مرحوم آقای سید مرتضی فیروزابادی کتابی دارد به نام فضائل الخمسة من الصحاح الستة. نويسنده تلاشش بيشتر گردآوري احاديثي بوده در فضائل اهل بيت كه عمدتاً در كتاب های معتبر و مورد تصدیق اهل سنت نقل شده است. این کتاب متأسفانه چندان مورد توجه قرار نگرفت در حالی که به نظر من اهمیتش از بسیاری کتاب های مشابه بیشتر است؛ علاوه بر اینکه این کتاب مشکلی که در بسیاری کتابهای مشابه در این زمینه دیده می شود را ندارد. توضيح اينكه برخی تصور می کنند هر حدیثی اگر در منبعی سنی آمد و لو اینکه کتابی در زمینه احاديث موضوعه بود قابل استناد در زمینه بحث امامت است. وقتی محدثی و یا دانشمندی سنی مذهب حدیثی را نقل می کند و آن را ضعیف می داند و حتی مجعول مي خواند دیگر استناد بدان به عنوان استشهاد به روایات اهل سنت در زمینه فضائل معنای خود را از دست می دهد و کار معقولی نیست. من به خاطر دارم وقتی این موضوع را با مرحوم آقای طباطبایی در میان گذاشتم و نسبت به یکی از کتاب های بسیار معروف در زمینه امامت این انتقاد را ابراز کردم و مرحوم استاد حرف من را تأیید کرد و اين روش را ناپسند دانست. همین طور است استناد به روایاتی از کتاب هایی تألیف نویسندگان سنی مذهبی که خود آن نویسندگان مورد انتقاد اهل سنت بوده اند و آنان و اسانیدشان را غیر معتبر می دانسته اند. این کار چه فایده ای در بر دارد؛ جز اینکه احادیث صحیح و غیر قابل خدشه در موضوع امامت که اهل سنت روایت کرده و علمای شیعه به آنها استناد می کنند نیز در این میان به نحوی دیده نمی شوند و به اصطلاح موضوع لوث می شود. در این میان آثاری هستند که به ادعای برخی منابع شیعی نویسندگانشان از اهل سنت قلمداد می شده اند اما عالمان سنی آنان را نمی شناسند و یا از خود نمی دانند. در کتاب های ابن طاووس معمولاً این دست کتاب ها کم نیست. استناد به این کتاب ها البته ممکن است ارزش تاریخی داشته باشد اما طبعاً برای هدف استناد کنندگان در چارچوب های سنتی مفید فایده ای نیست. اینجاست که معتقدم کتاب فضائل الخمسه که بر اساس منابع معتبر اهل سنت تدوین و گردآمده بود ارزش بیشتری دارد.
از نمونه هایی که در این زمینه باید نام برد و در سال های اخیر به ویژه شنیده ام با همت یکی از آقایان اهل منبر و معارف بر آن تأکید زیاد می شود متنی است که در چند کتاب غیر معتبر و یا با سندهای ساختگی نقل شده و از جمله در کتاب نور الهدى والمنجى من الردى با سندهای غیر گواهی شده و با عباراتی که روشن است نمی تواند اصیل باشد (گو اینکه مضامین مطالب ممکن است درست باشد اما به هرحال انتساب کل مطلب بدین ترتیب که در این متن نسبتاً بلند دیده می شود واضح است که جعل کسانی است مانند ابو المفضل شیبانی و شاید با همکاری یکی دو تن دیگر). این کار عملاً به نظر من موجب بی اعتباری اصل عقیده مرتبط با موضوع آن متن و روایات بی شمار معتبر دیگری می شود که در رابطه با آن موضوع در منابع بسیار معتبر و با اسناد متنوع نقل شده است.
شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۸