به تازگی کتابی جديد از ابن فورک اشعري (د. ۴۰۶ق ) در قاهره منتشر شده است به نام شرح العالم والمتعلم. نسخه اين کتاب را من قبلا در کتابخانه سليمانيه استانبول (مجموعه مراد ملا، شماره ۱۸۲۷/۸، از برگ ۱۵۹ تا ۲۲۵؛ کتابت سال ۷۹۸ ق) ديده بودم و همينک محققان اين کتاب (احمد عبدالرحيم السائح و توفيق علي وهبة)، علاوه بر اين نسخه، نسخه کتابخانه مرکز مطالعات شرقی زوريخ را نيز در کار تصحيح متن به کار برده اند. البته تحقيق متن همانند بسياری از کتابهايی که در دهه های اخير در مصر منتشر می شود (بر خلاف آن سابقه روشن)، بسيار آشفته است و افتادگی هايی نيز در متن ديده می شود. مقدمه نيز بسيار آشفته است؛ گو اينکه محققان اظهار داشته اند که کتابهای ديگری از ابن فورک را نيز در دست تصحيح دارند. ابن فورک اين اقبال را داشته است که محقق برجسته ای چون دانيل ژيماره دو اثر مهم او را تصحيح و منتشر کند؛ يکی کتاب مجرد مقالات أبي الحسن الأشعري و ديگری کتاب مشکل الحديث وبيانه که اين يکی در سالهای اخير وسيله او منتشر شد (در مورد اين کتاب پيشتر مقاله ای از من در کتاب ماه دين منتشر شده است). در اين ميان احمد عبدالرحيم السائح مدتی پيش کتاب مجرد را ديگر بار و بر اساس همان نسخه کار ژيماره به صورت بسيار آشفته ای منتشر کرده است. معلوم است که کارش تجاری است و ارزش تحقيق و مراجعه ندارد. اين دو محقق اظهار داشته اند که هم اکنون می خواهند چند کتاب ديگر ابن فورک را نيز منتشر کنند؛ يکی تفسير او را که تنها نسخه ناقصی از آن در ترکيه موجود است و ديگری کتاب الابانة عن طريق القاصدين والکشف عن مناهج السالکين والتوفر الی عبادة رب العالمين. کتاب اخير متنی است مهم درباره مفاهيم صوفيانه که نسخه آن هم در ترکيه موجود است. بر خلاف اين دو محقق، کتاب الحدود ابن فورک که با تحقيق محمد السليماني منتشر شده هم از لحاظ تحقيق متن ممتاز است و هم مقدمه و تعليقات. اين کتاب ابن فورک پيشتر هم در يک ژورنال انگليسی منتشر شده بود. علاوه بر آنچه گفته شد، هنوز هم يکی دو متن ديگری از ابن فورک در دست است که تاکنون منتشر نشده و از جمله کتاب او با عنوان أوائل الأدلة. من در مقاله ای ديگر باز به آثار او بازخواهم گشت. در اين ميان چند اثر هم به ابن فورک منسوب شده که از او نيست؛ از آن جمله کتابی در اسماء رجال که نسخه آن در کتابخانه دولتی برلين هست و البته از او نيست و متأخرتر است و در آن نويسنده از ابو بکر خطيب بغدادی نقل می کند و ديگری کتاب النظامي در علم کلام اشعري که نسخه آن در ترکيه هست و من آن را ديده ام و مقاله ای هم پيشتر درباره آن و انتساب آن در همين مجموعه "بررسيهای تاريخی" نوشته ام. اين کتاب تأليف سبط ابن فورک است و نه خود ابن فورک و به خواجه نظام الملک اهداء شده است.
در مورد شرح العالم والمتعلم چند نکته را متذکر می شوم:
نخست اينکه اين کتاب شرحی است از ابن فورک، دانشمند شافعی اشعری بر متن رساله العالم والمتعلم که در ميان حنفيان به عنوان متنی از ابو حنيفه در زمينه ايمان و عمل و ارجاء حنفي شناخته می شود؛ گو اينکه اين انتساب تنها در سنتی از حنفيان و از دير باز رواج داشته و البته بعدها همانند برخی ديگر از متنهای اعتقادی منسوب به ابو حنيفه مورد استناد برخی حنفيان قرار می گرفته و شرح و تفسير و نقل می شده است. آنچه در اين ميان اهميت دارد اين است که ابن فورک در مقدمه و مؤخره کتاب تصريح می کند که اين متن را با اسنادی صحيح از ابو حنيفه يافته و آن را موافق با عقايدی دانسته که اهل سنت و جماعت بدان پايبندند؛ يعنی اعتقادی که اشعريان خود را نماينده آن تفکر می دانند.
دومين نکته ای که بايد پيش از پرداختن به مسائل ديگر ياد کرد اين است که متن کتابی که به نام ابن فورک به نام شرح العالم والمتعلم منتشر شده، تا آنجا که می توان آن را با نوشته های ديگر موجود ابن فورک مقايسه کرد، چندان از لحاظ ساختار و بيان مطالب (و نه عقايد مطرح شده)، با ابن فورک سازگار نيست؛ و به نوشته های متأخرتر تر بيشتر شباهت دارد (گرچه به طور روشنی پيداست که دلمشغولی نويسنده مسائل مرتبط با ايمان و تعريف آن و نسبت آن با عمل است که در سده های نخستين بيشتر محل عنايت بوده و در دوره های متأخرتر کمتر مجال بحث و نظر بوده است؛ چرا که بعدها اتفاق نظر بيشتری در اين بحث در ميان گروههای غير معتزلی و غير شيعی در اين موضوع صورت پذيرفت)؛ با اين وصف ظاهرا دليل روشنی برای رد انتساب اين کتاب وجود ندارد؛ خاصه که چنانکه امام الحرمين جويني در کتاب الکافية في الجدل (ص ۲۷)، تصريح کرده، ابن فورک کتابی در شرح فقه الأکبر منسوب به ابو حنيفه داشته و اين نشان می دهد که محتملا او به اين دست تأليفات منسوب به ابو حنیفه بی علاقه نبوده است (اين نکته را هم بايد تذکر داد که در اين کتاب نقلی که از دوران ابن فورک متأخرتر باشد و يا اشاره ای به ماتريديان نشده که خود دلالت روشنی بر اين دارد که کتاب تأليف سده پنجم است و نه دورانی که ماتريدیان در اواخر اين قرن و خاصه اوائل قرن ششم از شهرت برخوردار شدند). ابن فورک در مقدمه شرح العالم والمتعلم با تعبيری افضليت ابو حنيفه را بر ساير امامان مذاهب و تميز او را به جهت بيان مسائل توحيد و عقايد ابراز می دارد (ص ۳۴)، البته به هر حال اين امر ظاهرا بيشتر به انگیزه جلب نظر مخاطب حنفی کتاب ابراز شده و نه اينکه او خود حنفی مذهب بوده است (اين امر نمی تواند دلالتی بر اين باشد که نويسنده حنفی است و بنابراين کتاب نمی تواند از ابن فورک شافعی باشد؛ در حقيقت او کما اينکه خواهيم گفت قصد دارد تا نشان دهد که پيروان غير سنی و "بدعت گرای" ابو حنيفه نمی توانند به او استناد کنند، چرا که ابو حنيفه در مسائل متعلق به ايمان و عمل در اردوگاه سنيان است و نه در کنار معتزليان و کراميان). نام اين کتاب ابن فورک، تا آنجا که من تحقيق کردم در هيچ اثری جزء تأليفات ابن فورک ذکر نشده است (واقعيت اين است که فهرست کاملی از آثار او در دست نيست و چندين کتاب ديگر او هم در هيچ کتابی در تراجم احوال ذکر نشده است؛ تنها با مراجعه به آثاری چون کتابهای ابن تيميه و تبصرة الأدلة نسفي و از اين دست می توان به نقلهايی از چند کتاب ابن فورک دست يافت). نويسنده در اين کتاب به کتاب الموافاة خود ارجاع می دهد (ص ۱۹۰) که نشانی از آن در هيچ منبع ديگری نيافتم. کما اينکه به کتاب الأصول (در اينجا منظور اصول فقه است، کما اينکه از مبحث ارجاعی معلوم می شود، ص ۹۷ تا ۹۸) و يکجا به کتاب اصول الفقه خود (ص ۱۹۸) ارجاع می دهد که در اين مورد بايد توجه داد که از ابن فورک کتابچه مختصری در اصول فقه منتشر شده ( با نام مقدمة في نکت من أصول الفقه) و ظاهرا کتاب بزرگ ديگری هم در همين موضوع داشته که در منابعی مانند کتاب البحر المحيط زرکشي بدان ارجاع داده شده و استفاده شده است (برای نقلی از کتاب الأصول ابن فورک احتمالا در کلام، نک: ابن حزم، الفصل،۳/۱۴۷).
اما مهمترين نکته ای که بايد در مورد اين متن ابراز داشت اين است که کتاب در حقيقت به بهانه رديه نويسی بر دو گروه از متکلمان و مذاهب کلامی نوشته شده که مدعی گرايش به ابو حنيفه بوده اند و خاصتا در خراسان عصر ابن فورک. ابن فورک با هر دو گروه در جدالی سخت بوده و بخشی از اتفاقات زندگی او به همين نزاعها مربوط می شده است؛ يکی معتزليان که عمدتا در خراسان روزگار او حنفی مذهب بوده اند و می کوشيده اند که از ابو حنيفه شخصيتی متمايل به معتزليان معرفی کنند. ديگری نيز کراميان بوده اند که ابن فورک شخصا در منازعات متفاوتی با آنان درگير بوده و در اين باره اطلاعات زيادی در اختيار است (برای خلاصه ای از آن، نک: مقاله عالمانه استاد زرياب خويی ذيل مدخل ابن فورک در دائرة المعارف بزرگ اسلامی). در سرتاسر کتاب ابن فورک که به مناسبت متن منسوب به ابو حنيفه بيشتر درباره مسائل ايمان و متعلقات آن در ميان متکلمان اسلامی است، ابن فورک سخت ترين انتقادها را از معتزليان و خاصه کراميان در آن روا داشته و کاملا پيداست که اين متن در رد تعلق و استناد کراميان (نک: اشاره تحقير آميز او به کراميه و محمد بن کرام، در ص ۱۸۰) و معتزليان خراسان به ابو حنيفه و برای خلع سلاح آنان و برای اين انگيزه نوشته شده که نشان دهد عقايد ابو حنيفه به عنوان پيشوای گروه بزرگی از اهل سنت در خراسان آن روزگار موافق عقايد اشعريان (اهل سنت و جماعت) است و نه معتزليان و کراميان. اين مطلب در مقدمه کتاب (ص ۳۴) و خاصه به تصريح در بند پايانی کتاب آمده است، اما متأسفانه اين بند در متن چاپی معلوم نيست به چه دليلی حذف شده (با اينکه در تصوير برگ پايانی نسخه که در آغاز کتاب وسيله محققان درج شده، اين مطلب کاملا ديده می شود) است. اين بند را اينجا می آورم:
"واعلم أن کثيراً من أهل البدع والأهواء الفاسدة کالمعتزلة والقدرية والخوارج والکرامية يدعون مذهب أبي حنيفة رحمه الله ويزعمون أنه قائل بمقالتهم ويشنعون بذلک عند الإعتراض من المجيبين لهم يوهمون أن الذي هم عليه من بدعهم قول سلف المسلمين وأئمتهم ولما ظفرنا بهذا الکتاب وتأملناه ووجدنا له اسنادا حسناً وسکنت النفس الی ما تضمنه من الکلام في الفصول التي شرحناها فإنه يشبه کلام الأئمة أردنا بشرح ذلک التنبيه علی صحة ما فيه وذکر بعض الدلائل علی بسط ما ذکره وتفصيله ليقوي بذلک الناظر فيه من أهل السنة والجماعة من المتفقهة علی مذاهب أبي حنيفة رحمه الله فيقف عند ذلک علی کذب من نحله شيئاً من مقالات المبتدعة من هولاء الذين ذکرناهم وسميناهم.." (نيز نک: مقدمه سليماني بر کتاب الحدود، ص ۲۶ تا ۲۷). نکته جالب در اين بند اين است که او می گويد خوارج ادعای مذهب ابو حنيفه را دارند که طبعا بايد مربوط باشد به گروهی از آنان در خراسان دوران ابو فورک. اين اطلاعات بسيار حائز اهميت است. به هر حال اين امر خود مؤيدی است بر اينکه شرح العالم والمتعلم اثری است از ابن فورک. نکته ديگر اينکه در تحقيق کتاب الحدود ابن فورک در پاورقی ها محقق نقلهايی از شرح العالم والمتعلم را در تأييد آنچه در متن کتاب الحدود آمده نقل کرده که بررسی آنها نشان از صحت انتساب کتاب شرح العالم والنتعلم به ابن فورک می تواند داشته باشد. به هر حال اين متن برای آشنايی با عقايد کراميان روزگار ابن فورک در خراسان اهميت ويژه خود را دارد.
پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۳۶