<p />

می دانيم که سيد عبد الله شبر از شيخ أحمد أحسايی، پيشوای طريقه شيخيه اجازه ای در حديث داشته است. در مورد مناسبات علمای عتبات و ايران با شيخ أحسايی، تاکنون تحقيقات متعددی صورت پذيرفته، اما در ارتباط با مناسبات سيد عبد الله شبر با شيخيان تاکنون توجهی از سوی محققان ابراز نشده است. ما در رابطه با مناسبات او با شيخ أحسايی چيز زيادی نمی دانيم، اما به هر حال موضوعات متعددی علاقه مشترک اين دو تن را تشکيل می داده است. به طور نمونه اينکه هر دو تن شرحی بر زيارت جامعه نوشته اند و نيز اين موضوع که شبر نيز همانند أحسايي به تأويل و تفسير احاديث مشکل و با مضامينی باطنی و يا غاليانه شيعی علاقمند بوده است.

از ديگر سو می دانيم که شبر، اجازه روايتی به سيد کاظم رشتی داده بوده است و سيد کاظم نيز در اجازات خود، گاهی به اين امر اشاره می کرده است[1]. در اجازه ای از سيد کاظم رشتی، وی از اين شيخ روايی خود با عبارات بسيار مهمی که حاکی از عمق اعتقاد او به سيد عبدالله شبر است، ياد می کند[2]. از گفتار سيد کاظم در دليل المتحيرين، چنين بر می آيد که روابط شبر و پدرش با شيخ أحمد أحسايی بسيار خوب بوده است. سيد کاظم رشتی در اين کتاب از او و پدرش ستايش بليغی کرده و آن دو را از جمله کسانی دانسته که با شيخ أحمد أحسايي مراودت داشته اند[3]. رشتی همچنين از فرزند شبر، سيد حسن و از پسر عموی شبر به عنوان کسانی که از دوستداران شيخ أحسايی بوده اند، ياد می کند[4].

بر اساس اسناد موجود، ما از روابط شبر و خاندانش با شيخيان بعدی اطلاع ويژه ای در اختيار نداريم؛ اما می دانيم که وی مورد ستايش بليغ محمدکريم خان کرمانی، پيشوای شيخيان کرمانی نيز قرار گرفته بوده است. در کتاب فصل الخطاب[5]، کريم خان ضمن يادآوری اين نکته که سيد کاظم رشتی از شبر اجازه حديث داشته، به مراتب علمی و بلندی مرتبت شبر در درک معارف امامان توجه داده که خود اين امر نشان از جايگاه شبر نزد شيخيان است[6].

نکته مهم ديگری که می بايست در اين ميان مورد توجه قرار گيرد، اين است که بخشی از نسخه های کتابهای شبر، با قلم خود او هم اينک در کتابخانه شيخيان کرمان نگهداری می شود. نويسنده اين سطور، در ميان سالهای 1372 تا 1374 ش در طی سه سفر به کرمان، به لطف آقای زين العابدين ابراهيمی توانست فهرستی مختصر از تمامی نسخه های خطی اين کتابخانه تهيه و به سفارش مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در تهران، مقدمات عکسبرداری از تمامی اين مجموعه را فراهم کند. در ميان نسخه های خطی اين مجموعه گرانقدر، تعدادی از نسخه های اصل کتاب جامع المعارف و الأحکام و شماری ديگر از آثار شبر به خط او، موجود است. بنابر اظهارات شفاهی آقای ابراهيمی، دليل وجود نسخه های اصل کتابهای شبر، مناسبات و روابطی است که ميان شبر و برخی از فرزندانش[7] با سيد کاظم رشتی و شيخيان وجود داشته است. ما درباره جزييات اين روابط اطلاع دقيقی نداريم؛ شايد بررسی بيشتر اين نسخه ها، که هم اينک عکسی از همه آنها در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی موجود است[8]، بتواند پرتوی بر اين موضوع بيافکند. از ديگر سو با توجه به اينکه از خاندان شبر، شماری از عالمان و تحصيلکردگان علوم دينی تاکنون در شهرهای مختلف عراق زندگی می کنند، شايد دسترسی به برخی از اطلاعات خانوادگی در اين مورد مفيد باشد. در هر صورت به نظر می رسد، وجود اين روابط ميان شبر با شيخيان که به هر حال به گرايش اخباری و دست کم غير اصولی شناخته می شوند و در عين حال عقايد ويژه ای در مورد مسائل اعتقادی و کلامی و فلسفی دارند، با توجه به شناختی که از شبر در اين زمينه ها داريم، خود حائز اهميت است. به دليل مناسبات خصمانه و يا دست کم بدبينانه فقيهان اصولی با شيخيان، جای اين پرسش باقی است که چه اموری شبر را با شيخ أحسايي و به ويژه سيد کاظم رشتي مرتبط می کرده است؟


--------------------------------------------------------------------------------

[1] برای اجازات سيد کاظم رشتی از شبر و از فرزندش سيد جعفر شبر نک: ابراهيمی، فهرست، ص 117، 126


[2] نک: کريم خان کرماني، فصل الخطاب، ص 6

[3]، 142 نک: سيد کاظم رشتي، دليل المتحيرين، ص 46

[4] همو، ص 142

[5] کتاب فصل الخطاب نمونه ای است از يکی از مهمترين نمايندگان مکتب شيخی در گردآوری احاديث که چند دهه ای پس از جامع المعارف شبر نوشته شده است.

[6] نک: کريم خان کرماني، فصل الخطاب، 1302ق، ص 10

[7]برای فرزندان شبر، نک: محمد بن معصوم، ص 39- 41 ؛ برای خاندان او پس از وی، نک: آقابزرگ طهراني، 2/ 278؛ کحاله، معجم المؤلفين، 9/153 ؛ موسوعة طبقات الفقهاء، 14(1)/ 515-516 ؛ امين، أعيان الشيعة، 9/204؛ مدرس، ريحانة، 3/177؛ معلم حبيب آبادي، مکارم الآثار، 4/1165 و 1168.

[8] فهرست اين مجموعه عکسها را احمد منزوي ترتيب داده است، نک: احمد منزوي، فهرست نسخه های عکسی کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد يکم، کتابخانه خصوصی اهدايی زين العابدين ابراهيمی، تهران، 1382ش. فهرستی که نويسنده اين سطور در کرمان فراهم کرد هنوز منتشر نشده است.
شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۱