در مقاله خوبی که اخيراً درباره برخی از دستنويس های شرح اشارات به فارسی منتشر شده نکته ای نظرم را جلب کرد که بد نيست اينجا در ميان بگذارم و آن اينکه در مقاله به نسخه ای از شرح اشارات استناد شده که در کتابخانه ينی جامع استانبول موجود است و در آن در پايان نسخه گواهی منتسبی به علي بن عمر کاتبي قزويني آمده گواه بر اينکه او نسخه شرح اشارات خواجه را در تاريخی پيش از اوائل جمادي الآخره سال ۶۶۱ ق بر اصل (کدام اصل؟) مقابله کرده و گواهی تصحيح را در اين تاريخ بر پايان نسخه نوشته است. خط اين گواهی شباهتی به خطوط بر جای مانده از علي بن عمر کاتبي قزويني که معمولاً نام خود را نيز در پايان گواهی های خود که شماری از آنها را در سليمانيه ديده ام می آورد، ندارد و نويسنده محترم مقاله تنها استنادش به سخنی و مطلبی بوده در حاشيه آن گواهی که آن خط و گواهی را متعلق به علي بن عمر الکاتبي القزويني می داند. نويسنده محترم البته از وجود چنين گواهی نتيجه گيريهايی در رابطه با مراحل تدوين کتاب شرح اشارات گرفته اند که البته به شرط آن است که اين گواهی را از قزويني بدانيم. در حالی که نه تنها هيچ قرينه ای بر استواری اين ادعا وجود ندارد؛ بل بر عکس بسيار بعيد است که دانشمندی به پايه قزويني کتاب همعصر خود خواجه طوسي را در عين احترامی که برای او قائل بوده، چند سالی پيش از مرگ خود و در سنين کهنسالی تصحيح و مقابله کند و اين البته با آنچه معمول در اين زمينه هاست سازگار نيست. علي بن عمر کاتبي قزويني در فلسفه اگر شأن بالاتری برای خود نسبت به خواجه طوسي قائل نبوده باری شأن کمتری هم در اين زمينه مدعی نبوده و اين از مکاتبات او با خواجه طوسي که وی نيز احترامی قابل توجه برای اين همعصرش قائل است به خوبی پيداست و نيز از زمينه تحصيلات و استادانش و مساهمتی که در فلسفه و کلام عصر خويش داشته است. متأسفانه با وجود آثار متعددی که از او باقی مانده هنوز تحقيق شايسته ای در خور وی فراهم نيامده است. آنچه در پايان اين نسخه ادعا شده صرفاً ممکن است ناشی از خطا و يا برای ارزشمندتر جلوه دادن نسخه باشد.
اينجا نکته ديگری هم اضافه کنم و آن اينکه در اين مقاله يادداشت گواهی تملکی بر روی نسخه ليدن از شرح اشارات خواجه از شخصی به نام جمال الدين محمد بن المطهر الحلي را محتملاً از علامه حلي دانسته اند و البته ابراز کرده اند که با وجود عدم همخوانی خط اين گواهی تملک با خطوط شناخته شده علامه و فرزندش فخر المحققين و نيز خطا در نام علامه می توان احتمال داد که اين گواهی نه به خط او و بل تنها استنساخی است از رونويسگری. بايد گفت هيچ دليلی در دست نيست که جمال الدين ياد شده را حتماً مرتبط با علامه حلی و يا فرزندش بدانيم. چه دليلی دارد که نپذيريم که اين شخص جمال الدين محمد نامی از حله بوده که اين نسخه را در اختيار داشته و در اينجا تملک خود را گواهی کرده است؛ تازه اگر به واقع اين يادداشت تملک را اصيل بدانيم نه اينکه صرفاً قصد آن بوده که آن را در تملک و قرائت يکی از شاگردان خواجه، چنانکه يادداشت مذکور مدعی آن است فرا نمايد. وانگهی ظاهراً هيچ سابقه ندارد که گواهی های تملک نسخه های مادر را در نسخه های استنساخ شده بعدی نقل کنند و اصلاً چنين چيزی کاری عبث و بيهوده بوده و من تاکنون چنين چيزی در نسخه های خطی سراغ ندارم. طبعاً برخی از نتيجه گيريهای نويسنده محترم از اين مسئله بدين ترتيب محل مناقشه است.
يكشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۲:۳۰