در سلسله يادداشتهايی که پس از اين با عنوان فوق ارائه خواهيم داد، نشان می دهيم چگونه کتابی که با عنوان أخبار فخّ و خبر يحيی بن عبد الله به نام شخصی به اسم احمد بن سهل الرازي در دست است، کتابی است جعلی و غير اصيل. اين کتاب تاکنون دو بار به چاپ رسيده، يکبار به کوشش ماهر جرّار در بيروت و به وسيله دار الغرب الاسلامي و ديگر بار در يمن و بر اساس نسخه های موجود در کتابخانه های آنجا. چاپ ماهر جرّار البته چاپی است انتقادی که در آن از نسخه ای کهن بهره برده شده است. مقدمه آقای جرار هم، مقدمه بلندی است که در آن به تحليل منابع و داده های کتاب و نيز ساختار متنهای منتسب به حسين فخي، يحيی بن عبد الله و ادريس بن عبد الله روايت شده در آن، پرداخته و اهميت کتاب را از نقطه نظر تاريخ انديشه های مذهبی زيديان در سده دوم مورد بررسی قرار داده است. البته مطالبی که ايشان در اين باره پرداخته اند نيازمند نقدی جدی است که در دنباله به پاره هايی از آنها اشاره خواهد رفت. ضمن اينکه ايشان توفيقی در شناسايی نويسنده ادعايی کتاب احمد بن سهل رازي نداشته و در طبقه و تاريخ حيات او هم (بر اساس اسانيد) کتاب دچار خطا شده اند؛ به شرحی که خواهد آمد (تذکر در رابطه با طبقه او در بيانات استاد ما جناب آقای دکتر مدرسی هم در مکتب در فرايند تکامل پيش از اين مورد تذکر قرار گرفته؛ نيز نک: مقاله من با عنوان ابو زيد علوي در مجله معارف که برخی روايات او را در منابع نشان داده ام و ارتباط وی با ابو زيد العلوي را در اسانيد گزارش کرده ام). همين نويسنده در چندين مقاله ديگر به زبانهای انگليسی و عربی و همين امسال در کتاب جشنواره موتسکي باز به همين کتاب و متنهای رسائل و "سيره" نامه های موجود در آن پرداخته است. برخی از اين مقالات نيز تاکنون به فارسی ترجمه شده است.
واقعيت اين است که کتاب اخبار فخّ، متنی است تماما مجعول که با پديده جعل از سوی پردازنده نسخه خطی مادر، گرچه کهنسال به شخصی به نام احمد بن سهل الرازي، ظاهرا يک راوی زيدی مذهب نسبت داده شده است. آنچه ما از اين شخص در منابع مستقل می شناسيم که البته تنها چند نوع گزارش بيشتر نيست حکايت از اين دارد که متن کتاب اخبار فخّ را نمی توان بدو مربوط دانست. علاوه بر اينکه ابدا کتاب اخبار فخّ موجود با انتساب به او و يا حتی بدون انتساب به وی منبع کتابهای کهنسال و اصيل سده های اوليه در رابطه با موضوع اخبار فخ و يحيی بن عبد الله نبوده و تنها اين کتاب در دوران المنصور بالله و حميد المحلي در اوائل سده هفتم قمری در يمن سر و کله اش پيدا شده؛ به هيچ روی زيديان و يا غير زيديان سده های دورتر از آن خبری نداشته اند. اگر وجود شخصی به نام احمد بن سهل از لحاظ تاريخی پذيرفته شود، به هر حال او نويسنده چنين کتابی در اين موضوع نبوده و نام او برای جعل چنين متنی از سوی جاعل نسخه مادر نسخه های موجود، به عاريت گرفته شده و يا دست کم در نسخه های بعدی اين کتاب به اشتباه اين شخص به عنوان نويسنده تمام متن کتاب فرض شده است. بنابراين، کما اينکه اسناد آن را نشان خواهيم داد حتی ممکن است که چند روايتی از او در اين موضوع موجود بوده و آنگاه همين امر دستمايه ای شده برای انتساب کل متن به وی. مطالبی که در اين متن گفته می شود الا هسته های اصلی آن رواياتی با آهنگی داستانی و اغراق آميز و در عين حال با هدفی مذهبی در خطی تبليغی است از حکايت مقتل سادات بزرگواری چون حسين فخي و يحيی بن عبد الله (و ادريس بن عبدالله). به شرح ايضا آنچه از متون و مکتوبات به عنوان سندهای تاريخی اعم از نامه ها و خطبه ها در اين کتاب ذکر شده عمدتا به شرحی که خواهد آمد در هيچ کتاب مستقل ديگری گزارش نشده و بر ساخته های سده های متأخرتر و محتملا برخی از آنها در فاصله سده پنجم تا ششم قمری است. اين را در آينده خواهيم گفت که دور نيست متن اين کتاب در شکل فعلی آميخته ای باشد که در يمن فراهم آمده و در اختيار حميد بن أحمد المحلي قرار گرفته بوده است. آنچه از منابع و سندها در اين متن ارائه شده عمدتا سندهايی است ساختگی مبتنی بر متنهای مجعول اهل اخبار که ده ها نمونه آن را در سده های چهارم به بعد در موضوعات مختلف تاريخی می شناسيم. البته بخشی از مطالب آن مطابق است با آنچه در متن کتاب مقاتل الطالبيين هم در اين موضوعات ديده می شود اما با وجود آنکه ابو الفرج در گردآوری روايات مختلف در همين موضوع مربوط در کتابش سعی وافر داشته و سندهای متفاوت ارائه می دهد به هيچ روی نه از احمد بن سهل نامی به ميان می آورد و نه روايات و سندهای ديگرش در عمده موارد ربطی با سندهای کتاب ما دارد. با اين وصف روشن است که متن کتاب ما مبتنی بوده بر متنهای کهنتری که آنها در پاره ای از موضوعات شباهتهای اندکی در برخی گزارشها با مطالب منابع ابو الفرج داشته اند؛ اما چنانکه گفتم آن روايات دستمايه جعل اخباری مطول و جديد با سندهای متفاوت شده است. از ديگر سو حتی ابو العباس حسني و علي بن بلال الآملي، نويسندگان دو کتاب المصابيح و تتمة المصابيح و نيز ابو طالب هاروني روايات اين کتاب را مد نظر نداشته اند، در حالی که اگر اين کتاب حقيقتا از احمد بن سهل الرازي بود با توجه به شناختی که آنان از اين شخص داشته اند و نيز با توجه به اينکه آنان عملا به جمع اين روايات دلبستگی داشته اند می بايست به روايات اين متن و خاصه متون منسوب به حسين فخ و يحيی بن عبد الله و ادريس بن عبد الله که در اين کتاب روايت شده توجه می داشتند. با توجه به تعاليم مهمی که اين کتاب در رابطه با عقايد زيديه در چارچوب متون روايت شده از اين سادات جليل القدر به دست می دهد جالب توجه است بدانيم که اين متون مورد توجه زيديان دوران ابو طالب و ابو الحسين هاروني و پيش از آن دو ابو العباس حسني قرار نگرفته و نيز زيديان عراق در سده پنجم هم چون ابو عبد الله العلوي که به واقع گردآورنده تمامی اين دست متون کهنسال مربوط به زيديه عراق بوده از اين متن استفاده ای نبرده و آن را روايت نکرده اند. البته بايد گفت که محتملا برخی تشابهات ميان دو متن تتمة المصابيح با کتاب اخبار فخّ يا ريشه در آن دارد که برخی از منابع کتاب اخبار فخّ مورد استفاده علي بن بلال الآملي هم قرار داشته، مطالبی که سخت صحت تاريخی آن محل ترديد است و يا اينکه نويسنده اخبار فخ و يا نويسنده های هسته های اوليه اين کتاب، از متن کتاب تتمة المصابيح در پردازش متن/متنهای خود بهره گرفته بودند.
در ادامه اين سلسله يادداشتها تفصيل آنچه اينجا گفتيم را با ذکر سند ارائه خواهيم داد؛ اين بحث ادامه دارد...

چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۵:۲۰