استاد دانشمند دکتر شفیعی کدکنی در پژوهشهای خود بر این نکته تأکید دارند که خواجه عبدالله انصاری هروی مطلقاً تفسیری بر قرآن نداشته است و مقصود از پیر هری در تفسیر کشف الأسرار میبدی را نباید خواجه عبدالله انصاری دانست. از دیگر سو استاد دکتر شفیعی همچنین بر این نکته تأکید دارند که نوبه دوم تفسیر میبدی تماماً مبتنی است بر تفسیر الکشف والبیان ثعلبی. با این وصف در یکی از آثار کوچکی که از ابن القیسرانی (د. ۵۰۷ ق) باقی مانده است او که خود شاگرد خواجه ابو اسماعیل عبدالله انصاری هروی بوده از او مطلبی نقل می کند که نشانی است بر اینکه محتملاً خواجه تفسیری بر قرآن داشته است. عین عبارت را ملاحظه کنید:
سمعت الأنصاري يقول: إذا ذكرت التفسير فإنما أذكره من مائة وسبعة تفاسير (نک: ابن طاهر المقدسي، المنثور من الحكايات والسؤالات ، چاپ جمال عزون، مكتبة دار المنهاج، ۱۴۳۰ ق، ص ۳۵، چاپ عبدالرحمان قائد، ریاض، ۱۴۳۰ ق، ص ۳۸۹).
برداشت من از این عبارت این است که خواجه عبد الله انصاری مجالسی داشته در تفسیر قرآن که متن آن بعدها در اختیار میبدی قرار گرفته بوده و او از آن در کتابش بهره برده است. می دانیم که ثعلبی در الکشف والبیان خود از تفاسیر بسیاری از میان تفاسیر متقدم بر قرآن بهره گرفته و خود نیز درمقدمه تفسیرش به تفصیل منابعش را با ذکر سند بر می شمارد. بعید نیست خواجه عبدالله انصاری در مجالس خود از تفسیر ثعلبی هم بهره می برده و شاید یکی از منابعش برای نقل از تفاسیر متقدم تفسیر او بوده است. دور نیست بهره وری میبدی از تفسیر ثعلبی را هم باید در این چارچوب تفسیر کرد.
می دانیم که صوفیان در مجالس خود سنت تفسیر گویی بر قرآن داشته اند. نمونه ها بسیار است و از آن جمله باید به مجالس ابو سعد خرگوشی اشاره کرد که متن آن با عنوان اللوامع موجود است. این کتاب با وجود آنکه عنوانش مشعر بر آن نیست که کتاب در واقع تفسیری بر قرآن است اما هر مجلس آن با بحث از آیه ای از قرآن آغاز می شود و بحث مجالس کتاب بر حول محور تفسیر قرآن است. به هر حال بعید نیست خواجه عبدالله انصاری هم از این دست مجالس داشته است، مجالسی که متن آن به نحوی فراهم آمده و در اختیار میبدی قرار گرفته است، ولله الحمد اولاً وآخرا.
پنجشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۱