چنانکه می دانيم زمخشري، دانشمند برجسته و مفسر معروف قرآن و نويسنده الکشاف، معتزلی مذهب بود و خود نيز دستی در دانش کلام داشت. در علم کلام، از او متن کوتاه المنهاج في اصول الدين تاکنون شناسايی شده و به چاپ رسيده است. طبق گزارشی که اندرسباني به دست داده او در دانش کلام از دو تن از معاصرانش بيشتر بهره برده بوده است: يکی ابن الملاحمي، متکلم معروف معتزلی و نويسنده کتابهای المعتمد و الفائق و ديگری شخصی به نام "ابو منصور صاحب الأصول" که دقيقاً تاکنون هويتش معلوم نبود. مادلونگ در مقاله ای که درباره کلام ورزی زمخشري نوشته احتمال داده است که مقصود از اين ابو منصور، شيخ الاسلام ابو منصور نصر الحارثي باشد که نامش در ضمن مشايخ و استادان زمخشري در شرح احوالی کوتاه که ابو عمرو عامر بن الحسن السمسار، خواهر زاده زمخشري به دست داده و منبع ياقوت حموي در معجم الأدباء (6/ 2688) بوده آمده است. اما تعبير او در اين شرح حال نامه به گونه ای است که به نظر نمی رسد مقصود از "ابو منصور صاحب الأصول" او باشد؛ چرا که همانطور که خواهيم ديد از گزارش اندرسباني معلوم است که اين ابو منصور کم و بيش هم سن و سال و معاصر زمخشري بوده و هر دو از يکديگر همزمان درس می آموخته اند؛ يکی در تفسير و ديگری در کلام. اين در حالی است که در عبارت خواهر زاده زمخشري درباره ابو منصور الحارثي چنين به نظر می رسد که زمخشري از او سماع داشته و او در طبقه ما قبل زمخشري بوده است. بنابر گفته اندرسباني در کتابش (سيرة الزمخشري، ص 368)، "امام ابو منصور" در کنار ابن الملاحمي شاگردان زمخشري در تفسير قرآن بوده اند و در مقابل زمخشري از آن دو "علم الأصول" که مقصود دانش کلام است را فرا می گرفته است. در جای ديگری در ضمن همين شرح احوالی که اندرسباني از زمخشري به دست داده، او می نويسد که رکن الدين ابن الملاحمي و "الشيخ أبي منصور صاحب الأصول و واعظ أهل خوارزم" به مجلس زمخشري می رفته اند و از محضرش بهره مند بوده اند (ص 379).
در نسخه خطی کتاب يتمية الدهر في فتاوی أهل العصر تأليف مجد الأئمة الترجماني (که پيشتر آن را در يادداشتی کوتاه معرفی کرديم)، شرح حال کوتاهی از يک "ابو منصور المتکلم" ارائه شده که بايد مقصود همين معاصر زمخشري باشد. اين شرح حال کوتاه از اين قرار است:
"وتوفي أبو منصور بن سعيد الجامکي (؟) سنة خمس وعشرين وخمسمائة. علّق کتب الفقه عن الشيخ يوسف البلالي وقرأ الأصول علی الشيخ الرازي المتکلّم وقد ترک الفقه في آخر عمره واشتغل بالکلام حتّی کان يسمّی أبو منصور المتکلّم وکان ورعاً جدّاً منصفاً متواضعاً".
اين شخص که به احتمال قوی همانند ابن الملاحمي بر مذهب کلامی ابو الحسين بصري بوده چنانکه از اين ترجمه کوتاه بر می آيد در اصل فقيه (بر مذهب حنفی) بود اما در اواخر عمر به کلام اشتغال ورزيده بود و به "ابو منصور المتکلّم" شهرت يافته بود. در اينجا به احتمال زياد، مقصود از "الشيخ الرازي المتکلّم" ابو محمد اسماعيل بن علي الفرّزاذي الرازي، متکلم و محدث زيدی معتزلی و بهشمي مذهب ری است که می دانيم در اواخر سده پنجم و اوائل سده ششم قمری در ري فعال بوده و دو اثر ارزشمند در کلام از او باقی است. او چنانکه از نسخه جديد و کاملتر المعتمد ملاحمي که سال گذشته چاپ شد معلوم است برای ابن الملاحمي شناخته بوده و ابن الملاحمي با او در ارتباط بوده است. بعيد نيست ابومنصور زمانی در ري نزد او کلام آموخته است؛ به ويژه اينکه می دانيم ديگر معاصر آن دو يعنی شمس الأئمة ابو الفرج محمد بن أحمد المکي، برادر بزرگتر خطيب خوارزمي که او نيز بنابر گزارش اندرسباني(ص 379) همراه ابن الملاحمي و ابو منصور در مجلس زمخشري تردد داشته است راوی احاديث ابو محمد اسماعيل بن علي الفرزاذي بوده است (به طور مثال، نک مناقب خطيب خوارزمي، ص 75).
در نسخه خطی کتاب يتمية الدهر في فتاوی أهل العصر تأليف مجد الأئمة الترجماني (که پيشتر آن را در يادداشتی کوتاه معرفی کرديم)، شرح حال کوتاهی از يک "ابو منصور المتکلم" ارائه شده که بايد مقصود همين معاصر زمخشري باشد. اين شرح حال کوتاه از اين قرار است:
"وتوفي أبو منصور بن سعيد الجامکي (؟) سنة خمس وعشرين وخمسمائة. علّق کتب الفقه عن الشيخ يوسف البلالي وقرأ الأصول علی الشيخ الرازي المتکلّم وقد ترک الفقه في آخر عمره واشتغل بالکلام حتّی کان يسمّی أبو منصور المتکلّم وکان ورعاً جدّاً منصفاً متواضعاً".
اين شخص که به احتمال قوی همانند ابن الملاحمي بر مذهب کلامی ابو الحسين بصري بوده چنانکه از اين ترجمه کوتاه بر می آيد در اصل فقيه (بر مذهب حنفی) بود اما در اواخر عمر به کلام اشتغال ورزيده بود و به "ابو منصور المتکلّم" شهرت يافته بود. در اينجا به احتمال زياد، مقصود از "الشيخ الرازي المتکلّم" ابو محمد اسماعيل بن علي الفرّزاذي الرازي، متکلم و محدث زيدی معتزلی و بهشمي مذهب ری است که می دانيم در اواخر سده پنجم و اوائل سده ششم قمری در ري فعال بوده و دو اثر ارزشمند در کلام از او باقی است. او چنانکه از نسخه جديد و کاملتر المعتمد ملاحمي که سال گذشته چاپ شد معلوم است برای ابن الملاحمي شناخته بوده و ابن الملاحمي با او در ارتباط بوده است. بعيد نيست ابومنصور زمانی در ري نزد او کلام آموخته است؛ به ويژه اينکه می دانيم ديگر معاصر آن دو يعنی شمس الأئمة ابو الفرج محمد بن أحمد المکي، برادر بزرگتر خطيب خوارزمي که او نيز بنابر گزارش اندرسباني(ص 379) همراه ابن الملاحمي و ابو منصور در مجلس زمخشري تردد داشته است راوی احاديث ابو محمد اسماعيل بن علي الفرزاذي بوده است (به طور مثال، نک مناقب خطيب خوارزمي، ص 75).
يكشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۴:۴۷