از ابوطالب هاروني، الناطق بالحقّ امام زيدی نامدار شمال ايران در اوائل سده پنجم قمري که از او در دانش های کلام و فقه و حديث و تاريخنگاری آثار متعددی باقی مانده، رساله ای می شناسيم که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. اين رساله در موضوع اجماع اهل بيت است و استدلال بر حجيت اجماع آنان در فقه. رساله البته رساله کوتاهی است اما در نوع خود بسيار اثر مهم و از لحاظ بررسی تحولات فکر زيدی حائز اهميت و توجه است. عنوان رساله که نسخه خطی آن در ضمن مجموعه ای موجود است و گويا تنها از آن نسخه ای منحصر در اختيار است چنين است: "مسئلة في أنّ إجماع أهل البيت عليهم السلام حجة. إملاء السيد الإمام الناطق بالحقّ الظافر بتأييد الله أبي طالب يحيی بن الحسين بن هارون الحسني رضي الله عنه وأرضاه".
ابوطالب هاروني علاوه بر دانشهايی که ذکر شد در دانش اصول فقه هم تخصص عميقی داشته و از نخستين کسانی است که در سنت معتزلی و ادبيات اهل کلام آثاری در اصول فقه تدوين کرده است؛ يعنی به شيوه متکلمان که در اين نوع ادبی البته آثاری هم از قاضي عبد الجبّار و شريف مرتضی و ابو الحسين بصري و ابو بکر باقلاني (در جناح اشعريان) و برخی ديگر در دست است و به خوبی شناخته شده. ابو طالب در آثار اصولی خود از مسئله اجماع اهل بيت و حجيت آن بحث کرده و از آن به عنوان آموزه ای زيدی دفاع کرده است. همچنين او در کتاب ديگرش درباره امامت با عنوان الدعامة که اثری بسيار مهم و در نوع خود تأليفی قابل توجه است به اين بحث پرداخته است. بحث حجيت اجماع اهل بيت به ويژه برای زيديان از اهميت فوق العاده ای برخوردار است و آنان تکيه اصلی خود را در بحث ضرورت تبعيت فقهی از اهل بيت پيامبر و مرجعيت فقهی و دينی آنان بر اين بحث می گذارند (و البته مبانی آنان طبعاً در اين زمينه با اماميه کاملاً متفاوت است). اصولاً در ميان زيديان درباره چگونگی و مبنای حجيت اقوال اهل بيت و تبعيت از فتاوی آنان اختلاف نظر عميقی وجود داشته و البته در اين ميان، متکلمان معتزلی مشرب مکتب بهشمي از ميان زيديان تحت تأثير ادبيات متکلمان معتزلی درباره مباحثی مانند اجتهاد، اجماع و تخطئه و تصويب آرای ويژه و مهمی در اين زمينه خاص داشته اند که در جای خود بايد بدان پرداخت. آنچه مسلم است اينکه آنان دست کم بر سر اجماع اهل بيت و حجيت آن اتفاق نظر داشته اند و آثار متعددی هم در اين زمينه مستقلاً پرداخته اند که دو اثر از اين نوع ادبی از همه مهمتر است؛ يکی همين رساله مورد بحث از ابو طالب هاروني که تاکنون مورد توجه کسی قرار نگرفته بود و ديگری رساله ای مشابه از الموفق بالله ابو عبد الله الجرجاني، امام زيدی از نسل بعدی و پدر المرشد بالله الجرجاني و نويسنده چند کتاب از جمله سلوة العارفين (در تصوف و زهد و اخلاق) و نيز الإحاطة در علم کلام (برای او، نک: مقاله مشترک زابينه اشميتکه و حسن انصاری در دست انتشار). از اين رساله دومی دست کم دو نسخه خطی باقی است که آن هم هنوز منتشر نشده است و از لحاظ اطلاعات تاريخی هم اثری بسيار مهم است.
ابو طالب هاروني در آغاز اين رساله درباره علت تأليف اين رساله چنين می نويسد: "سألت أعزک الله إملاء مسئلة تشتمل علی الکلام في أنّ إجماع أهل البيت عليهم السلام حجة ومخالفتهم محظورة واعلم أنّا قد ذکرنا في کتاب الدعامة جملة کافية في بيانه ولکنک لمّا التمست إفراد مسئلة فيه وأوجبت حقوقک اشعافک بما التمسته استخرنا الله في إملائه علی وجه يتضمّن من استقصاء الکلام فيها وايراد الزيادات التي تحتملها وبيان أجوبتها ما لم نذکره هناک والله تعالی ولي التوفيق والتسديد."
اين رساله به زودی منتشر خواهد شد.
جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۶:۱۳