تحرير کاملتر




از آثار حسن بن سليمان الحلي، محدث و دانشمند امامی با گرايش اخباری و حديث گرای حله در سده هشتم قمری که از شاگردان درجه دوم شهيد اول بوده است، پيشتر تنها دو کتاب موسوم به مختصر بصائر الدرجات و نيز المحتضر به چاپ رسيده بود. اما همينک مجموعه کاملتری از آثار او در اختيار قرار گرفته است. چند سالی پيش نويسنده اين سطور مقاله ای در همين سايت منتشر کرد در رابطه با تعيين هويت کتابهايی که به اين دانشمند منسوب شده است. در آن زمان من تنها به دو چاپ نجف المحتضر و مختصر بصائر دسترسی داشتم که در برنامه الکترونيکی موسوم به گلپايگانی در دسترس قرار دارد. بعدها البته ديدم چاپی تازه از کتاب مختصر البصائر ارائه شده به تصحيح آقای مشتاق المظفر با مقدمه ای مفيد. ايشان به يکی دو نکته از مواردی که نويسنده اين سطور در آن مقاله ابراز داشته بود نيز اشاره کرده بودند. اين چاپ البته مربوط است به پيش از انتشار مقاله من. چندی پيش هم ديدم چاپی تازه از کتاب المحتضر فراهم شده به کوشش سيد علي اشرف که آن هم تلاشی است در جهت ارائه بهتر چاپ نجف.
در مقاله پيشگفته اشاره ای داشتم به نسخه ای کهن و متفاوت از المحتضر در يکی از کتابخانه های ايران. اين نسخه در حقيقت متعلق است به کتابخانه ابراهيمی کرمان. شيخيه به آثار حسن بن سليمان الحلي طبعا به دليل قرابتهای فکری دلبستگی داشته اند. من حدود بيش از پانزده سال پيش از نسخه های آنجا فهرستی دستی فراهم کرده بودم و مقدمات عکس برداری از آن نسخه ها را برای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی تسهيل نمودم. در آنجا البته نسخه کتاب المحتضر را به همراه چند نسخه ديگر برای خودم هم عکسبرداری کردم و همان زمان با مطابقه ميان دو نسخه خطی و چاپی کتاب المحتضر متوجه شدم که ميان اين دو نسخه تفاوت هايی وجود دارد و نسخه ابراهيمی کاملتر است. اهميت ديگر اين نسخه آن است که ظاهرا اقدم نسخ موجود کتاب المحتضر است. متأسفانه در فهرست مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، عکس اين نسخه به درستی معرفی نشده است اما دوست فاضلم آقای رحيمی ريسه به من گزارش دادند که آن نسخه را برای چاپ سوم و کامل کتاب المحتضر به ناشر کتاب در قم معرفی کرده اند و خوشبختانه همينک که چاپ سوم کتاب المحتضر به دستم رسيده است می بينم که از اين نسخه در چاپ اخير استفاده شده است. اين چاپ کتاب المحتضر در مجموعه ای سه جلدی از آثار حسن بن سليمان الحلي عرضه شده و همگی به صورت شايسته ای ارائه شده اند؛ هر سه با تصحيح آقای مشتاق المظفر. دو ديگر يکی کتابی است با عنوان المجموعة الحديثية و ديگری تفضيل الأئمة علی الأنبياء والملائکة. مقصود ناشر محترم از المجموعة الحديثية همان متنی است که پيشتر به عنوان مختصر بصائر الدرجات معرفی و چاپ می شد. متأسفانه در چاپ جديد، مقدمه مختصر البصائر چاپ قبلی آقای المظفر با مقدمه ديگری جايگزين شده به قلم آقای حسن موسوی بروجردي. مقدمه آقای مظقر بر چاپ قبلی مختصر البصائر به مراتب دقيقتر نوشته شده است.
نخستين بار در مقاله پيشگفته بود که نويسنده اين سطور اين پيشنهاد را مطرح کرد که با توجه به مشکلات متن موجود مختصر بصائر الدرجات از لحاظ نظم کتاب، آن را مجموعه ای از مسوده ها و يا دفتری از احاديث و برگزيده ها و تأليفات حسن بن سليمان قلمداد کنيم که بخشی از آن کتاب الرجعه او و بخشی ديگر کتاب احاديث الذر اوست و در عين حال بخشی ديگر برگزيده ای از بصائر الدرجات سعد اشعري است و بخشی نيز مجموعه های برگزيده ديگری از احاديث از کتابهای مختلف که گويا حسن بن سليمان قصد داشته آن را برای تأليف کتابی و يا کتابهايی مورد استفاده قرار دهد. اين نوع دفاتر حديث هميشه وجود داشته و محدثان برای تأليفات منظم خود از اين نوع دفاتر مقدماتی داشته اند. در واقع اين نسخه حتی در شکل اصلی خود ظاهرا تنها مجموعه ای مسوده مانند بوده که به کار تأليفات ديگر او می آمده و در عين حال در ضمن آن دست کم دو تأليف مستقل خود را نيز قرار داده بوده است. اين نکته را هم در آن مقاله گفته ام که ظاهرا در نسخه های اصلی اين دفتر که هيچ گاه گويا حسن بن سليمان موفق به تبييض بخشهايی از آن برای تأليفات بعدی نشده اوراق نسخه پس و پيش شده بوده و لذا فی المثل احاديث دو کتاب الرجعه و عالم ذر در دو جای مختلف اين دفتر در نسخه های موجود قرار گرفته اند و يا نظم منطقی در بخ گزيده بصائر سعد در آن ديده نمی شود. همين مطلب در مورد نسخه های کتاب المحتضر هم پيداست. اصل کتاب المحتضر بسيار کوتاه است و مطالبی که در دنباله آن بخش آغازين می آيد ارتباطی از حيث مطالب با بحث حضور امامان در وقت احتضار مؤمنان ندارد. مطالب آن بخشی مناقب اهل بيت و بيان مقامات ملکوتی آنان است که به کتابی شبيه مناقب الأئمة و يا از اين قبيل بيشتر شباهت دارد و بخش عمده آن هم آشکارا درباره افضليت امامان است که می دانيم الحلي خود کتابی در اين باره مستقلا نوشته بوده است. اتفاقا در پايان نسخه چاپ نجف المحتضر تعبيری آمده که نشان می دهد که نامی که حلي برای بخشی از مرويات خود در اين کتاب گذاشته بوده شايد همين مناقب الأئمة بوده است (محتملا قسمتهايی از کتاب موسوم به مختصر البصائر هم برای همين کتاب مناقب الأئمة تنظيم شده بوده ولی هيچگاه اين کتاب حلي تبييض نهايی نيافته بوده است). به هر حال اختلاف دو نسخه کوچک و بزرگ المحتضر و اختلافاتی که در چينش مطالب در برخی نسخه های مختصر البصائر وجود داشته (مورد اشاره آقا بزرگ طهراني) و همچنين اختلافی که ميان دو نسخه کوچک و بزرگ کتاب تفضيل الأئمة ديده می شود می تواند به خوبی نشانگر غير نهايی بودن برخی از اين کتابها و اختلاف در تحريرها و آشفتگی اوراق تحريرهای اوليه کتابهای حسن بن سليمان باشد. برخی از اين موارد محتملا مربوط است به اينکه نسخه های اوليه تبييض نشده بوده است. مثلا بخشی از کتاب تفضيل الأئمة همانطور که گفتيم آشکارا در ضمن نسخه های کتاب المحتضر آمده است و گويا الحلي فرصت تجديد تحرير آن را در ضمن کتاب التفضيل نيافته بوده است.
در مقدمه های جديدی که آقای موسوی بروجردی بر اين دوره جديد آثار حسن بن سليمان تهيه کرده اند، اصل اين مطلب که کتاب مختصر البصائر را بايد مجموعه ای در حديث دانست و چنانکه گفتم اين مطلب را نويسنده اين سطور در آن مقاله برای نخستين بار ابراز داشت پذيرفته شده است و به همين دليل کتاب بر خلاف چاپ اول آقای مشتاق المظفر، نام المجموعة الحديثية را بر پيشانی خود در اين چاپ جديد دارد؛ البته ايشان اشاره ای به مقاله من نکرده اند. با اين وصف در جايی از همان مقدمه (ص 60 از مقدمه تفضيل الأئمة) ظاهرا اشاره ای و البته نه چندان مهربانانه به صاحب اين قلم داشته اند که بی جهت مدعی ام که کتاب مختصر البصائر معروف، دفتری از احاديث است از حسن بن سليمان الحلي که شکل تبييض شده به خود نگرفته بوده و اوراق آن پريشان شده بوده است. جالب اينکه ايشان اصل مطلب من مبنی بر اينکه کتاب را بايد دفتر/ مجموعه ای از احاديث و نوشته ها و برگزيده های حلي دانست پذيرفته اند و اصلا کتاب را با عنوان المجموعة الحديثية چاپ کرده اند اما شايد برای اينکه استقلال تحقيق خود را از آنچه من پيش از ايشان نوشته ام نشان دهند مناسب ديده اند با تعابيری نه چندان شايسته اهل علم اين مطلب را که در آن مجموعه (بخوانيد: دفتر) مطالب به صورت يادداشت گونه و تحرير اوليه آمده و اوراق در پاره ای از موارد پريشان شده و يا مطالب در دنباله هم در جای خود قرار نگرفته اند مورد انتقاد قرار دهند. در مورد کتاب المحتضر هم ايشان اين عقيده من را که بخش زيادی از کتاب ربطی به بحث محتضر ندارد و بايد از کتابهای ديگر نويسنده (شايد تفضيل او که در زمان تحرير مقاله من هنوز به چاپ نرسيده و لذا در دسترس نبود و نيز بعضا از کتابی ديگر از حلي شايد با عنوان مناقب الأئمة) به آنجا منقل شده باشد را نيز مورد انتقاد قرار داده و اظهار فرموده اند که شيوه تأليفی الحلي چنين بوده است و او در کتابهای خود به مناسبت بحثهای اصلی گريزی به مطالب کلی در رابطه با مناقب اهل بيت داشته است و لذا هر دو کتاب تنظيم و تبويب خود حلي است و نه چيزی زياد شده و نه کم. البته معلوم نيست که ايشان شيوه حسن بن سليمان حلي را چگونه از طريق همين کتابهايی که خود محل بحث و نزاع اند تشخيص داده اند. علاوه؛ کتاب تفضيل الأئمة بر خلاف گفته ايشان کتابی است کاملا منظم و بر اساس و اسلوب تأليفی ساختارمند؛ کما اينکه بخش اصلی کتاب المحتضر (يعنی قسمت اول مرتبط با موضوع آن)؛ پس ادعای ايشان کاملا باطل است. وانگهی ايشان تفاوت نسخه های اين کتابها را که خودشان هم بدان اشاره ای داشته اند چگونه توجيه و تبرير می کنند؟ ثانيا مگر خود ايشان کتاب مختصر البصائر را المجموعة الحديثية نخوانده اند؛ مجموعه حديثی چيزی نيست مگر پاره هايی که در کنار هم می آيند و علی القاعده نبايد همه مطالب آن مرتبط با يک موضوع باشند و الا شايسته تر اين بود که هر کدام قالب کتابی مستقل می يافت. اگر غير از اين است پس چرا بايد کتاب را مجموعه حديثی خواند. ايشان تسميه را از مقاله من گرفته اند اما موفق به درک درون مايه استدلال نويسنده اين سطور نشده لاجرم به بيراهه رفته اند. اينکه احاديث کتاب ذر در دو جای کتاب آمده و يا مطالب مربوط به رجعت و نيز موضوعات ديگر بدون هيچ گونه نظمی پی در پی هم می آيند چه توجيهی دارد. روشن است که حلي اگر قصد تأليف کتابی مستقل داشت می دانست چگونه همانند کتاب تفضيل الأئمة، مطالب را محدود به موضوع و مرتبط با آن دسته بندی کند و خارج از موضوع مطلبی را نياورد. وانگهی در کتاب تفضيل (و حتی بخش اصلی کتاب المحتضر)، حلي در قامت يک نويسنده که گاه از خود مطلبی را در تشريح و توضيح مطالب می آورد ظاهر می شود، در حالی که در المجموعة الحديثية چنين نيست. از ديگر سو، چه دليل دارد تا در کتابی که با عنوان المحتضر است، بيش از دو سوم کتاب مطالب بی ارتباط با موضوع باشد. بخشی از مطالب همين کتاب آشکارا مرتبط است با مطالب کتاب تفضيل و عينا با همان نظم در کتاب تفضيل آمده و بعيد نيست که اين بخش از کتاب المحتضر، يادداشتها و مجموعه حديثی ديگری از حلي بوده برای تأليف کتاب تفضيل و همچنين محتملا برای تأليف کتابی با عنوان مناقب الأئمة. وجود چنين سنتی کما اينکه گفتيم برای يادداشت نويسی امری است متداول. چرا بايد نويسنده ای عنوانی برای کتاب خود تعيين کند و آنگاه بيش از دو سوم مطالب آن را به موضوعی ديگر اختصاص دهد؛ موضوعی که نويسنده در آن زمينه خود کتاب مستقل ديگر دارد (تفضيل الأئمة). از ديگر سو، نسخه های موجود کتابهای حلي همگی جز با يک استثناء (همان نسخه المحتضر که من در کتابخانه ابراهيمی پيدا کردم) متأخرند و دليلی وجود ندارد که اين عقيده را رد کنيم که در نسخه های اوليه اوراق پريشان شده و يا دفاتر مسوده حلي با مبيضه های او به هم آميخته شده است. نسخه های خطی همواره در معرض اين قبيل مشکلات بوده اند؛ خاصه اگر نسخه های اصلی و مادر گرفتار چنين وضعيتی شوند، نسخه های بعدی هر قدر که مکرر شوند تغييری در ماهيت قضيه نمی دهند. آقای بروجردي با نظر نويسنده اين سطور مبنی بر اينکه کتابی که به عنوان مختصر البصائر معروف شده را بايد مجموعه ای حديثی خواند موافقت دارند اما شگفتا که اين بی نظمی در تأليف يک کتاب را به خود نويسنده آن يعنی حسن بن سليمان نسبت می دهند و آن را تنظيم خود خواسته الحلي قلمداد کرده اند (همچنين در مورد کتاب المحتضر). اگر چنين است چرا حلي نامی بر اين کتاب نگذاشته بوده است و چرا مشی او در اين کتاب با مشی وی در کتاب تفضيل که نظمی قابل پذيرش دارد متفاوت است. علاوه؛ اصرار بر اينکه کتاب المحتضر بنابر شيوه نويسنده آن چنين تنظيم شده که عمده مطالب آن ارتباط مستقيمی با موضوع ندارد به چه معناست؟ ... اگر توصيه نويسنده اين سطور در چاپ کتابها رعايت می شد، می بايست بخش اعظم کتاب المحتضر چاپ فعلی را به پايان چاپ تفضيل منتقل می کردند.
نکته ای هم در پايان اين نوشته اضافه کنم و آن اينکه معلوم نيست به چه دليل ايشان نسخه ای از کتاب انوار الملکوت در علم کلام را که به وسيله شخصی به نام حسن بن سليمان بن عمار (؟) کتابت شده و بر روی آن انهايی از شهيد اول ثبت شده کاری از حسن بن سليمان الحلي فرض کرده اند. الحلي ظاهرا آن طور که از آثارش پيداست نه چندان فقيه بزرگی بوده و نه دلبسته به آثار کلامی. اين نسخه هم از آن او نيست و قلم کاتب آن با قلمی که در اجازه حلي به يکی از شاگردانش ديده می شود آشکارا متفاوت است. بنابراين اين نسخه و گواهی شهيد بر روی آن ربطی به حسن بن سليمان الحلي ندارد.
تلاش و کوشش آقای مشتاق المظفر را در تصحيح اين سه کتاب پاس می داريم.

يكشنبه ۶ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۲۲