متن غريب القرآن منسوب به زيد بن علي که تاکنون سه بار از سوی محققان مختلف به چاپ رسيده (حسن محمد تقي الحکيم؛ محمد جواد الحسيني الجلالي؛ محمد يوسف الدين) بی ترديد متنی است ساختگی که نه تنها پر واضح است محتوای آن ربطی به زيد بن علي ندارد بلکه حتی ادعای ما در اين يادداشت اين است که اين متن را چندين قرن بعد احتمالاً در يمن ساخته اند. در هيچ منبع کهنی چنين متنی به زيد بن علي نسبت داده نشده و روايتی از آن در کتابهای فهارس و اجازات و يا سنت منابع کهن تفسيري ديده نمی شود. در مقدمه تحقيق اين متن چه در چاپ جلالي و چه در چاپ حکيم ادعاهايی درباره صحت اين انتساب مطرح شده که همگی ناشی از بی دقتی است؛ از جمله آنکه ادعا شده ابن نديم از اين تفسير ياد کرده و يا اينکه المرشد بالله در امالي خود از آن به نام نقل کرده است. اين اطلاعات البته نادرست است. در کتابهای حديثی و تفسيری گاه رواياتی در تفسير پاره ای از آيات قرآن از زيد بن علي نقل شده اما آن موارد ربطی به متن حاضر ندارد. سند کتاب به زيد بن علي بر اساس نسخه های خطی اين اثر از اين قرار است: حدثنا أبو جعفر قال حدثنا علي بن أحمد قال حدثنا عطاء بن السائب قال حدثنا أبو خالد عمرو بن خالد الواسطي عن زيد بن علي عليهما السلام". ادعای نسخه های خطی اين اثر آن است که مراد از ابو جعفر در اين سند محمد بن منصور المرادي، دانشمند برجسته زيدی کوفه در نيمه دوم سده سوم قمري و راوی عمده فقه و حديث سنت زيديان کوفی است. در اين سند مراد از علي بن أحمد دقيقاً روشن نيست اما دور نيست مقصود جاعل، علي بن أحمد بن عيسی بن زيد(فرزند احمد بن عيسی بن زيد معروف که امالي بدو منسوب است)باشد که محمد بن منصور از او روايت زياد دارد (جلالي در حاشيه همين قسمت مطلبی را از حاشيه نسخه نقل می کند و می پذيرد که بنابر آن مقصود از علي بن أحمد، علي بن أحمد بن الحسين بن الأکوع، عالم زيدي اوائل سده هفتم يمن است. يعنی شخصی در قرن سوم از عالمی در سده هفتم روايت می کند؟؟). اما در اين سند نکته جالب و ناشيانه اين است که عطاء بن السائب، تابعی معروف از کسی که مدتها بعد از او درگذشته يعنی ابو خالد واسطي روايت می کند. روشن است با شناختی که ما از عطاء داريم چنين نسبتی ساختگی است. ضمن اينکه متن تفسير و محتوای آن با زمان زيد بن علي و با عقايد عطاء بن السائب سازگار نيست و روشن است که کاملاً بر اساس عقايد شيعی و گرايش تنزيهی بعدی زيديان هماهنگ است. نام ابو خالد واسطي را هم لا بدّ به اين دليل در اين سند ميان عطاء و زيد بن علي افزوده اند که او عمدتاً راوی آثار زيد بن علي شناخته می شده و اينجا هم با وجود مشکل در طبقات راويان، نامش را در سند جعلی فوق افزوده اند. اين سند هيچگاه در منابع قديمی نقل نشده و حتی منابع کهن زيدی يمن، ايران و کوفه ناقل چنين متنی نبوده اند. اساساً در حالی که تفاسيری مانند تفسير ابو حمزة ثمالي و يا تفسير ابو الجارود از متنهای شناخته شده در سنتهای مختلف شيعی است؛ هيچگاه در منابع قديم اشاره ای به وجود تفسيری از قرآن منسوب به زيد ديده نمی شود. البته چندين سنت متفاوت در نقل آرای تفسيری زيد بن علي وجود دارد که ما در دنباله اين سلسله مقالات به آنها خواهيم پرداخت؛ اما حتی آنها هم سنتهای جعلی و ساختگی هستند که بعداً زيديان در ترويج آن مساهمت به خرج دادند. امامان زيدی دفاتر مختلفی در تفسير قرآن فراهم کرده بودند که برخی نمونه های آنها با روايات قاسم رسي و خاندانش و از جمله الهادي الی الحق موجود است اما هيچگاه در اين سنتها وجود تفسيری بر قرآن منسوب به زيد بن علي تأييد نشده است.
پرسش ما در اين نوشتار اين است که چه کسی اين متن را بر ساخته است؟ جلالي که در تصحيح متن تنها به نسخه برلين تکيه داشته(و البته طرفه اينکه به دليل نقص اين نسخه خود کوشيده است بخشهای ناقص را با ارائه تفاسيری از منابع ديگر در ميانه تفسير منسوب به زيد تکميل کند) تاريخ نسخه برلين را بسيار متأخر و حدود پيش از سال ۱۲۸۰ ق می داند؛ اين در حالی است که نسخه برلين از اين کتاب ضمن مجموعه ای است از آثار منسوب به زيد بن علي و يا درباره او که به روشنی خط حميد بن احمد المحلي، دانشمند بسيار معروف زيدي سده هفتم قمري يمن بر روی آن ديده می شود. از سند پاره ای از متنهای اين مجموعه که در ضمن مجموعه گلازر، به شماره ۱۱۶ موجود است و عکسی از آن همينک در برابر من است معلوم است که اين مجموعه، دست کم بخشی از آن از مجموعه متونی است که برای زيديان يمن در اوائل سده هفتم قمري به واسطه آشنايی با سنت زيديان کوفی و خاصه سنتی که ابو عبد الله العلوي، نويسنده مهم الجامع الکافي و محدث بسيار برجسته زيدی مذهب کوفه در نيمه سده پنجم سهم محوری در آن داشت شناخته شد و تعدادی از متون و روايات و منابع فقه و حديث آنان به منابع دينی زيديان يمن وارد و افزوده گرديد (در اين باره نک: مقاله من درباره روايت الجامع الکافي و پيوستهای آن؛ در دست چاپ). با اين وصف به دليل آنکه هيچ سندی مؤيد وجود و يا انتساب متن تفسير غريب القرآن منسوب به زيد در آن سنت کوفی و يا به روايت ابو عبد الله العلوي نيست به نظر می رسد از مجموعه ياد شده گلازر، اين يکی يعنی آنچه به نام تفسير غريب القرآن و منسوب به زيد بن علي منتشر شده ساخته و پرداخته زيديان در خود يمن بوده است. ما پيشتر در بخش اول مقاله ای که در ارتباط با بررسی متن کتاب اخبار فخّ منسوب به احمد بن سهل الرازي منتشر کرديم اين نکته را مطرح نموديم که در يمن در دوران سده هفتم قمري متنهايی را در حديث و تاريخ و سير امامان زيدي بر می ساخته اند. در قسمتهای بعدی آن مقاله که هنوز منتشر نشده ما به سهم حميد بن احمد المحلي و تنی چند از افراد خاندان اکوع در اواخر سده ششم و اوائل سده هفتم در اين مورد اشاره کرده ايم. ظاهراً تفسير غريب القرآن هم از همين دست متن هاست که با اهداف مذهبی برساخته شده و مانند بسياری ديگر از آنچه به زيد بن علي منسوب شده پرداخته و پيشنهاد شده و به نام او انتشار يافته است. در برخی از نسخه های اين اثر البته اجازاتی برای نقل اين کتاب در آغاز و يا پايان نسخه ديده می شود که برخی از آنها را در چاپ محمد يوسف الدين می توان ديد. اين دست اجازات تلفيقی است و فی المثل اجازه روايت مسند زيد را برای روايت غريب القرآن به کار برده اند و بنابراين ارزش تاريخی ندارد. البته در همانجا به نقل از نسخه ای قديمی از اين اثر به روايت بهاء الدين علي بن أحمد بن الحسين الأکوع، دانشمند زيدی پيشگفته از يکی از عالمان کوفي در روايت اين اثر اشاره شده است. احتمال دارد اين سند اشاره است به متنهايی ديگر که گفتيم در مجموعه ياد شده گلازر موجود است. در نسخه گلازر که از همه نسخه های ديگر اين اثر که در اختيار است کهنه تر است روايت ياد شده ديده نمی شود. در آنجا ضمن روايت و اجازه ای، متنهايی که اکوع ياد شده از کوفيان دريافت کرده را بر می شمارد اما اشاره ای به تفسير غريب القرآن در آن ديده نمی شود (نک: مقاله پيشگفته ما درباره روايت الجامع الکافي که اجازه ياد شده را در آن نقل کرده و تحليل نموده ايم).
حال بايد در تحقيقات بعدی روش شود که متن پايه برای جعل و پردازش متن کنونی تفسير غريب القرآن چه بوده است؟
يكشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۵۱