درباره فقه زيدی تحقيقات زيادی تاکنون صورت نگرفته است. از زمانی که مسند زيد بن علي برای نخستين بار وسيله گريفينی تصحيح و منتشر شد (ميلان، 1919م)، البته توجه به فقه زيدی ميان محققان غربی همواره مد نظر بوده است؛ اما عملا در زمينه تحولات فقه زيدی و مکاتب مختلف آن تاکنون تحقيقات پيشرفت قابل توجهی نداشته است. در اين ميان البته محمد ابو زهره کتابی درباره فقه امام زيد منتشر کرد که بيشتر متکی است بر مسند زيد و البته برخوردار از رويکردی انتقادی و آکادميک نيست. چندين متن مهم هم از دورانهای مختلف فقه زيدی در کوفه، ايران و يمن در دهه های گذشته منتشر شد و البته بيشتر در آن سالها تکيه بر انتشار متنهايی از فقه زيدی فقيهان و امامان زيدی متأخر يمن بود. همزمان البته چند متن ديگر و با اهميت مانند امالي احمد بن عيسی بن زيد که گردآمده ای است از فقيه زيدی برجسته کوفه، محمد بن منصور المرادي در طول چند ده گذشته منتشر گرديد. مهمترين تحقيق درباره زيديه و عقايد و باورهای مذهبی آنان کتاب مادلونگ است درباره امام قاسم بن ابراهيم الرسّي. بيشتر محققان ديگری که درباره زيديه مطالعاتی را در طول سالهای گذشته ارائه داده اند، بيشتر به کلام و يا تاريخ شکل گيری زيديه عنايت نشان داده اند. با اين وصف از چند سال پيشتر به اين طرف چند رساله دکتری درباره فقه زيدی در دانشگاههای غربی ارائه شده است؛ برخی درباره فقه کهن زيدی کوفه و يا درباره عصر مجتهدان سنتگرای متأخر زيدی يمن. روند چاپ متون کتابهای زيدی در دهه اخير شتاب زيادی گرفته و در آن ميان کتابهای از منابع فقه زيدی مکتب کهن کوفه، فقه زيدی هادوی ری و شمال ايران و يا فقه هادوی زيديان يمن در سده های مختلف همينک در اختيار است.
نويسنده اين سطور از نخستين ايامی که به تحقيق درباره زيديه روی آورد، از حدود بيست و دو سال پيش همواره دلبسته انجام تحقيقی فراگير درباره تاريخچه فقه زيدی به ويژه در دوران آغازين آن تا سده ششم قمری و عصر امام زيدی يمن المنصور بالله عبدالله بن حمزه (د. 614ق) بوده است. در اين ميان نخستين بار علاوه بر مسند زيد و امالي احمد بن عيسی که مقاله ای درباره اين يکی در ذيل مدخل احمد بن عيسی بن زيد در دائرة المعارف بزرگ اسلامی نوشته است، به لطف مرحوم محقق طباطبايي با نسخه ای از کتاب الجامع الکافي ابو عبدالله العلوي، محدث، فقيه و دانشمند برجسته زيدی عراق در سده پنجم قمری آشنا شد که می دانيم مهمترين کتاب برای آشنايی با مکاتب مختلف فقه قديم کوفی زيدی است و تاکنون نيز انتشار نيافته است؛ اما در دست چاپ و تصحيح است. اين کتاب که در نسخه های آن گاه در 6 جزء تنظيم شده از لحاظ آشنايی با فقه زيدی قديم کوفه در کنار مسند زيد و امالي احمد بن عيسی و چند متن ديگر و از جمله کتاب الذکر محمد بن منصور از اهميت زيادی برخوردار است. در سالهای اخير رساله ای در آمريکا در تحليل بخشهايی از کتاب الجامع الکافي به عنوان رساله دکتری دفاع شده که محتملا به زودی منتشر شود. درباره فقه زيدی الهادي إلی الحقّ البته از ايامی ديرتر کتاب جامع الأحکام الهادي إلی الحقّ منتشر شده و بعد از آن هم کتاب المنتخب و کتاب الفنون هر دو در ضمن يک مجلد انتشار يافته بود. اينها مهمترين منابع اصلی برای شناخت آرای فقهی الهادي إلی الحقّ هستند که خود بنيادگذار دولتی بر اساس تعاليم زيدی در يمن بود و عملا کتابهای فقهی او به ويژه بخشهای سياسی آن مانند کتاب السير اين آثار برنامه عمل دولتی شريعت مدار و با هدايت يک "امام" از نسل پيامبر بود که امامت را حقّ مجتهدان و فقيهان و البته مشروط به نسل فاطمی و دعوت می دانست. با وجود چندين کتابی که تاکنون درباره الهادي إلی الحقّ و دولت او و تاريخ زيديان يمن در دوران او و دو فرزندش المرتضی محمد و الناصر أحمد به عربی نوشته شده است، اما تاکنون تحقيق مهمی درباره فقه الهادي إلی الحقّ منتشر نشده است.
در کنار فقه هادوي بايد از فقه ناصر اطروش ياد کرد که در شمال ايران و به ويژه در صفحات مازندران غربی و گيلان شرقی تا چند قرن مکتب فقهی مسلط و حاکم در ميان جامعه زيديان ايران بود. متأسفانه با وجود آنکه ناصر اطروش آثار زيادی تأليف کرده بوده، اما عملا چيزی از آنها جز کتاب کوچکی به نام البساط که در سالهای اخير به چاپ رسيد و يا تکه ها و برگهای اندکی از نقلهايی از آثارش و از جمله چند برگی درباره امور حسبه که اين يکی هم به چاپ رسيده در اختيار نيست. اما خوشبختانه علاوه بر عناوين آثار ناصر اطروش که بسيار هم هست و در اختيار است، ما از طريق کتابهای فقهی زيدی متأخرتر با آرای فقهی ناصر و به نقل از کتابهای او و يا کتابهای شاگردانش می توانيم آشنايی کسب کنيم. متنهای مهمی در فقه ناصری از فقيهان زيدی شمال ايران در اختيار است. جالب است که اين کتابها جز با يک استثناء تنها از طريق نسخه هايی شناخته می شوند که در سده های پنجم تا هفتم راهی يمن شدند و همينک از طريق کتابخانه های يمن و يا به واسطه آن در اختيارند، اما نسخه های آنها در ايران شناخته نيست؛ نه تنها شناخته نيست، بلکه قرنهاست که اين کتابها از کتابخانه های ايرانی ناپديد شده اند و اگر همت زيديان ايرانی و يمنی برای انتقال آنها به يمن در سده های پنجم تا هفتم قمری نبود، همينک محتملا همه اين آثار از ميان رفته بودند. کتابهايی مانند شرح الإبانة هوسمي و المغني علي بن پيرمرد ديلمي از اين شمارند. اين آثار به ويژه برای شناخت محيط اجتماعی و فرهنگی و سياسی جامعه زيديان شمال ايران و آداب و رسوم زندگی آنان به غايت اهميت دارند و اين به دليل ارتباط فقه با زندگی و مسائل اجتماعی و سياسی است؛ خاصه که برخی از کتابهايی که ما از زيديان شمال ايران در اختيار داريم، مجموعه ای از فتاوي است که با "حوادث" و "نوازل" فقهی مرتبط است و دقيقا آينه ای است از زندگی و حيات اجتماعی و سياسی زيديان در شمال ايران. فقيهان زيدی شمال ايران، حتی آنها که پيرو مکتب فقهی الهادي بوده اند، همواره به فقه ناصر و اختلافات آن با فقه قاسمی و هادوی عنايت داشته اند و کتابهای مستقلی در فقه ناصر می نوشته اند که فهرست آنها در کتابهای بعدی محفوظ است و از جمله بايد الوافر علي بن بلال و نيز کتابهای ابو العباس حسني و هارونی ها را بر شمرد. بخشی ديگر از کتابهای زيديان ری و شمال ايران در سده های ميان چهارم تا هفتم قمری کتابهايی است که وسيله امامان و فقيهان زيدی مکتب هادوی / قاسمي نوشته شده که البته اين کتابها هم عموما مشتمل بر آرای ناصر اطروش و فقيهان ناصری و اختلاف آنان با فقيهان هادوي می شده است. در اين دوره فقه هادوي از لحاظ مبانی اجتهادی و نيز تفريع فروع فقهی گستره بسيار وسيعی پيدا کرد و مبانی و ادله فتاوی و آرای فقهی بر اساس مذهب هادي مورد بحث قرار گرفت و آرای فقهی هادوي "تخريج" گرديد. بخشی از اين کتابها به گردآوری نصوص فقهی می پرداخته اند و برخی بيشتر به تخريج فتاوی بر اساس فقه منصوص گذشته همت گماشته بودند. ابو العباس حسنی، فقيه و محدث زيدی سهم مهمی در اين ميان در سده چهارم قمری برای توسعه نصوص فقهی زيدی داشت و در تهذيب فقه هادوي و ارائه مستندات فقهی برای آن و نيز بحث در اختلافات فقهی سعی وافری کرد. او چندين کتاب مهم در فقه هادوي داشته است که از آن ميان تحريری از شرح الأحکام او که شرحی بر الأحکام الهادي إلی الحقّ است باقی مانده است. بعد از او دو شاگرش ابو الحسين و ابو طالب هاروني، هم مبانی اصولی را با کمک اصول فقه حنفی و معتزلی برای فقه زيدی تبيين کردند و هم اينکه هر دو در تحرير و تهذيب و تخريج بر اساس مبانی فقه هادوي و با بهره گيری از توسعه دائره نصوص و بهره وری از کتابهای فقه زيدی قديم کوفی تلاش کردند. اين دو به ويژه عنايتی اصلی به آرای فقهی ناصر اطروش نيز داشتند. کتاب التحرير ابو طالب هاروني عملا يکی از مهمترين کتابها در فقه هادوي قلمداد می شده و در يمن نيز بعدا زيديان آنجا اين کتاب را به عنوان متن مهمی برای فروعات فقهی بر مبنای نصوص و تخريجات متکی بر نصوص الهادي قلمداد می کردند. خود ابو طالب شرح بزرگی بر اين کتاب داشته که تحريری از آن همراه اضافاتی از قاضي زيد بن محمد الکلاري، دانشمند اواخر سده پنجم قمری در 8 جلد موجود است. اين کتاب از نقطه نظر آشنايی با مسائل ففقهی زيدی بسيار حائز اهميت است. در يمن هم کتابهای ديگری بر اساس کتاب التحرير بعدا تدوين شد. از خود کتاب التحرير و نيز شرح قاضي زيد نسخه های بسيار زياد و البته بسيار کهنه ای هم باقی است که خود اين امر نشانگر اهميت کتاب ابو طالب برای فقه زيدی يمن است. خوشبختانه در سالهای اخير اصل کتاب التحرير در دو جلد به چاپ رسيد. ابو الحسين هاروني هم کتاب التجريد و شرحی بزرگ بر آن دارد. هر دوی اين کتابها به چاپ رسيده است. ابو الحسين به ويژه برای مستند يابی فقه هادوي در کتاب شرح التجريد، کاری منظم و گسترده را ارائه داده است. خود او البته علاوه بر تشريح و تخريج و ترجيحات و اختيارات در مذهب هادوي، آرای ويژه خود را هم داشته است که تا چند قرن در شمال ايران به عنوان فقه مؤيدی شناخته می شده است. در اين ميان دو کتاب مهم هست که به گردآوری فتاوی او همت کرده است و هر دو گردآمده ای است از دانشمندی به نام ابو القاسم ابن تال الهوسمي؛ يکی به نام الإفادة و ديگری به نام الزيادات. از هر دوی اين کتابها نسخه های متعددی باقی مانده است و عمدتا نسخه هايی کهن. مجموع علي الخليل هم کتابی است در جمع ميان دو کتاب زيادات و الإفادة همراه با بحث و بررسی ادله که آن هم موجود است. علاوه بر اينها کتابهايی در حول و حوش فقه او نوشته شده مانند اسرار الزيادات ابو مضر که اين هم باقی مانده، و نيز گزيده ای از آن از محي الدين ابن الوليد القرشي. کتابهايی هم هست از زيديان ايرانی در همين دوران که در زمينه فقه هادوی نوشته شده و در آنها به آرای فقهی ناصر اطروش و اختلافات فقهای اهل بيت عنايت شده است. در اين ميان متنهايی مانند الوافي علي بن بلال و الکافي هوسمي قابل ذکرند. کتابهای متعددی هم در همين دوره زمانی بر اساس کتابهای فقهی برادران هاروني در ری و شمال ايران نوشته شده که بيشتر آنها در سنت "تعليق" نوشته شده است و از آن جمله است تعليق ابن أبي الفوارس بر شرح التجريد هاروني که اين يکی باقی مانده است.
مجموع آثار فقهی زيدی دوران فقه زيدی ايرانی بعدا با همت کسانی مانند قاضي جعفر ابن عبدالسلام به يمن راه يافت و در آنجا برای تدوين فقه زيدی هادوي به کار گرفته شد. زيديان يمن از رهگذر همين کتابها با فقه ناصر اطروش آشنايی يافتند؛ کما اينکه تهذيب و تفريعات فقهی و مجموعه های گردآمده درباره نصوص زيدی هادوی که وسيله فقيهان زيدی ايرانی نوشته شد، مبنايی شد برای تدوين مختصرات و مطولات فقه زيدی در يمن؛ کتابهايی مانند شمس الشريعه سحامي و اللمع علي بن الحسين الأمير و بسياری موارد ديگر. در اين ميان المنصور بالله به ويژه فتاوی فقهی ويژه خود را داشت که تا مدتها در ميان زيديان يمن به عنوان فقه مورد قبول مور تبعيت بود. بعدا البته امام يحيی بن حمزه کتاب بزرگ الإنتصار را نوشت که کتابی است مثل جواهر الکلام شيخ محمد حسن که در آن به تفصيل ادله فقهی مورد بحث قرار گرفته است. او تحت تأثير کتابهای زيديان ايرانی هم بود و در عين حال تحولی نيز در فقه زيدی ايجاد کرد. بعد از او البته شهرت و توفيق عمده با کتابهای احمد بن يحيی المرتضی يعنی با الأزهار و شرح آن و البحر الزخّار بود که تا دوران اخير همواره مورد توجه بوده است؛ به ويژه در ميان زيديانی که تحت تأثير گرايش سلفی / اجتهادی شوکانی قرار ندارند.
از مجموع کتابهايی که از فقه زيدی می شناسيم و تنها بخشی اندک از آن را البته در اينجا نام برديم، نسخه های متعددی باقی مانده و در اين ميان تنها شمار بسيار اندکی از آنها به چاپ رسيده است. نويسنده اين سطور همينک پروژه ای را در دست انجام دارد درباره نگارش تاريخچه ای برای فقه زيدی تا عصر المنصور بالله در کوفه، ايران و يمن. اين پروژه را من از قديم دنبال می کرده ام و البته عمده نسخه های مهم فقه زيدی را در کتابخانه های عمومی و خصوصی يمن از نظر گذرانده ام. با اين وصف تدوين چنين کتابی بدون مراجعه به مجموعه های نسخه های خطی زيدی و يمنی در کتابخانه های اروپايی امکان پذير نيست و به همين دليل همواره برای نويسنده اين سطور انجام و ارائه نهايی آنچه در اين باره گردآمده بود، امکان پذير نبود. با کمک و ياری انستيتوی مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلين برای نويسنده اين سطور اين امکان فراهم آمد تا تقريبا بيشتر نسخه های موجود در کتابخانه های اروپايی و از جمله مجموعه های گلاسر و آمبروزيانا و غيره مورد مطالعه و بررسی قرار گيرد. در حقيقت تنها بخش محدودی از مهمترين کتابهای فقهی زيدی ايرانی همينک در يمن موجود است و عمده نسخه ها يا اصلا در کتابخانه های اروپايی نگهداری می شود و يا به وسيله اين نسخه ها تکميل می شود. بخش اصلی پژوهش نويسنده اين سطور بر تدوين تاريخچه ای برای مبانی، تحولات و ادبيات فقه زيدی استوار است. اما بخش ديگر ارائه بخشها و گزيده هايی است ارزشمند از نقطه نظر تاريخی و بر اساس مهمترين نمونه های اين ادبيات به ويژه در مورد ادبيات فقهی زيدی ايرانی که در اين ميان تصحيح بخشهای کتاب السير و چند بخش ديگر اين کتابها را شامل می شود. در گام نخست از اين پروژه تحقيقاتی تاکنون دو قسمت آن سامان گرفته که در آينده نزديک انشاء الله در مجله آرابيکا و نيز در يک مجموعه مقالات که برای کنفرانسی در استانبول تنظيم شده منتشر خواهد شد. يکی از اين دو مقاله مربوط است به فقه ناصری و آرای ناصر اطروش در کتاب السير و بر اساس چند متن و از جمله کتاب الإبانة و شرح الإبانة هوسمي و تعليقات و حواشی فقيهان زيدی ايرانی در دورانهای بعدی (بر اساس متن محمد بن صالح) و نيز کتاب علي بن پيرمرد ديلمی و همچنين کتاب الکافي هوسمي و چند متن ديگر و از جمله کتاب الحاصر ابو الحسين هاروني که ويژه فقه ناصری نوشته است و نويسنده اين سطور برای نخستين بار سالها پيش موفق شد نسخه ای ناقص از آن را شناسايی کند. مقاله ديگر هم مربوط است به فقه مؤيدی و آرای مؤيد بالله براساس نسخه های نويافته و مجموعه هايی که در کتابخانه های اروپايی مورد بررسی و مطالعه قرار داده ام. در شماره های آينده سلسله مقالات "فقه زيدی و برنامه عمل دولت" به تدريج دانسته های نسخه شناختی خود را در اين زمينه ارائه خواهم داد؛ انشاء الله.
پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۰۸