خطيب خوارزمي از دانشمندان برجسته سده ششم قمری است که شهرت او بسی فراتر از خوارزم و سنت حنفيان اين شهر در ميان شيعيان و زيديان و مذاهب سنی گسترش يافته بوده است. علت اصلی شهرت او در ميان شيعيان تعلق خاطر او به نقل فضائل اهل بيت و تأليف دو کتاب مناقب و مقتل الحسين (ع) بوده است. او البته به دليل آنکه از شاگردان زمخشري بوده و خود در علوم ادب نيز دستی قوی داشته و اشعار بسياری نيز سروده بوده، محل عنايت دانشمندان مذاهب مختلف بوده است. در اينجا صرفا می خواهم اشاره کنم که کتاب او با عنوان الکفاية في علم الإعراب هم يکی از دلايل اين شهرت بوده است. فی المثل زيديان شمال ايران که به او و استادش زمخشري به دلايل متعدد و از آن جمله تفکرات معتزلی دلبسته بوده اند، از اين کتاب نسخه های متعددی را رونويسی کرده بودند که اين دست نسخه های آن را دانش پژوه در دو مشيخه زيدی و در فهرست دانشگاه معرفی کرده است. از اين کتاب نسخه های بسيار زياد ديگری هم موجود است و از آن جمله در کتابخانه دولتی برلين و موزه بريتانيا و قاهره و سن پترزبورگ و نيز نسخه های متعدد در ايران و از آن جمله در مدرسه فيضيه قم (بهترين تحقيق درباره خطيب خوارزمي از آن محقق طباطبايي است در مجموعه مقالات "اهل البيت في المکتبة العربية، در تراثنا، ذيل مقتل الحسين او؛ نيز آنچه مرحوم اميني در الغدير نوشته و نيز نک: مقدمه تحقيق المناقب، چاپ قم). در سالهای اخير عبدالرزاق حامد اين کتاب را منتشر کرده است و چون شهرت نويسنده بر روی نسخه های اين کتاب معمولا ضياء الدين مکي است، محقق متوجه اين امر نشده که مقصود از اين ضياء الدين مکي همان أخطب خوارزم صدر الائمة خطيب خوارزمي نويسنده مناقب و مقتل و کتابهای ديگر است که خود از شاگردان برجسته زمخشري نيز قلمداد می شده است. به هر حال محقق در مقدمه ابراز داشته که هويت نويسنده را نمی شناسد و جالب اينکه در بحث از شاگردان زمخشري در مقدمه تحقيق به نام خطيب خوارزمي اشاره دارد؛ اما متوجه اين نشده که ضياء الدين مکي همين خطيب خوارزمي است. نخستين بار محقق طباطبايي اين امر را متذکر شد که ضياء الدين مکي نويسنده الکفاية در حقيقت همان خطيب خوارزمي است؛ با اين وجود گويا محقق اين کتاب مطالب محقق طباطبايي را از نظر نگذرانده است. بيشتر فهرست نويسان ديگر هم همين اشتباه را مرتکب شده اند. مقدمه خطيب خوارزمي را در کتاب الکفاية اينجا نقل می کنم: "الحمد لله الذي تظاهرت علينا آلاؤه، وترادفت إلينا نَعْمَاؤه، حَمداً يَستوجِبُ زِيَادةَ فَضْلِهِ، ويستَجْلِبُ مادَة طُولهِ، والصلاة على نبيّهِ محمد الّذي أسبَغَ بهِ نِعَمَهُ السَوالفَ، وأكملَ به مِنَنَهُ الروادفَ، وعلى آله الأخيار وأصحابه الأبرار، مصابيح الدجى والظلام، ينابيع العلوم والأحكام، وسلم تسليماً كثيراً. واعلم أن الحاجة إلى علم الإعراب ماسةٌ لكل مَنْ يَرومُ تَحصيلَ علمٍ من علومِ الإسلامِ، من فقهٍ أو كلامٍ، أو تفسيرٍ، أو أخبار؛ لأنك لا تجد علماً من هذه العلوم إلا وافتقاره إلى العربية بيّن لا يدفع، وظاهرٌ لا يخفى، فلا تجد كلاماً إلا وقِوامه وانتظامه بعلم الإعراب، ولا يَدفعُ العلمَ بذلك كل من دَخَل من بابِ الإنصافِ، وسَلم من الجَور والاعْتِساف، وما صَنّفه العلماءُ في هذا الباب، إمّا مطولٌ كاملٌ لا يطول باع كل أحدٍ في تناولهِ وتَقْصُر همته عن حفظه، وتحصيله، وإما مختصر جامع لعبارات مختصرة، لا يضبط معانيها إلا من كانت له قوة تفضل على قوة المبتدئ، وحظ من علم الإعراب قبل تحصيل ذلك الكتاب، وإمّا مختصر غير جامعٍ قاصرٍ عما تمسُّ الحاجة إليه من الأصول التي لا بد منها، فلما رأيت ذلك أنشأت هذا المجموع المتوسط، بيّن المطوّل الممل، والمختصر المخل، واجتهدت في تسهيل عبارته، مع كونه جامعاً لأصول الإعراب، شاملاً لما لا بد منه من الأبواب، جارياً مجرى شرح الإنموذج من كتاب المفصل لجار الله العلامة [رحمه الله تعالى] ، وضمنت لمن يحصل هذا المجموع، ويضبط هذا الترتيب، أن يبلغ الأمد البعيد في علم الإعراب، وتقع له الغُنية في هذا الباب، وسميته «بالكفاية في علم الإعراب»، وقسمته ثلاثة أقسام إذ لا يبعد عنها كلام العرب كلّه. القسم الأول في الأسماء، والقسمُ الثاني في الأفعال، والقسمُ الثالث في الحروف، وبوبت كل قسم منها أبواباً، وفصّلت كل بابٍ منها فصولاً ليرجع كلُّ شيءٍ في نصابه، ويسهل حفظه على طلابه، ممتثلاً ما رسمه شيخ العرب والعجم جارُ الله العلامة في كتاب المفصل.
والله أسأل أن يوفقني لإتمامه، ويعينني على تحصيل مرامه، وأن يعظم النَفْعَ به لإخواني، ويميل إليه أفئدة خُلاني؛ إنه ولي التوفيق والتسديد."
چنانکه ديده می شود، اين کتاب شرح گونه ای بر الانموذج في النحو استادش زمخشري بوده است (نيز نک: کشف الظنون، 1/185). به هر حال زيديان ايران هم به دليل نياز به کتابی در نحو و هم علاقه خاصی که به سنت زمخشري و شاگردانش داشته اند، کتاب الکفاية را رو نويسی می کرده اند.
همينجا باز بد نيست اشاره کنم به چاپ ترجمه بدايع الملح صدر الأفاضل الخوارزمي، اديب و نحوی معروف که به دو واسطه شاگرد زمخشري بوده و شرح او بر المفصل زمخشري بسيار مهم و بزرگ است. ترجمه کهن بدايع الملح در سالهای اخير در تهران منتشر شد، با مقدمه ای غير محققانه. جالب اينکه محقق اطلاع از وجود چندين کتاب ديگر صدر الأفاضل که يا به صورت خطی موجودند و يا چاپ شده اند،، مانند التخمير نداشته است.

يكشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۱۹