مطلبی را شخصی از دوستان فرستاد از نویسنده ای که خلاصه اش این بود که چطور می توان وجود احادیث بی سابقه در آثار قدیم را غیر اصیل دانست در حالی که همواره این احتمال وجود دارد احادیثی در کتاب های قدیمی بوده باشد که در منابع بعدی نقل نشده. تازه مگر نه این است که در کتابخانه ها هر از چندی نسخه ای از آثار قدیم پیدا می شود که مشتمل بر احادیث جدیدی است و این خود نشان می دهد که هر چه در آثار قدیم نقل شده بوده لزوماً در منابع دستیاب کنونی نقل نشده است. آن دوست محترم نظر من را درباره این مطلب جویا شد و من اینجا مناسب دیدم چند کلمه ای در این باره توضیح دهم.
در مورد حدیث شیعی البته احتمال پیدا شدن کتاب های قدیمی غیر ممکن نیست اما با توجه به اینکه آنچه امروز در اختیار ماست دست کم از عصر صفوی جز با چند استثنا شناخته بوده و قبل از آن هم قرن ها مجموعه ای معین از کتاب های حدیثی در اختیار عالمان بوده می توان با احتمال بسیار بالا ابراز کرد که تقریباً شناسایی نسخه های کتاب هایی که بتواند تغییری اساسی در جغرافیای شناخت ما از منابع حدیثی کهن ارائه دهد بسیار بعید است. وانگهی حتی ابن طاووس که منابع کهن شیعی بسیار زیادی در اختیارش بوده آنچه نقل می کند خاصتاً در محدوده احادیث فقهی و یا اعتقادی چندان چیز قابل توجهی افزون بر کتاب های قدما در بر ندارد. در بسیاری از موارد تازه هم متن احادیث کم و بیش مشابه متون قدیمی است منتهی با اسانیدی جدید. از دیگر سو، بسیاری از متن هایی که امروزه مفقود تلقی می شود در عصر شیخ طوسی هم مفقود بوده و دیگر نسخ آنها متداول نبوده؛ به ویژه به دلیل تدوین جوامع حدیثی مانند کافی. آنچه از احادیث جدید شیخ طوسی در اختیار داشته گویا همانی است که در طی امالی خود و چند کتاب دیگر غیر فقهی خویش روایت کرده و مابقی کتاب هایی با احادیثی تکراری بوده اند. در مورد احادیث فقهی کافی است همین را نشانه بگیریم که در آثار فقیهان بعد از شیخ با وجود اینکه شماری از کتاب های حدیثی همینک مفقود همچنان موجود بود تلاشی برای استناد به آنها اگر مواد جدیدی ارائه می داد از سوی فقیهان به ویژه فقیهانی که در پی رد دیدگاه شریف مرتضی درباره عدم حجیت خبر واحد بودند و یا فقیهانی که در پی علاج اخبار مختلف بودند دیده نمی شود. آنچه هم کم و بیش جدید بود را ابن ادریس تلاش کرد تا در مستطرفات سرائر خود گردآورد. علامه هم به همین کتاب های معمول حدیثی فقهی ارجاع می دهد مانند کتاب های تهذیبین و کافی. او احادیثی جدید که بتواند محل استناد باشد را نقل نکرده.
وانگهی ما به عنوان مؤرخان عقیده به آنچه همینک در اختیار است باید تکیه کنیم. اینکه حدیثی که در یک متن جدید دیده می شود و سابقه ای از آن موجود نیست ممکن است منبعی قدیمی در پشت آن باشد امری پذیرفتنی در چارچوب بحث های تاریخی نیست؛ به ویژه اگر بدانیم که انگیزه های جعل حدیث چه بوده و اعتماد کمی نسبت به منبع ناقل داشته باشیم.
يكشنبه ۲۶ دي ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۳