پيشتر از نويسنده اين سطور مقاله ای منتشر شده که صورت تکميل شده آن در سايت حلقه کاتبان نيز ديده می شود؛ مقاله درباره اربعين زيد بن رفاعة و سنتهای مختلف روايت اين متن در ميان فرق مختلف اسلامی است. در اينجا تنها به اين نکته باز می گردم که همانطور که در آن مقاله هم متذکر شده بودم؛ از اين اربعين روايتی نيز در ميان زيديه شهرت يافته است که معروف است به اربعين سيلقية. نسخه های زيادی از اين اربعين در کتابخانه های يمنی يافت می شود که من شماری از آنها را ديده ام. متأسفانه عمده اين نسخه ها ناقصند و اسناد و خطبه کتاب را شامل نمی شوند. برخی نيز تنها به ذکر سند حديث اول خطبه متن کتاب بسنده کرده اند و ما بقی سندها را از نسخه انداخته اند. اخيرا نسخه ای کامل از اين متن در اختيارم قرار گرفته است که هم شامل تمامی اسانيد چهل حديث است و هم شامل خطبه و اسانيد احاديث خطبه کتاب. در مقاله پيشگفته متذکر شده بوديم که در سنتهای زيدی سند اين کتاب به دو طريق مختلف نقل می شود که يکی از آن دو به روايت قاضي جعفر بن عبدالسلام زيدی است که در سفر عراق خود آن را دريافت کرده بوده است. در نسخه کهنی که همينک در برابر من است؛ سند اربعين به واسطه حسام الدين الحسن بن محمد بن أبي بکر الرصاص از قاضي جعفر روايت شده است. می دانيم که الرصاص از شمار مهمترين متکلمان زيدی و معتزلی يمن در سده ششم قمری است که تعاليم بهشمي را از قاضي جعفر بن عبدالسلام فرا گرفت و به کتابخانه ای که قاضي جعفر درطی سفر به ايران و عراق آن را از مجموعه ميراث معتزلی و زيدی فراهم کرده بود دسترسی داشت و خود نيز در انتشار آثار معتزليان مکتب ري اهتمامی بالغ داشته است و حتی نسخه هايی را برای استفاده شخصی کتابت کرده بوده است. وی به ويژه در مبارزه با مکتب متکلمان مطرفی نقش داشته و آثار زيادی از او در علم کلام باقی مانده است که همينک همه آنها در دست انتشار است. من پيشتر در چندين مقاله درباره او سخن رانده ام و نيز متنی ناشناخته از او را درباره زيادت وجود بر ماهيت که رديه ای است بر محمود ملاحمي منتشر کرده ام (در مجموعه مقالاتی درباره معتزله که در آلمان منتشر شده است). به هر حال از ميان کتابهايی که او از قاضي جعفر دريافت کرده، علاوه بر کتابهای کلامی، کتابهای حديثی هم بوده است و از آن جمله همين متن اربعين سيلقي. در اينجا سند آغازين اين نسخه کهن را نقل می کنم:
" بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين. أخبرنا الشيخ الأجل السيد حسام الدين الحسن بن محمد بن أبي بکر الرصاص قراءة عليه بهجرة سناع سنة اثنين وثمانين وخمسمائة قال أخبرنا القاضي الأجل الامام شمس الدين عماد الاسلام جمال الأئمة أوحد الأمة أبو الفضل جعفر بن أحمد بن عبدالسلام بن أبي يحيی أدام الله سعادته قراءة عليه قال أخبرنا الشيخ الفاضل أبو علي الحسن بن علي بن ملاعب الأسدي الکوفي قال أخبرنا السيد الشريف العالم الموفق أبو طالب الحسن بن مهدي العلوي الحسني (کذا: الحسيني) السيلقي قراءة عليه في منزله بالمشهد المقدس مشهد أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله عليه قال حدثنا السيد ابو طالب علي بن الحسين الحسني بهمذان في ربيع الأول من سنة ثمان و خمسين وأربعمائة قال حدثنا السيد الشريف أبو القاسم زيد بن عبدالله بن مسعود الهاشمي رضي الله عنه قال: ...
در دنباله نسخه، خطبه آغازين زيد بن رفاعة (همراه با احاديث متعلق به اين خطبه آغازين و با اسناد کامل آنها) و نيز متن و اسانيد چهل حديث نقل می شود. از اين نسخه به شمار مشايخی که زيد بن رفاعة ادعا می کرده احاديث خود را از آنان روايت می کرده بر می خوريم. کما اينکه در مقاله پيشگفته متذکر شده ام نقاد حديث سني بر اين باور بوده اند که زيد بن رفاعة دست به جعل زده و متونی را از اينجا و آنجا و از کلمات حکمی مختلف گردآورده بوده و برای آنها سند سازی کرده بوده است. بر اساس نسخه کنونی به خوبی می توان سندهای مورد ادعای زيد بن رفاعة را مورد بررسی قرار داد. در ميان مشايخی که وی ادعا می کند احاديث اين مجموعه را از آنان روايت کرده، کسانی مانند سليمان بن أحمد الطبراني را نام می برد که می گويد از او در اصفهان حديث شنيده بوده است. احاديثی را نيز از مشايخی در بغداد شنيده بوده است. از ابو بکر الآجري هم در مکه روايت کرده است. از ديگر مشايخ او در اين متن بايد از ابو بکر محمد بن القاسم الأنباري؛ ابو محمد عبدالله بن جعفر بن درستويه ؛ ابو بکر احمد بن کامل بن خلف بن شجرة المعروف بالمحاملي (القاضي المحاملي در منزلش)؛ ابو علي اسماعيل بن محمد بن اسماعيل الصفار؛ حديثی از شيخی در کناره فرات کوفه در سال 339 ق و حديثی از شيخی ديگر در رقه ياد کرد. او در خطبه کتاب اشاره ای هم به صورت کلی به ديگر تأليفاتش دارد و در پايان هم اربعينش را با چند سطر از خودش پايان می دهد. اين متن در واقع همان متنی بوده است که بعدا به دست ابن ودعان، محدث سني هم می رسد و او اربعينی بر اساس آن با اسناد تازه ای ترتيب می دهد و در واقع بر انتحال و تدليس زيد بن رفاعة انتحالی ديگر را پی می ريزد و بدين وسيله موجب شهرت اين متن در ميان اهل سنت می گردد.
نکته جالب در اين نسخه کما اينکه گفتيم روايت اين متن وسيله الرصاص است از قاضي جعفر. کما اينکه می بينيم الرصاص اين متن را بر قاضي جعفر خوانده بوده است. بنابراين اين اربعين از شمار متونی بوده که وسيله قاضي جعفر و نيز الرصاص به عنوان متنی حديثی در مجالس حديث قرائت و سماع می شده و مورد تداول در مجالس و مدارس آنان بوده است. اين وضعيت قرنها ادامه داشته و اين اربعين به عنوان اربعينی در احاديث نبوی در ميان زيديه مورد تدريس و شرح و تفسير و تداول قرار گرفته بوده و به همين دليل هم نسخه های خطی زيادی و لو ناقص از آن موجود است و همينک نيز متن نسخه مجرد از اسانيد و بدون خطبه آن در يمن منتشر شده است.
نکته ديگر که بايد تذکر داد اين است که اين متن را الرصاص دو سالی قبل از مرگ خود روايت می کرده است. در اين سال وی در منطقه هجرة سناع زندگی می کرده که می دانيم از مراکز مهم مطرفيان بوده که بعدا به دست زيديان مخترعی و امامت زيدی مخالف با مطرفيه افتاد. شرح مفصلی از اين هجرتگاه ها را استاد پروفسور ويلفرد مادلونگ در مقاله مختص اين موضوع نگاشته اند که می توان به آن مراجعه کرد.
" بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين. أخبرنا الشيخ الأجل السيد حسام الدين الحسن بن محمد بن أبي بکر الرصاص قراءة عليه بهجرة سناع سنة اثنين وثمانين وخمسمائة قال أخبرنا القاضي الأجل الامام شمس الدين عماد الاسلام جمال الأئمة أوحد الأمة أبو الفضل جعفر بن أحمد بن عبدالسلام بن أبي يحيی أدام الله سعادته قراءة عليه قال أخبرنا الشيخ الفاضل أبو علي الحسن بن علي بن ملاعب الأسدي الکوفي قال أخبرنا السيد الشريف العالم الموفق أبو طالب الحسن بن مهدي العلوي الحسني (کذا: الحسيني) السيلقي قراءة عليه في منزله بالمشهد المقدس مشهد أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله عليه قال حدثنا السيد ابو طالب علي بن الحسين الحسني بهمذان في ربيع الأول من سنة ثمان و خمسين وأربعمائة قال حدثنا السيد الشريف أبو القاسم زيد بن عبدالله بن مسعود الهاشمي رضي الله عنه قال: ...
در دنباله نسخه، خطبه آغازين زيد بن رفاعة (همراه با احاديث متعلق به اين خطبه آغازين و با اسناد کامل آنها) و نيز متن و اسانيد چهل حديث نقل می شود. از اين نسخه به شمار مشايخی که زيد بن رفاعة ادعا می کرده احاديث خود را از آنان روايت می کرده بر می خوريم. کما اينکه در مقاله پيشگفته متذکر شده ام نقاد حديث سني بر اين باور بوده اند که زيد بن رفاعة دست به جعل زده و متونی را از اينجا و آنجا و از کلمات حکمی مختلف گردآورده بوده و برای آنها سند سازی کرده بوده است. بر اساس نسخه کنونی به خوبی می توان سندهای مورد ادعای زيد بن رفاعة را مورد بررسی قرار داد. در ميان مشايخی که وی ادعا می کند احاديث اين مجموعه را از آنان روايت کرده، کسانی مانند سليمان بن أحمد الطبراني را نام می برد که می گويد از او در اصفهان حديث شنيده بوده است. احاديثی را نيز از مشايخی در بغداد شنيده بوده است. از ابو بکر الآجري هم در مکه روايت کرده است. از ديگر مشايخ او در اين متن بايد از ابو بکر محمد بن القاسم الأنباري؛ ابو محمد عبدالله بن جعفر بن درستويه ؛ ابو بکر احمد بن کامل بن خلف بن شجرة المعروف بالمحاملي (القاضي المحاملي در منزلش)؛ ابو علي اسماعيل بن محمد بن اسماعيل الصفار؛ حديثی از شيخی در کناره فرات کوفه در سال 339 ق و حديثی از شيخی ديگر در رقه ياد کرد. او در خطبه کتاب اشاره ای هم به صورت کلی به ديگر تأليفاتش دارد و در پايان هم اربعينش را با چند سطر از خودش پايان می دهد. اين متن در واقع همان متنی بوده است که بعدا به دست ابن ودعان، محدث سني هم می رسد و او اربعينی بر اساس آن با اسناد تازه ای ترتيب می دهد و در واقع بر انتحال و تدليس زيد بن رفاعة انتحالی ديگر را پی می ريزد و بدين وسيله موجب شهرت اين متن در ميان اهل سنت می گردد.
نکته جالب در اين نسخه کما اينکه گفتيم روايت اين متن وسيله الرصاص است از قاضي جعفر. کما اينکه می بينيم الرصاص اين متن را بر قاضي جعفر خوانده بوده است. بنابراين اين اربعين از شمار متونی بوده که وسيله قاضي جعفر و نيز الرصاص به عنوان متنی حديثی در مجالس حديث قرائت و سماع می شده و مورد تداول در مجالس و مدارس آنان بوده است. اين وضعيت قرنها ادامه داشته و اين اربعين به عنوان اربعينی در احاديث نبوی در ميان زيديه مورد تدريس و شرح و تفسير و تداول قرار گرفته بوده و به همين دليل هم نسخه های خطی زيادی و لو ناقص از آن موجود است و همينک نيز متن نسخه مجرد از اسانيد و بدون خطبه آن در يمن منتشر شده است.
نکته ديگر که بايد تذکر داد اين است که اين متن را الرصاص دو سالی قبل از مرگ خود روايت می کرده است. در اين سال وی در منطقه هجرة سناع زندگی می کرده که می دانيم از مراکز مهم مطرفيان بوده که بعدا به دست زيديان مخترعی و امامت زيدی مخالف با مطرفيه افتاد. شرح مفصلی از اين هجرتگاه ها را استاد پروفسور ويلفرد مادلونگ در مقاله مختص اين موضوع نگاشته اند که می توان به آن مراجعه کرد.
جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۹