابع حديثی اماميه نقل می شود در بصائر موجود ديده می شوند؛ نمونه آنها رواياتی است در الامامة والتبصره ابن بابويه. نمونه ای از رواياتی که در الامامة والتبصرة به نقل از سعد آمده اما در بصائر به واسطه کس ديگری از شيخِ روایی سعد نقل شده این است: بصائر، ص 183؛ مقایسه: الامامة، ص 45.
-از شماری از مشايخی که در بصائر موجود به يک واسطه روايت شده کسانی را می شناسيم که مشخصا جزء مشايخ شناخته شده سعد اشعري اند و محمد بن يحيی العطار از آنان به واسطه روايت می کرده است؛ مانند موسی بن جعفر البغدادي که جزء مشايخ شناخته شده سعد اشعري است (نک: الخصال، 582). با این وصف صفار هم به واسطه عمران بن موسی از موسی بن جعفر بن وهب البغدادي روايت می کند (نک: الاستبصار، 2/99). يا مورد القاسم بن محمد الاصفهاني که از مشايخ شناخته شده سعد است و در بصائر با واسطه علي بن محمد از مشايخ عطار، همان روايت از او روايت می شود (نک: ص 433) و در مختصر بصائر الدرجات بدون واسطه از او روايت نقل می شود (نک: مختصر، ص 90).
- رواياتی از بصائر در آثار شيخ صدوق ديده می شود که به نقل از عطار است و نه صفار (نمونه: الامالي، 364؛ قس: بصائر، 200/21).
- نمونه های بسياری از روايات مختصر بصائر به نقل از سعد اشعري در آثار حديثی ديگر و از جمله آثار صدوق ديده می شود (نک: مختصر، ص 56؛ قس: معاني الأخبار، ص 315).
- رواياتی بعضا در کتابهای شيخ صدوق به نقل از صفار و با وساطت ابن الوليد ديده می شود که عينا در متن موجود بصائر می توان آنها را يافت و اين دليل آن است که ابن وليد احاديث صفار را در اين قبيل موضوعات روايت می کرده و بايد دليل عدم روايت کتاب بصائر را در نکته ای ديگر يافت (نمونه: بصائر، ص 9/5؛ قس: الخصال، 123). باز روايتی را ابن قولويه به نقل از ابن الوليد از صفار روايت می کند که عين آنرا در بصائر الدرجات می يابيم (نک: کامل الزيارات، ص 146؛ قس: بصائر الدرجات، ص 68). روايت ديگری هم می بينيم در الامالي شيخ صدوق (ص 284) که عين آن را در بصائر می يابيم (ص 435 /5).
- در آثار شيخ صدوق موارد زيادی ديده می شود که در موضوعات مشابه کتاب بصائر الدرجات روايتهای زيادی از سعد اشعري نقل می شود، در حالی که از صفار يا روايتی نقل نمی شود و يا اينکه به يک يا دو روايتی بسنده می شود (تنها برای نمونه ای، نک: کمال الدين، ص 201 به بعد، باب العلة التى من أجلها يحتاج إلى الامام عليه السلام که همين موضوع در بصائر الدرجات نيز مطرح شده است؛ نک: ص 484 تا 489). اين نکته به خوبی مؤيد همين نظر است که سعد بن عبد الله و کتاب بصائر او منبع اصلی اين دست روايات بوده و صفار و رواياتش چندان محل نظر نبوده است که علت آن هم محدود بودن روايات او در اين زمينه هاست. باز روايتی متناسب با متن بصائر الدرجات به نقل ابن وليد از صفار در طرق مائة منقبة ابن شاذان ديده می شود که اين روايت در بصائر کنونی ديده نمی شود (ص 54-55).
- در نمونه ديگری شيخ صدوق احاديثی درباره اينکه امامان وجه الله اند نقل می کند و در ضمن آنها روايتی از صفار می آورد که در باب مشابه در بصائر آن روايت ديده نمی شود؛ اما روايتی ديگر را که از سعد نقل می کند، با اندکی اختلاف در آغاز سند که به دليل شيوه استخراجی بصائر موجود است، در بصائر يافت می شود (نک: کمال الدين، ص 231، احاديث 33 و 34؛ قس: بصائر، ص 84-85، چاپ موجود در سی دی معجم الفقهی).
- رواياتی از متن موجود بصائر در دلائل الامامة ( از ص 186 به بعد و يا در ص 254 و 276 و 278 به بعد) دیده می شود اما در غالب موارد نامی از صفار نيامده است. در مواردی نام از صفار آمده (مانند ص 227-228) که البته در اين مورد خاص روايت موجود در متن بصائر (ص 117) تا اندازه ای متفاوت است و اصلا معلوم نيست که اين روايت متخذ از متن بصائر باشد. بنابراين نويسنده دلائل الامامة کتاب بصائر را که در اختيار داشته از صفار نمی دانسته است. از طريق تلعکبري، نويسنده دلائل الامامة (ص 253-254) روايتی به نقل از ابن وليد می آورد (که البته واسطه ميان ابن وليد و احمد بن محمد بن عيسی اشعري افتاده است) که شايد مربوط به صفار باشد و اين روايت در بصائر ديده می شود (نک: ص 262)؛ اما در اين مورد شيخ اول در متن بصائر با شيخ صفار در روایت یاد شده (اگر واقعا صفار واسطه باشد) تفاوت دارد و باز اين امر نشان می دهد که منبع نقل بصائر موجود نبوده و روايت صفار با وساطت شيخی ديگر بوده است. دو مورد ديگری هم (ص 369-370) باز به نقل از تلعکبري (از ابن وليد) آمده که باز نام صفار در ميان نيست و شايد افتاده باشد و به هر حال در بصائر نيز ديده می شود (ص 259 و 266)، اما به هر حال چون نام صفار در سند نيست معلوم نيست که اصلا متعلق به او باشد و بر فرض اينکه سند متعلق به او هم باشد، معلوم نيست که مبتنی بر کتاب بصائر باشد بلکه اين احتمال قوی وجود دارد که اين دو حديث در کتابهای ديگر صفار روايت شده و يا به واسطه او در کتابهای بعدی نقل شده است؛ بدون آنکه ارتباطی با بصائر الدرجات داشته باشد. البته يک مورد هست که به صراحت نام صفار در ميانه سند تلعکبري / ابن وليد آمده (ص 405) و حديث هم در بصائر با همان سند ديده می شود (ص 422) اما اين امر به تنهايی دليل آن نيست که نويسنده دلائل الامامة و يا منبع او روايت را متکی بر متن بصائر و منسوب به صفار روايت کرده باشند بلکه تنها نشان می دهد که آن روايت به وسيله صفار در جايی نقل شده است.
- در رابطه با نسبت کتاب بصائر الدرجات سعد اشعری با متن موجود بصائر این نکته را هم باید افزود که بخشهايی از آنچه که در مختصر بصائر الدرجات حلی (از متن بصائر سعد اشعری) آمده اصلا در کتاب بصائر موجود نيست و دليل آن هم اين است که ابواب مربوطه اصلا در بصائر کنونی طرح نشده، مانند بحث رجعت که روايات آن در مختصر به نقل از سعد آمده است (نک: مختصر، از ص 17 به بعد). البته حلي خود متن بصائر صفار را نيز در دست داشته و آن را به نام او خود صفار مورد استفاده قرار می دهد (نک: ص 123). به هر حال نظم و تنظيم ابواب کتاب سعد (دست کم آن طور که از مختصر بر می آيد، با کتاب بصائر کنونی تا اندازه ای متفاوت بوده است؛ گرچه ريشه اين تنظيم ابواب به متون کهنتر می رسد و با تفاوتهايی و حذف و اضافاتی به کتابهای بعدی منتقل شده است. به هر حال این نکته احتمال اينکه کتاب صفار خود استخراجی از کتاب سعد بن عبد الله اشعری بوده (یعنی عکس آنچه نظر ماست) و به این دلیل کمتر در آثار بعدی نقل شده را می تواند مورد تردید قرار دهد. یک احتمال دیگر هم البته قابل بررسی است و آن اینکه شباهت متن بصائر سعد با متن بصائر صفار را به این سبب بدانیم که سعد خود کتابش را بر اساس متن صفار و بر اساس استخراجی از آن ساخته است. این احتمال از آنجا می تواند مورد تمسک قرار گیرد که دست کم یکجای دیگر هم می دانیم سعد اشعری از کتاب شخصی دیگر اقتباس کرده است (نمونه فرق الشیعه و المقالات والفرق نوبختی و سعد اشعري). با این وصف اگر چنین بود چرا محدثانی مانند ابن بابویه نقل روایات بصائر او را بر نقل از صفار ترجیح می داده اند. وانگهی بخش هایی در بصائر سعد دیده می شود (مانند بحث رجعت) که در متن صفار بخش مشابهی ندارد. به هر حال کتاب بصائر الدرجاتی که فراهم آمده عطار است تنها شامل گزيده ای از بصائر سعد همراه با اضافاتی بوده و تازه همه ابواب آن را شامل نمی شده است. البته اين قضاوت مبتنی بر نسخه موجود بصائر است و شايد در نسخه های اوليه، آن ابواب هم در دنباله کتاب موجود بوده است. اما به هر حال مسلم است که بصائر سعد کتاب مفصلتری بوده و در ابواب مختلف احاديث زيادتری را نقل می کرده است. در مورد بصائر سعد اشعری باید به نقلهایی از این کتاب در مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب (نمونه: 1/315) اشاره کرد که از همين مورد بر می آيد که کتاب بصائر کتاب مفصلی بوده چرا که تنها حديث "الف باب" را از 66 طريق نقل کرده و ابن شهر آشوب که به روايات همين حديث در الخصال ابن بابویه اشاره کرده، تنها از مورد سعد و کتاب بصائر او نام می برد و اشاره ای به روايات بصائر صفار ندارد. اين امر به خوبی گواه آن است که او بصائر صفار را نمی شناخته و به خوبی می دانسته که بصائر سعد اشعري منبع اين روايت و طرق متعدد آن است؛ اين در حالی است که در متن کنونی بصائر هم روايات زيادی در همين مورد نقل شده که بنابر فرضيه ما ريشه در بصائر سعد دارد. از ديگر نقلهای بصائر سعد در مناقب اين موارد را بايد ياد کرد: 1/332؛ 3/115 (از بصائر سعد در کنار کتاب الکافي به عنوان دو کتاب در ارائه بابی در رابطه با مفهوم محدّث ياد کرده بدون نام بردن از صفار و کتاب بصائر کنونی که آن هم همين دست روايات را دارد؛ نيز نک: 3/173؛ 3/281؛ 3/364 در اين سه مورد تنها نام بصائر هست اما از سعد نامی نيامده است؛ 3/365 -366 از بصائر سعد.
چند نکته دیگر درباره صفار و کتاب بصائر الدرجات:
- علامه مجلسی تصريح می کند که کليني از کتاب بصائر نقل کرده است (بحار الأنوار، 1/27).
- بصائر الدرجات صفار و منسوب به او در اختيار حسن بن سليمان الحلي بوده است (نک: المحتضر، ص 56).
- رواياتی غاليانه به نقل از صفار در اربعين ابن ابی الفوارس با طرق ناشناخته (نک: اليقين، ص 264 و 266).
چهارشنبه ۲ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۲