ابوالقاسم بستي را به عنوان متکلمی معتزلی و زيدي از ميان شاگردان برجسته قاضي عبد الجبّار همداني به خوبی می شناسيم. او آثار متعددی داشته؛ در فقه، حديث، کلام و رديه نويسی. در فقه بر مذهب ناصر اطروش بوده و در اين زمينه نگاشته است. در کلام مذهب بهشمي داشته و در اين زمينه تابع استادش قاضي عبد الجبّار همداني است. از ميان آثار کلامی او اثر برجسته ای از وی باقی مانده به نام البحث عن أدلة التکفير والتفسيق که به کوشش ويلفرد مادلونگ و زابينه اشميتکه به چاپ رسيده است. در حديث و مباحث امامت او کتابی دارد به نام المراتب که سالها پيش درباره اين کتاب و اهميتش و نيز درباره خود ابو القاسم بستي مقاله ای در کتاب ماه دين نوشتم که در واقع اولين پژوهش درباره او بود. اين کتاب را استاد گرامی جناب آقای محمد رضا انصاری قمی بر اساس عکسی از نسخه کتابخانه ييل که در اختيار داشتم به چاپ رسانيد. همان زمان عکس نسخه ای از هند و از کتابخانه مير حامد حسين به دستم رسيد که متأسفانه در چاپ کتاب فرصت بهره وری از آن فراهم نشد. بايد اين کتاب يک بار ديگر به چاپ برسد. ابو القاسم بستي کتاب ديگری هم دارد که نسخه منحصر به فرد آن در کتابخانه آمبروزيانا ست؛ به نام کشف أسرار الباطنية وعوار مذهبهم و من آن را از نزديک بررسی کرده ام؛ در رد بر اسماعيليه. اين کتاب در سالهای اخير در کويت به چاپ رسيد. اين اثر از نقطه نظر نقل مستقيم از برخی آثار بسيار مهم و مفقود اسماعيليان نخستين بسيار ارزشمند است و قدر آن را هم اسماعيلی پژوهان به خوبی می دانند (نک: مقاله استرن درباره او و رديه اش؛ اينک در مجموعه مقالات وی درباره اسماعيليه). ابو القاسم بستي علاوه بر همه اين آثار يک کتاب هم در امامت به شيوه متکلمان معتزلی دارد؛ منتهی در برخی بخشها طبعاً درصدد اثبات امامت زيدی به شيوه متکلمان است و کتابش شکل انتقاد از برخی آزای معتزليان به خود می گيرد؛ گو اينکه همه جا در اين اثر می کوشد نشان دهد مذهب زيديه و معتزله در بسياری از باورهای وابسته يکی است. عقايد زيديان معتزلی مکتب ري يعنی زيديانی که از شاگردان ابو عبد الله بصري و قاضي عبد الجبّار بوده اند در پاره ای از مسائل با برخی ديگر از گروههای زيدی متفاوت است و طبعاً بسيار هم از مباحث معتزليان در اين زمينه متأثر بوده. مهمترين کتاب در زمينه امامت که از معتزليان به دست رسيده البته بخش امامت کتاب المغني قاضي عبد الجبّار است و ما بقی کتابهای معتزلی متأثر است از آن. ما درباره ادبيات معتزلی درباره امامت تاکنون مقالات متعددی منتشر کرده ايم. در ميان زيديان معتزلی مشرب در مکتب ري البته مهمترين کتاب، تأليفی است که از ابو طالب هاروني، امام زيدی مذهب ري و شمال ايران می شناسيم که مکرر و به اشتباه منسوب به صاحب بن عبّاد به چاپ رسيده است (با عنوان: الزيدية). نوشته های ديگری هم در همين مکتب و نيز در ميان زيديان بهشمي مذهب يمن در يکی دو سده بعد در اختيار است که متأثر از کتابهايی چند و از جمله همين کتاب ابو طالب هاروني است. برخی از اين آثار در رد بر مباحث معتزليان درباره امامت و با تأکيد بر مذهب مختار زيديان در اين زمينه نوشته شده است. خود الدعامة را نيز يکی از معتزليان زيدی مذهب اواخر سده پنجم قمري در کتابی با عنوان المحيط شرح کرده که من آن را برای نخستين بار در مجله علوم حديث معرفی کرده ام (درباره نويسنده آن، نک: مقاله مشترک من و زابينه اشميتکه که در دست انتشار است). در اين کتابها معمولاً نه تنها در ضمن فصول مرتبط بلکه در فصلی مختص عقايد اماميه درباره امامت و غيبت به بحث گذارده می شده و از آن انتقاد می شده است؛ در مباحثی مانند نص، عصمت، تفسير طبيعت امامت و جايگاه دينی و يا معنوی امامان و از همه مهمتر بحث غيبت امام غائب (درباره اين موضوعات، بايد مراجعه کرد به مقالات متنوع نويسنده اين سطور در اين وبسايت و نيز کتاب در دست تحرير من با عنوان: روابط زيديه و اماميه). شماری از زيديان در آثارشان به طور خاص برخی از آثار کلامی اماميه را در موضوع امامت و يا غيبت رد کرده اند؛ از جمله نويسنده المحيط پيشگفته که در آن کتاب نظر به رد بر شريف مرتضی و کتاب الشافي او دارد و نيز ابو القاسم ابن المهدي الحسني، شاگرد ابو طالب هاروني و عالم زيدی نيشابور در نيمه سده پنجم قمری که کتابی مخصوص در رد بر المقنع شريف مرتضی در غيبت امام زمان دارد که پيشتر آن را در اين وبسايت مستقلاً معرفی کرده ام. ريشه بسياری از اين انتقادات به انتقادات ابو زيد علوي، دانشمند زيدی مذهب پايان سده سوم قمري در ري باز می گردد که ابن قبه رازي در واقع يکی از تأليفاتش را در رد بر او نگاشت. بعد از او ابوالعبّاس حسني هم که آشنايی دقيقی با اماميه داشت و از تحولات انديشگی آنان در زمينه امامت و غيبت مطلع بود و نيز دو شاگردش برادران هاروني که هر دو مدعی امامت زيديان بودند و پيشينه امامی نيز البته داشتند رديه های بسيار تندی بر اماميه نوشتند و در اين انتقادات از آثار معتزليان در امامت و رد بر اماميه و از جمله آثار ابو عبد الله بصري و يا قاضي عبد الجبّار بهره مند بودند. کتابهای امامت که بر اساس انديشه های معتزلی و زيدی نوشته می شد طبعاً تماماً در راستای رد باورهای اماميه و يا مخالف با عقايد ايشان تحرير نمی شد. برخی از رويکردهای معتزليان غير شيعی با اماميه در موضوع امامت و يا افضليت کم و بيش همسانی هايی داشت؛ کما اينکه در تعداد مهمی از فصول آثار زيديان در امامت، بحثهای متکلمان زيدی مشابهت بسيار با عقايد اماميه دارد و کاملاً قابل مقايسه است. به هر حال زيديان در آثارشان در امامت هم ناچار بوده اند به رد باورهای متکلمان سني غير معتزلی پاسخ دهند و هم به آرای غير شيعی معتزليان؛ کما اينکه آنان بخشی از همت خود را معطوف به رد آرای اماميه می کرده اند و به ويژه انديشه غيبت برای آنان کاملاً ناسازگار با انديشه امامت دينی فرا می نمود.
يکی از آثاری که در زمينه ادبيات کلامی زيديان معتزلی در مکتب ري از اهميت فوق العاده ای برخوردار است چنانکه اشاره شد کتابی است از ابوالقاسم البستي با عنوان المعتمد في الإمامة که تنها از يک نسخه آن اطلاع داريم؛ در کتابخانه غربيه صنعاء که سالها پيش من آن را در آن کتابخانه يافتم و در مقاله ای در مجله کتاب ماه دين مختصراً معرفی کردم. از اين کتاب در فهارس قديم صنعاء يادی نشده و در فهارس جديد بدان اشاره ای کوتاه ديده می شود. اين نسخه از پايان نقص دارد اما نسخه ای است بسيار کهنسال از اواخر سده ششم قمري. ابو القاسم بستي طبعاً همعصر ابو طالب هاروني بوده و کتابش از نخستين آثاری است که در امامت به شيوه متکلمان معتزلی در اختيار است. در آغاز نسخه، عنوان کتاب و فهرستی از ابواب آن آمده که اينجا آن را عيناً نقل می کنم:
عنوان نسخه چنين است: کتاب المعتمد في الإمامة علی مذهب الزيدية أعزّهم الله وکثّرهم تأليف الشيخ الإمام العالم الفاضل أبي القاسم إسماعيل بن أحمد البستي رحمه الله.
فصول الکتاب
فصل في بيان ما يحتاج إلی الإمام فيه. فصل في هل الإمامة واجبة من جهة العقل أم لا. فصل في هل وردت الإمامة من جهة الشرع أم لا. فصل في شرائط الإمام. فصل في أنّ الإمام لا يجب أن يکون أعلم أهل العصر. فصل في بيان ما يجب به طاعة الإمام. فصل في بطلان القول بأنّ الإمامة جزاء (=يستحقّ جزاءً علی الأعمال). فصل في هل التعبّد بالإختيار يجوز عقلاً أم لا. فصل في هل ورد التعبّد بالإختيار أم لا. فصل في بيان الخلاف في النصّ وفيه بيان النصوص علی أمير المؤمنين عليه السلام. فصل في وجوب طاعة الحسن والحسين عليهما السلام. فصل في بيان حکم الصحابة واختلافهم في النصّ. فصل في طلحة والزبير وعايشة. فصل في بيان حکم معاوية ومن معه وأبي موسی الأشعري. فصل فيمن يخلف عن أمير المؤمنين واعتزله. فصل فيمن قتل إماماً. فصل في نصّ الإمام علی الإمام صح ستة عشر فصلاً.

اين فهرست ظاهراً تنها فهرستی است از فصول موجود در اين نسخه ناقص اما گويا در اصل، کتاب مفصلتر بوده و شامل فصلهای ديگری که معمولاً در آثار امامت طرح می شود بوده است. به هر حال در پايان نسخه که گواهی پايان از سوی کاتب هم ندارد با قلمی ديگر به وجود نقص و سقط اشاره می شود. فصول پايانی البته کم و بيش مختصر است و شايد نويسنده خود فرصت تکميل کتاب را نيافته است. به هر حال آخرين فصلی که در فهرست بالا ذکر شد در نسخه ما به شکل ناقص نقل شده و در يک فصل ديگر از کتاب هم بخشی از يک صفحه نسخه سفيد است و نقص دارد.
در پايين اين فهرست بر روی برگ صفحه عنوان نسخه اين گواهی ديده می شود: "قوبل علی نسخة الأصل التي أخذتها مناولة من الشيخ حنظلة بن الحسن رحمة الله عليه." اين حنظلة بن الحسن از رجال و عالمان نامدار زيدي در زمان منصور بالله عبد الله بن حمزة (د. ۶۱۴ ق) در يمن است و از افراد مرتبط با او که ذکرش مکرر در سيره منصور بالله آمده است. در آغاز کتاب، ابو القاسم بستي توضيحی مختصر درباره کتابش می دهد:
بسم الله الرحمان الرحيم. ربّ يسّر ولا تعسّر برحمتک.
سألتم أيّدکم الله وسدّدکم إملاء مختصر في الإمامة أبيّن فيه مذهب السادة من الزيديّة عليهم السلام علی طريقة الإختصار من غير أن أخلّ بشيء ممّا يعتمد عليه في هذا الکتاب فرأيت إجابتکم حقّاً واجباً لما لکم فيه من النفع وإن کان قد يجوز الاتّکال علی کلام من تقدّم من الأئمة عليهم السلام والکبار من أصحابنا رضي الله عنهم. ولو لا ما حصل من الطرائق المستحدثة في هذا الکتاب لکان الاشتغال بتحصيل ما قالوه وترک العدول عنه أولی وأنا الآن أبيّن لکم فيه ذلک واجعله فصولاً ليکون أقرب مأخذاً وأنفع وبالله التوفيق."
در اين کتاب، نويسنده يکجا اشاره به نوشته خود در اصول فقه دارد ( برگ ۵۲ الف). ابو القاسم بستي اين کتاب را در زمان حيات استادش قاضي عبد الجبّار نگاشته بوده چرا که چندباری که از او در کتابش نقل قول کرده گاه از او با اين تعبير ياد کرده است: "وحکی قاضي القضاة أدام الله عزّه" (مثلاً ۵۴ب). او يکجا هم از نقض اللمع تأليف قاضي عبد الجبّار نقل می کند (۶۲ ب) و يکجا نيز از کتاب الإمامة علی ابن الروندي تأليف ابو علي جبائي (برگ ۸۶ الف).
او در مواردی بدون ذکر نام منبع، مطالبی را از آثار کلامی اماميه نقل و رد می کند (نمونه، برگ ۶۲ الف).
اين کتاب بايد بعد از الدعامة هاروني نوشته شده باشد.


شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۸:۱۹