درباره حکيم و منجم و دانشمند کتاب دوست و نسخه شناس و شيفته ابو ريحان بيروني؛ فخر الدين ابو اسحاق ابراهيم بن محمد بن ابراهيم معروف به غضنفر تبريزى که از دانشمندان برجسته نيمه سده هفتم قمری بوده تاکنون مطالعاتی به ويژه از سوی استاد دکتر مهدي محقق سامان گرفته و منتشر شده است. می دانيم که او پردازنده المشاطة لرسالة الفهرست است و نيز پردازنده تلخيص گونه ای فهرست مانند با تعليقاتی بر مجموعه صوان الحکمة و اقمار آن. او همچنين نسخه ای از الصدينة بيروني را کتابت کرده بوده است. اين همه را تاکنون می دانستيم و نيز اينکه او شاگرد فيلسوف تبريزی، ابو عبد الله محمد بن أبي بکر تبريزي است نويسنده شرح بيست و پنج مقدمه در اثبات باری تعالی از کتاب دلالة الحائرين ابن ميمون که اثری است ارزشمند در حکمت. بنابراين او از نمايندگان مکتب آذربايجان است در فلسفه که می دانيم خاصه پس از دوران فخر رازي و به ويژه در دوران شاگردان و شاگردان شاگردان فخر رازي در زمينه فلسفه و دانش کلام از مراکز مهم دانش پروری بوده است. اينجا چند نکته ای را که شادروان استاد محمد تقی دانش پژوه درباره غضنفر تبريزي در مقدمه ترجمه نزهة الأرواح به مناسبت معرفی نسخه ليدن از منتخب صوان الحکمة بيان کرده اند نقل می کنيم (ص 135 تا 137): " ليدن گوليوس 133 ؛ نوشته 692 (ص 66- 79) كه گزيده غضنفر تبريزى است. ... در پاره‏ اى از اين نسخه‏ ها نخست گزيده و منتخبى از صوان الحكمة است، و سپس تتمه آن از بيهقى، و در پايان سرگذشت و اشعار گروهى از فيلسوفان اسلامى است بنام الرسالة الملحقة بكتاب تتمة صوان الحكمة يا اتمام التتمة. اين ذيل يا اتمام التتمة در نسخه‏ هاى مفصل از غضنفر تبريزى نيست ولى در نسخه ليدن كه بسيار كوچك است هر سه بخش كار مولانا الشهيد فخر الدين ابو اسحاق ابراهيم بن محمد معروف به غضنفر تبريزى است و بخط يكى از شاگردان او بنام ابن الغلام در 692، و در عنوان آن آمده «هذا تعليق من كتاب منتخب صوان الحكمة»، و در پايان دارد «تمت الحواشى و التعليقات. هذه الحواشى ايضاً وجدنا بخط مولانا الشهيد المتبحر افضل المتاخرين فيلسوف الروم فخر الدين ابراهيم الغضنفر، قدس الله نفسه العزيز، و علقنا فى حواشى الرسالة ... ان يضمن فى الرسالة». در سرگذشت غلام زحل آمده «قال الناقل و هو الغضنفر ... آخر قول مولانا غضنفر التبريزى رحمه الله». اين تلخيص غضنفر به فهرست منتخب صوان الحكمة و تتمة و الرسالة الملحقة ماننده‏ تر است، و خود او هم چون ديد باز اين تلخيص بسيار كوتاه شده است، حواشى بر آن نوشته است. اين تلخيص كه «تعليق من كتاب منتخب صوان الحكمة» خوانده ميشود چنانكه گفته ‏ام حواشى دارد از خود او و نويسنده نسخه ليدن (ابن الغلام) آنها را از روى خط استاد خود غضنفر در همين نسخه آورده است. او از استاد چنين ياد ميكند: «مولانا الشهيد المتبحر افضل المتاخرين فيلسوف الروم ابى اسحاق فخر الدين الغضنفر ابراهيم بن محمد بن ابراهيم التبريزى». اين غضنفر تبريزى نويسنده نسخه ‏اي است از صيدنه بيرونى در 678 و مؤلف رساله‏ اى در پزشكى بنام حاصل المسائل. اين غضنفر براى فهرست بيرونى ذيلى نوشته بنام «المشاطة لرسالة الفهرست» و درباره آن ميگويد «و هى كالتتمة للرسالة التى عملها ... البيرونى ... فى فهرست بعض تصانيفه مع اسماء الكتب ...من تاليفات ... الرازى»، و در آن درباره خوابى كه بيرونى ديده تفسير می كند ... غضنفر در پايان رساله اندكى از سرگذشت خود مى ‏آورد و مي گويد كه من 184 سال پس از مرگ بيرونى زاده شدم (624) و شيفته نجوم گشتم و پس از بيست سالگى به كتاب تفهيم بيرونى برخوردم و آن را دشوار يافتم، و مطلب را با استادم تاج الدين ابى عبد الله محمد بن ابى بكر تبريزى در ميان نهادم، و باز پس از چند سالى عبارتى از شاگرد بيرونى امام حكيم لبيبى در اين زمينه ديدم، تا اينكه خود بيرونى را در خواب ديدم، (نسخه ليدن). از اينجا برمى ‏آيد كه غضنفر در 624 زاده شده و چنانكه گفته‏ ايم ميان سالهاى‏ 678 و 692 درگذشت".
درباره حاصل المسائل بايد گفت که نسخه های آن موجود است و گويا تاکنون چاپ نشده و در مقدمه آن می گويد که پيشتر مسائل حنين بن اسحاق در طب را تلخيص کرده بوده و حال در حاصل المسائل می خواهد آن را از زوائدی بيشتر خالی کند تا ساده تر مورد استفاده طالب علمان جوان قرار گيرد.
اينک نسخه ای را اينجا معرفی می کنيم که آن را در مجموعه پرتو پاشا در استانبول (ش 617) ديده ام؛ نسخه ای که کاتب در بخشی از آن از روی خط غضنفر تبريزي مطالبی مهم و ارزشمند در حکمت نقل کرده و متضمن منتخباتی از غضنفر از فلسفه ابن سينا و نيز مطالبی و گفتارهايی از خود اوست که در آن اشاراتی می رود به ديگر تأليفات غضنفر در حکمت: از جمله اينکه او در رساله ای که نامش انوار الأفکار بوده و در اين نسخه از آن ياد می شود به آرای مخالف با مشهور حکماء پرداخته بوده است. کاتب نسخه حاضر گفتاری از غضنفر تبريزي نقل می کند که در آن غضنفر به اين کتابش اشاره می کند و آنگاه غضنفر فصولی را از کتاب المباحثات ابن سينا نقل می کند که تأييد می کرده است آنچه را او در انوار الأفکار درباره آرای متفاوت با آنچه ميان حکماء مشهور است آورده و تقرير کرده بوده است. در دنباله باز نقلهايی می آيد از ابن سينا از جمله از النجاة او. از انوار الأفکار او ظاهراً نسخه ای موجود نيست اما از همين چند برگی که در نسخه حاضر ديده می شود ما با بخشی از مطالب آن و منش فلسفی غضنفر و ديدگاهش درباره آرای ابن سينا به ويژه با استناد به المباحثات او آشنايی می يابيم.
کاتب در آغاز، مطالب منقول از غضنفر را اين گونه آغاز می کند (در برگ 40 ب): "نقلت من خطّ الحکيم العظيم التام الطباع فخر الحقّ والدين المعروف بالغضنفر التبريزي قدس الله سرّه. هذه فصول من کلام رئيس فلاسفة الإسلام يتضمّن تنبيهات علی صحة بعض ما قرّرناه من جملة ما خالف المشهور في رسالة أنوار الأفکار نقلها من المباحثات المنسوب جمعها إلی تلميذه الحکيم الأجلّ بهمنيار وهي اثنا عشر فصلاً ...
باز در برگ 44ب، اشاره دارد به همين کتابش: "... علی ما أوردت جملة منها في رسالة أنوار الأفکار وبسطت القول في شرحها وايضاحها ثمّ بعد مضيّ سنين کثيرة وجدت في هذه الفصول التي نقلتها من المباحثات إشارة إلی الحجة التي کانت قد سبقت إلی ذهني في ابتداء التحصيل علی بطلان المذهب المشهور ..." و باز در برگ 47 ب: "... وقد قررناها في رسالة أنوار الأفکار ..."
اينجا نشان می دهد که انوار الأفکار را غضنفر در ايام تحصيل و تعلم فلسفه تحرير کرده بوده و سالها بعد به متن المباحثات ابن سينا برخورد کرده است. همينها گوشه ای از شيوه تعليم و تعلم فلسفه و نيز نسخه پردازی های آثار ابن سينا را در دوران فخر رازي و اندکی بعد نشان می دهد.
در برگ 50 الف نقل از النجاة آمده است: "قال في کتاب النجاة". بحث تازه ای است و باز در دنباله دائماً ارجاع می دهد به همين رساله انوار الأفکار خود. غضنفر در دنباله در برگ 51ب می نويسد: "فمن أراد تحقيق هذه الأصول فعليه برسالة أنوار الأفکار إن کان قليل البضاعة ضعيف المشارکة في هذا الفنّ متوسطاً في الإستعداد والقابلية أو أرفع من حدّ التوسط فيه وإن کان متوسطاً في المشارکة والاستعداد أو جاوز حدّ التوسط فيهما فعليه تتبع اللطائف والنکت التي قد يعتزّ بها رئيس فلاسفة الإسلام من جملة مقالاته وتقرير الرموز والألغاز المغرقة في مصنّفاته //52 الف: والله أعلم وأحکم".
در بحث ديگر درباره حدوث نفس مطالبی عرضه می کند و باز از انوار الأفکارش نام می برد. در 53 ب: بحث تناهی ابعاد را از شيخ الرئيس نقل می کند و در 55 الف: "طريقة في اثبات العلة الأولی..."
در ص 59ب،پايان گفتار است و در حاشيه نوشته شده: " تمت (؟) الرسالة المولوية في حقيقة الواجب الوجود والوجوب".
اين عنوان بايد مربوط باشد به آخرين بخش از اين مطالب که درباره علت اولی سخن می گويد و باز مطالبی است که کاتب از غضنفر نقل کرده است.
بدين وسيله از طريق اين نسخه ما با بخشهايی از استنساخات غضنفر تبريزي؛ اين بار در خصوص آثار ابن سينا و نيز بخشی از مطالب خود او درباره مسائل مختلف حکمی و انظار ويژه اش و بازخوانی او از حکمت سينوی آشنايی می يابيم. انوار الأفکار را بايد اثری مهم تلقی کرد که اندکی بعد از دوران فخر رازي نوشته شده و در آن احتمالاً به انتقادات فخر رازي هم به ابن سينا واکنش نشان داده بوده است. اميد که اطلاعی درباره وجود نسخه ای از آن به دست آيد. به هر حال از همين نسخه حاضر هم می شود با گرايشات فلسفی غضنفر و بالمآل با مکتب تبريز بيشتر آشنايی يافت.
در نسخه پرتو پاشا مطالب و کتابهای ديگری هم هست که در نوشته ای ديگر بدان خواهيم پرداخت. همينک نويسنده اين سطور تصحيح چند برگ منقول از غضنفر را در دست اقدام دارد. در مقدمه اميد می برم که انديشه های حکمی او را در اين نسخه مورد تحليل قرار دهم.
دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۰۷