کتاب مقصد الراغب الطالب في فضائل علي بن أبي طالب که نسخه ظاهراً منحصر به فردی از آن در کتابخانه دانشکده الهيات مشهد موجود است و درباره هويت مؤلف آن از دير باز اختلاف نظر بوده متن ارزشمندی است که با وجود آنکه تاکنون به چاپ نرسيده اما از جهات مختلف حائز اهميت است(درباره آن، نک: مقاله مرحوم محمود فاضل در مجله دانشکده الهيات مشهد)؛ از جمله در رابطه با نقل روايات قضايای حضرت امير که عمدتاً آن را از سنت علي بن ابراهيم قمي نقل می کند که بايد اين نقلها را با نسخه های موجود کتاب قضايا أمير المؤمنين پدرش ابراهيم بن هاشم القمي که به روايت فرزند موجود است مقايسه کرد. نسخه موجود اين اثر نسخه ای است کهنسال و با وجود خطاهایی که در اسناد روایات آن رفته اما از آن اطلاعات تاريخی مهمی به دست می آيد. هويت مؤلف اين کتاب دانسته نيست اما بی ترديد تأليف اين کتاب مربوط است به نيمه اول سده هفتم قمری و به احتمال زياد در موصل نوشته شده است. اشتباه برخی از دانشمندان در انتساب اين اثر به حسين بن محمد بن الحسن الحلواني، نويسنده متن حديثی نزهة الناظر اين بوده است که نويسنده در باب مربوط به امام غائب مطلبی که در پايان کتاب حلواني در رابطه با آن امام است را نقل می کند و در دنباله آن کلمات پايانی حلوانی در کتابش را هم که در دنباله همين بخش است بی دليل در دنباله آن نقل می کند به نحوی که گمان می رود آنجا که می گويد "قال الحسين بن محمد بن الحسن لما انتهی الی هذا..." اين مطلب، گفتار خود نويسنده مقصد الراغب است، در حالی که آن دنباله نقل اوست از کتاب نزهة الناظر حلواني (نک: نسخه الهيات مشهد که صفحه شمار است و نه برگ شمار، ص 181؛ مقايسه کنيد با نزهة الناظر، ص 152). در دنباله البته نويسنده مقصد مطالب خود را تا بيش از ده برگ ديگر ادامه می دهد. به هر حال اين مسئله موجب خطای برخی از نويسندگان و عالمان امامی شده و نويسنده کتاب را عيناً حلواني پنداشته اند. گاه نيز با توجه به عدم امکان انتساب کتاب به او از نقطه نظر زمانی و تاریخی، نويسنده را "حسين بن محمد بن الحسن" ديگری پنداشته اند (نمونه، فهرس التراث جلالی، 1/644). مشايخ مؤلف تقريباً همگی شناخته شده و از علمای سنی مذهب شامات، عراق و جزيره ابن عمر هستند که نامشان در کتابهایی مانند تاريخ اربل ابن المستوفي و تکمله منذري و منابع معاصر اين دوران آمده است. نويسنده البته در بسياری از موارد از پدرش روايت می کند که او هم به نوبه خود از شماری از علمای سنی مذهب معروف دورانش، عمدتاً از عراق روايت حديث دارد. بی ترديد نويسنده امامی مذهب است و پدرش نيز. مايه تأسف است که هويت نويسنده روشن نيست و شايد او که از کسانی چون ابو الفرج ابن الجوزي، دانشمند نامدار حنبلی مذهب روايت حديث دارد در ميان اماميه شهرتی نداشته و تنها در پنهانی مذهب امامی داشته است. به هر حال شايد با تتبعی دقيق بشود هويت او را روشن کرد اما مهم آن است که نخست کتاب به صورت تحقيقی و انتقادی به چاپ برسد. اينجا البته مجال پرداختن به اين موضوع نيست و شايد وقتی ديگر به اين موضوع بازگرديم و جوانب مسئله انتساب کتاب را مورد مطالعه قرار دهيم. مؤلف طبعاً چنانکه از اسنادش پيداست معاصر فخار بن معدّ موسوي دانشمند برجسته امامی است و همانند همو هم چنانکه گفتیم از ابن الجوزي روايت می کند. همچنين می دانيم که فخار از پدرش هم روايت حديث می کند. آيا نويسنده ما هم هموست؟ اين البته چندان محتمل نيست اما نکته جالب توجه در متن اين کتاب اين است که نويسنده مقصد الراغب هرگاه که از پدرش روايت می کند نامی از او نمی برد و اين نشان می دهد که پدر از شهرتی برای مخاطبان کتاب برخوردار بوده است.
از نکات جالب توجه در اين کتاب روايت متنی است در تاريخ الأئمة که خود شايسته توجه مستقل و انتشار است. اين متن که با دو سند متفاوت در لابلای متن کتاب و به مناسبت يادکرد از تک تک امامان در فصلهای مختلف پراکنده شده است متنی است که بايد آن را در سنت "تاريخ الأئمة" نويسی کهنسالی در ميان اماميه به شمار آورد که تحريرهای مختلفی از آن در دست است و به اشخاص مختلفی نسبت داده شده و مشهورترين آن همانی است که با انتساب به نصر بن علي الجهضمي و ابن ابی الثلج منتشر شده است (با تحقيق سيد محمد رضا حسينی جلالی). ما پيشتر در ضمن تحقيق مفصلی که در اين سايت هم منتشر شد نمونه های مختلف اين متن و تحريرهای گوناگون آن و تحول متنی آن را مورد بررسی قرار داده ايم.
سندهایی که نويسنده ما به واسطه آنها در ابواب مختلف کتاب از اين متن که از آن گاه با عنوان "تاريخ الأئمة" تعبير کرده نقل می کند از اين قرار است:
ص 4؛ درست در آغاز باب اول: أخبرني والدي رحمه الله قال انبأ أبو الفتوح محمد بن عبد الباقي بن احمد المعروف بإبن البطي قال انبأ أبوالحسن علي بن محمد الأنباري قال (کذا) انبأ جعفر بن مالک قال حدثني عبد الله بن يونس قال حدثني الفضل بن عمر (کذا: المفضل بن عمر) عن سيدنا الصادق عليه السلام في کتاب تاريخ الأئمة عليهم الصلاة والسلام.

ص 104؛ در آغاز باب 16: أخبرني الشيخ أبو القاسم علي بن أبي الفرج بن أبي منصور إذناً بإسناده في تاريخ الأئمة علیهم السلام قال:

ص 109؛ در میانه باب 19: وأخبرني والدي رحمه الله قال أخبرني أبو الفتوح محمد بن عبد الباقي بن احمد المعروف بإبن البطي قال أنا الحسن بن علي الأنباري(کذا) قال حدثني أبو العلاء أحمد بن يوسف بن المؤيد الأنباري قال ثنا الحسن بن أحمد (کذا) قال حدثني جعفر بن مالک قال حدثني عبد الله بن يوسف (کذا) قال حدثني الفضل (کذا) بن عمر عن سيدنا الصادق عليه السلام قال:

ص 125؛ آغاز باب 24: أخبرنا والدي رحمه الله قال أنبأ أبو الفتوح عبد الباقي بن احمد (کذا) قال أنا ابو علی الحسن بن علي الأنباري(کذا) قال أنا أبو العلاء أحمد بن يوسف بن المؤيد الأنباري قال ثنا الحسین بن أحمد (کذا) قال حدثني جعفر بن مالک قال حدثني عبد الله بن يونس قال حدثني ابو الفضل عمر (کذا: المفضل بن عمر) عن سيدنا الصادق عليه السلام في تاريخ الأئمة علیهم السلام قال:...

نويسنده اين سطور پيشتر در همين سايت يادداشتی منتشر کرد با عنوان: "روايتی جديد و منتشر نشده از تاريخ الأئمه و سهم حسين بن حمدان الخصيبي" که در آن نسخه ای را معرفی کرد مشتمل بر متنی ناشناخته درباره تاريخ امامان که بخشی از آن مستند بود به روايت حسين بن حمدان الخصيبي از جعفر بن محمد بن مالک الفزاري در روايت تحريری از "تاريخ الأئمة". آن متن سنت تازه ای را در نقل متن/ متون "تاريخ الأئمة" نشان می داد که درباره آن در آن مقاله سخن گفتيم و از پيوند آن با سنت حسين بن حمدان خصيبي در نقل "تاريخ الأئمة" که با تحريرهای ديگر همين متن در ارتباط است سخن رانديم. آن نسخه موسوم است به کتاب الأوج الأخضر في مناقب ومواليد وتواريخ الأئمة المعصومين الإثنی عشر که به شماره 3057 در کتابخانه نور عثمانية استانبول نگهداری می شود (قصد نويسنده اين سطور چاپ عکسی اين نسخه در آينده نزديک است). يکی از سندهای آن کتاب بدين قرار است:
"حدثنا أحمد بن محمد بن السمط بواسط سنة خمس وثلاثين ثلاثمائة، قال: قرأت هذا الکتاب علی أبي الحسن علي بن ابراهيم الأنباري بواسط في شهر ربيع الآخر. قال: حدثني أبو العلاء أحمد بن يوسف بن مؤيد الأنباري في التاريخ من سنة ست وعشرين وثلاثمائة، قال: حدثني أبو القاسم علي بن محمد المرادي الکاتب بالجامدة في أربع وعشرين وثلثمائة، قال الحسين بن همدان بن الخضيب قال: حدثني جعفر بن مالک القاري، قال: حدثني عبدالله بن يونس السبيعي، قال: حدثني الفضل بن عمر عن /2 الف سيدنا الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام...".
چنانکه می بينيم در متن کتابخانه نور عثمانيه روايت ابوالحسن علي بن محمد الأنباري /علي بن ابراهيم الأنباري با تمايزهایی مهم و پرسش برانگيز نقل می شود و البته در نهايت به روايت خصيبي پيوند می خورد.
از مقايسه ميان سندهای مقصد الراغب با سندهای الأوج الأخضر معلوم می شود که سالهای ذکر شده در سند کتاب الأوج الأخضر ساختگی است، چنانکه از خود سند و مقايسه آن با طبقات رجال نيز اين امر معلوم است. علي بن ابراهيم الأنباري شخصيتی است بسيار متأخرتر از تاریخی که سند الأوج الأخضر مدعی آن است. در واقع نويسنده مقصد الراغب تنها با دو واسطه از او روايت می کند و اين نشان می دهد که وی در دهه های آغازين سده ششم قمری فعال بوده است. دنباله سند در هر دو متن هم باز از نقطه نظر طبقات رجال مشکل دارد اما مسلم است که در سند کتاب مقصد الراغب، "حسين بن احمد" و يا "حسن بن احمد" در سندها تحريفی است شايد متعمدانه از نام حسين بن حمدان الخصيبي که به روشنی نامش در سند الأوج الأخضر که مشابه سند مقصد است می آيد؛ گرچه با تحريفی در نام. در آن مقاله نشان داديم که اين سند به چه صورتی در متن الهداية الکبری تأليف خصيبي برای نقل متن مشابهی در همين سنت "تاريخ الأئمة" نويسی نقل می شود. می دانيم که خصيبي از جعفر بن محمد بن مالک الفزاري که در سند ما نامش به صورت جعفر بن مالک نقل شده روايت می کرده است. سند خصيبي در روايت اين سنت که در آن نام ابن مالک می آيد چنين است:

"[قال أبو عبدالله الحسين بن حَمْدان الخَصيبي:] حدّثني جعفر بن محمد بن مالك البزّاز الفزاري الكوفي، قال: حدّثني عبدالله بن يُونُس السبيعي، قال: حدّثني المفضل بن عمر الجُعْفي، عن سيّدنا أبي عبدالله جعفر بن محمّد الصادق عليه السلام.

بدين ترتيب کتاب مقصد الرغب نمونه ديگری است از بهره وری نويسندگان امامی مذهب از روايات حسين بن حمدان الخصيبي.
پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱:۵۸