<p />
در مورد زندگی سيد عبدالله شبر، محدث و نويسنده پرکار نيمه اول سده سيزدهم قمری[1]، خلاصه وار بايد گفت که وی در نجف به دنيا آمد، در کاظمين زندگی کرد و در همانجا درگذشت. شبر در خاندانی از اهل علم ( خاندان آل شبر) که نسب به امامان می برد، به دنيا آمد. او از سادات حسينی است و نسبش به حسن أفطس، نواده امام علي بن الحسين زين العابدين سجاد، می رسد[2]. شبر اصلا حلی ( منسوب به شهر حله در عراق) است و نيای او که از عالمان بوده، سيد حسن شبر الأفطسي الحسيني الحلي النجفي نام داشته است[3]. پدرش محمد رضا بن حسن بن أحمد بن علي الحسيني النجفي الکاظمي[4]، شاگرد محمد مهدی بحر العلوم، از فقيهان بلند مرتبه شيعه (د. 1212ق) بوده و از نجف رهسپار کاظمين شد و در آنجا متصدی تدريس گرديد. پدر شبر کتابی نيز در تفسير قرآن داشته و حدود 1230ق درگذشته است[5].
شرحی از احوال و آثار سيد عبدالله شبر را شاگردش به نام محمد بن مال الله بن معصوم الموسوي القطيفي الخطي الحائري ( د. در کربلا به سال 1271ق)[6] به نگارش درآورده است[7] که در آن در 5 بخش به احوال، آثار و ذکر مشايخ و شاگردان او و نيز فرزندان وی پرداخته است[8]. شاگرد ديگرش عبدالنبي الکاظمي (د. 1256ق) [9] نيز شرحی از احوال و آثار او را مفصلا در کتاب تکملة الرجال آورده است[10].
سيد عبدالله شبر در نجف به سال 1188ق متولد شد؛ به همراه پدر به کاظمين رفت و با او در اين شهر اقامت گزيد و از محضر همو و نيز از محضر سيد محسن بن حسن الأعرجي الکاظمي (د. 1227ق) و أسدالله بن اسماعيل شوشتری (التستري) الکاظمي (د. 1237ق)، دو فقيه مقيم در کاظمين در فقه و اصول بهره گرفت[11]. همين شيخ أسدالله الکاظمي برای او اجازه ای در حديث نيز به تاريخ 1220ق نوشته بوده است[12]. شيخ جعفر کاشف الغطاء نيز به او اجازه ای ( ظاهرا تنها در حديث) داده بوده است[13]. اينان همگی فقيهان اصولی اماميه و نماينده مکتب فقهی/ اصولی وحيد بهبهاني بودند[14]. از ديگر سو، شيخ أحمد أحسايی اجازه بزرگی برای شبر نوشته بوده است[15]. وی شاگردان متعددی نيز داشته است. در ميان شاگردان او شماری از فقيهان و عالمان عراقِ دوره او ديده می شوند[16]. از شاگردان او بايد، اسماعيل (د. 1247ق)، فرزند استادش شيخ اسدالله الکاظمی را نام برد[17]. سيد کاظم رشتي، از پيشوايان شيخيه نيز از وی روايت حديث می کرده و از او اجازه نقل روايت داشته است[18]. او در رجب سال 1242 ق در سن 54 سالگی درگذشت[19] و در حرم امام موسی بن جعفر در کاظمين در کنار قبر پدرش مدفون گرديد[20].
شبر دانشمندی پر کار و پر تأليف بوده است و اين امر در حقيقت، مهمترين ويژگي شبر است که به همين جهت وی را از نويسندگان و مؤلفان کم نظير اماميه قرار داده است. کثرت تأليفات و سرعت وی در آماده سازی کتاب، ستايش برانگيز بوده است[21]. او چنانکه از عناوين کتابها و نيز حجم بسيار زياد آنها بر می آيد، در اين کار بسيار ورزيده و مثال زدنی بوده است. اگر تاريخ تأليف کتابهای او را، آنطور که در مورد بسياری از آنها، آقابزرگ در الذريعة گزارش کرده است، مورد توجه قرار دهيم، می توان سرعت کار او را با دقت بيشتری بيان کرد[22]. کثرت تأليفات او را برخی نويسندگان به قدرتی معنوی که در خواب وسيله امام کاظم به او داده شده بوده است، تفسير کرده اند[23]. افزون بر اين، شبر در هر يک از تأليفاتش، به غير از کتابهايی که با هدف کوتاه نويسی نوشته است، جانب تطويل در کار را هيچگاه از دست نداده و خوشبختانه با توجه به گزارشهايی که درباره تک تک آثارش، پيرامون تعداد سطور آنها در اختيار داريم و آقابزرگ اين موارد را در الذريعه، بر اساس گزارشهای شاگردان شبر، در ذيل نام هر يک از کتابها مورد توجه قرار داده، می توان ارزيابی روشنی در رابطه با حجم کتابهای او به دست داد. نکته قابل توجه اينکه شبر با وجود سن کم که در هنگام مرگ تنها 54 سال داشته، آثار بزرگ و متنوعی را از خود در موضوعات مختلف بر جای گذاشته است[24]؛ خاصه اينکه هيچ گزارشی مبنی بر ياری گرفتن از دستيارانی، چنانکه در مورد علامه محمد باقر مجلسی چنين گزارشی وجود دارد[25]، در اين باره ديده نمی شود.
کما اينکه پيشتر گفتيم، شيوه او در تدوين و گردآوری کتابهای حديثی و اعتقادی با شيوه محمد باقر مجلسی بسيار نزديک است و بی ترديد او در کار نوشتن اين آثار، الگوی مجلسی را در نظر داشته است. البته اين الگو پذيری تنها محدود به نوع و سليقه در نگارش نيست، بلکه شبر از لحاظ مشی حديثی و اعتقادی بسيار به مجلسی نزديک بوده است. شايد به دليل همين شباهتهای فکری و قلمی است که وی را برخی نويسندگان امامی و حتی معاصرانش به عنوان " مجلسی ثاني" خوانده اند[26] و کتاب حديثی و بزرگ او موسوم به جامع المعارف را با بحار الأنوار تشبيه کرده اند[27]. در حقيقت شبر از نويسندگان نادری است که در بيشتر موضوعات مذهبی دست به تأليف زده و به ويژه در دايره وسيعی کتابهايی را با حجمهای مختلف ارائه داده است. شايد از اين نقطه نظر شبر از برخی جهات با ملا محسن فيض کاشاني (د. 1091ق) قابل مقايسه باشد. از ديگر ويژگيهای شبر، تدوين چندين کتاب در يک زمينه با عناوين متفاوت و در حجمهای گوناگون است. در همين راستا از شيوه های تأليفات شبر، تنظيم يک کتاب در چند شکل بزرگ و کوچک است، بطوری که گاهی برای يک تأليف، يکی دو خلاصه تنظيم می کرده است[28]. اين شيوه که به هدف ارائه برای مخاطبانی در سطوح مختلف بوده، پيشتر نيز توسط محمد باقر مجلسی بکار رفته بوده است. همچنين در ميان آثار شبر کتابهايی ديده می شود با مضامين تکراری، فی المثل وی با وجود اينکه در کتاب جامع المعارف، مجلدی را به روايات مبدأ و معاد اختصاص داده، با اين وصف در ميان کتابهای او، کتابی را می بينيم با عنوان مسکن الفؤاد في روايات المبدأ والمعاد[29]. از تأليف کتاب به فارسی و يا ترجمه های او از متون پيشينيان، روشن می شود که او با وجود عرب بودن ، فارسی را به خوبی می دانسته است و اين امر با توجه به محيط حوزه های علوم دينی شهرهای مذهبی عراق در آن دوره که طلاب ايرانی نيز کم و بيش در آنجاها حضور داشته اند، چندان عجيب نيست. بدين ترتيب شبر به مخاطبان فارسی زبان نيز عنايت داشته است. به هر حال تدوين کتاب به زبان فارسی نيز از شيوه های مورد استفاده مجلسی بود که تا اندازه زيادی نگارش به فارسی در دانشهای دينی مرهون اوست[30].
در اينجا می کوشيم تنها با ياد کرد شماری از آثار او و طبقه بندی آنها، فعاليت علمی شبر را مورد مطالعه قرار دهيم. در مورد آثار حديثی و به ويژه کتاب جامع المعارف وی مقاله مستقلی نوشته ايم واز اينرو در اينجا به اين دسته آثار او نمی پردازيم[31]: از ميان کتابهای عقيدتی او با محوريت حديث گرايی، که با الگو پذيری از محمد باقر مجلسی و شاگردان مکتب او نوشته شده است، اين موارد را بايد نام برد[32]:
- البرهان المبين في فتح أبواب علوم الأئمة المعصومين (نوشته اول رجب 1223ق، در 30000 سطر)[33]. مؤلف از آن گزيده ای (3000سطر) نيز به همين نام ترتيب داده بوده است[34] و شايد به نام البلاغ المبين في أصول الدين[35].
- حق اليقين که بنا به گزارش آقابزرگ، مختصری ديگر از البرهان المبين (در حجم نصف آن) است[36] و در 2 جلد وسيله مطبعة العرفانِ صيدا در سالهای 1353 تا 1355ق و در نجف به سال 1375ق/1956م به چاپ رسيده است[37]. اين کتاب از شهرت برخوردار است و رويکرد کلی مؤلف در آن رويکردی حديثی و اعتقادی با شيوه محدثان و فقيهان و مخالف با مباحث فلسفی است؛ درست شيوه ای که توسط مجلسی نيز به کار گرفته شده است. با اين وصف در اين کتاب به ادله کلامی نيز عنايت شده است. شبر در حق اليقين، همچون مجلسی بحثهای متکلمان و فيلسوفان در رابطه با موضوعات اعتقادی را نيز مورد عنايت قرار داده و البته در موارد مخالفت با مبانی حديثی آن آراء را به نقد کشيده است. شبر با فلاسفه آشنايی دارد و همچون مجلسی از آنان نقل قول می کند. وی حتی در اين کتاب، به مباحث عرفانی محی الدين ابن عربی (د.638/1240) هم توجه داشته و از وی انتقاد کرده است[38].
يکی از فعاليتهای علمی شبر، تدوين کتاب در زمينه اخلاق با رويکردی قرآنی و حديثی است[39]. در حقيقت از مهمترين ويژگيهای شبر، عنايت به اخلاق است و در اين موضوع چندين کتاب بزرگ و کوچک نوشته است[40]؛ يکی از کتابهای اخلاقی او با همين عنوان الأخلاق در نجف در سال 1384/1964 به چاپ رسيده است؛ همچنين بايد از اين موارد: منهاج السالکين[41] و نيز مکارم الأخلاق الالهية وجامع الآداب الدينية، کتاب ديگر او درباره اخلاق در حدود 12000 سطر نام برد[42]. او به فارسی نيز در موضوع اخلاق تأليف داشته است[43]: منتخب الأخلاق به فارسی که در بمبئي در 1313ق چاپ شده است[44] و نيز زاد العارفين به فارسی که آن هم به چاپ رسيده است[45].
شبر در کنار حديث که مهمترين دلمشغولی او بوده، به قرآن نيز توجه ويژه ای داشته[46] و در حقيقت، يکی از مهمترين علائق شبر، تفسيرهايی است که بر قرآن نوشته است. در ميان کتابهای تفسيری او بايد اين موارد را برشمرد[47]:
- صفوة التفاسير که بزرگترين تفسير اوست که گفته شده در 62000 سطر است.
- الجوهر الثمين في تفسير القرآن المبين[48] ، تفسيری است به شيوه "مزجی" مانند تفسير الصافيِ فيض کاشاني ولی بدون بيان مقدمات در آغاز آن (آنطور که شيوه فيض است) و در 2 جلد بزرگ ( تاريخ نگارش هر دو جلد در 1239ق با فاصله يک ماه) تأليف شده است[49] . اين کتاب در مطبعة الآداب نجف به سال 1380ق و در بيروت ( دار الزهراء) و با کوشش محمد بحرالعلوم در 6 جلد منتشر شده است.
- الوجيز، مختصر تفسير بزرگ الجوهر الثمين [50]، که بارها و از جمله يک بار در 1247ق و بار ديگر از سوی نصرالله تقوي در تهران در سال 1352ق و نيز در قاهره، در حاشيه چاپی از قرآن، به سال 1385ق چاپ شده است[51].
او دو شرح هم بر نهج البلاغة، يکی بزرگ و ديگری اندکی کوچکتر داشته است[52]. از او بر نهج البلاغة شرحی به نام نخبة الشرحين نام برده اند که بر اساس دو شرح ابن ابی الحديد و ابن ميثم نوشته شده بوده است[53].
شبر همچنين به شرح نويسی بر خطبه های منسوب به چهارده معصوم نيز توجه داشته است[54]. زيارت مشهور جامعه کبيره که متن آن منسوب به امام دهم علي بن محمد الهادي عليه السلام است و در آن تعاليم شيعی و مفاهيم مرتبط با انديشه های باطنی و تأويلی نيز مجال ظهور داشته است، توسط شبر در کتابی با عنوان اللامعة في شرح زيارة الجامعة الکبيرة [55] شرح و تفسير شده که بارها به چاپ رسيده و محل توجه است[56]. اين زيارت کما اينکه می دانيم چندين بار شرح و تفسير شده و در اين گونه شرح ها مجال برای بحث درباره مقامات معنوی امامان و مفاهيم باطنی و بعضا غاليانه از سوی نويسندگانی با اين گونه تمايلات فراهم شده است؛ به طور خاص در شمار اخير و از جمله مهمترين اين شرح ها، شرح معروف و چهار جلدی شيخ أحمد أحسايي را بايد نام برد که کما اينکه پيشتر گفتيم، شبر از او اجازه حديث داشته است. شبر شرحی نيز بر دعای سمات دارد که در سنت اماميه به حضرت امير منسوب است و مضامينی ويژه و منحصر به فرد دارد[57].
بخشی از اهتمامات شبر را تدوين کتابهايی با موضوعات مواعظ و حکمت و يا کتابهايی کشکول وار در موضوعات ادبی تشکيل می دهد[58]، مانند: الدرر المنثورة والکلمات المأثورة[59]. او همچنين در کتابی چهار موضوع اعتقادات، اخلاق، فقه و عجائب مخلوقات را گردآورده بوده است[60]. رساله موسوم به الرسالة الجامعة للحکمتين في العبادات الظاهرة والباطنه او نشانگر توجه شبر به معنويت و سلوک باطنی در کنار توجه به امور ظاهری در عبادات است[61]. همچنين است کتاب او با عنوان اسرار العبادات که می تواند نشان دهنده علائق او به مباحث باطنی و تأويلی باشد؛ گرچه بايد بررسی بيشتری در رابطه با محتوای اين رساله که آقابزرگ نسخه ای از آن را معرفی کرده است، صورت پذيرد[62].
جوانب ديگر شخصيت سيد عبد الله شبر را در دو مقاله ديگر بررسی خواهيم کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] برای زندگی و آثار او، نک: محمد بن سليمان التنکابني، تذکرة العلماء ، به کوشش محمد رضا اظهری و غلامرضا پرنده، مشهد، 1372ش، ص 125؛ قمي، الفوائد الرضوية، ص 249- 251 ؛ همو، الکنی والألقاب، 2/352؛ همو، سفينة البحار، 2/137، 6/78؛ همو، هدية، ص 180؛ ريحانة الادب، 3/175؛ معارف الرجال، 2/ 9 ؛ تکملة نجوم السماء، 1/448؛ خوانساري، روضات الجنات، 4/261، شماره، 393؛ معلم حبيب آبادي، مکارم الآثار، در احوال رجال دو قرن 13 و 14هجري، اصفهان، 1352ش، 4/1164-1168 ؛مامقاني، تنقيح المقال، 2/212، شماره 7046؛ امين، أعيان الشيعة، 8/82؛ مدرس تبريزي، ريحانة الأدب، 3/175؛ آقابزرگ، الکرام البررة، 2 (2)/777 ؛ همو، مصفی المقال، ص 238-239 ؛ همو،الذريعة، 1/286، شماره 1499؛ زرکلي، الأعلام، 4/131؛ کحالة، معجم المؤلفين، 6/118؛ معجم المؤلفين العراقيين، 2/327؛ موسوعة طبقات الفقهاء، 13/370-372 ؛. Broc. S. II, 580
[2] برای نسب او، نک: مقدمه آقابزرگ بر جلاء العيون شبر، جلد اول، ص 2 ؛ نيز: حاشيه محقق متن کتاب تکملة الرجال کاظمي، 2/84-85
[3] نک: الذريعة، 1/286
[4]برای شرح حال پدرش، نک: قمي، الفوائد المدنية، ص 533؛ امين، أعيان الشيعة، 9/290؛ مدرس تبريزي، ريحانة الأدب، 3/177؛ آقابزرگ، الکرام البررة، 2/565، شماره 1016 ؛ همو، الذريعة، 4/275، شماره 1271؛ هادي اميني، معجم رجال الفکر والأدب في النجف، 2/709؛ موسوعة طبقات الفقهاء، 13/582-583
[5] آقابزرگ، الذريعة،4/275
[6] نک: آقابزرگ، الذريعة، 9(3)/ 988-989 ؛ برای نويسنده شرح احوال او، نک: آقابزرگ، مصفی المقال، ص 445؛ کحاله، 11/168
[7] رساله ترجمه احوال او در کتابخانه شيخ علي آل کاشف الغطاء در نجف موجود بوده است، نک: آقابزرگ، الذريعة،4/ 158؛ عکسی از نسخه ای خطی از آن در مرکز احيای ميراث قم موجود است که فاضل محترم آقای سيد علي طباطبايی يزدی به لطف آن را برای بنده ارسال فرمودند. از ايشان تشکر می کنم. در دنباله از همين نسخه عکسی نقل می کنم. اخيرا ديدم که اين رساله در قم در مجموعه ميراث حديث شيعه، شماره 16 به چاپ رسيده است.
[8] آقابزرگ، الذريعة،4/160
[9]آقابزرگ، الذريعة،3/101 ؛ برای شاگردی الکاظمي، نيز نک: محمد بن معصوم، ص 31
[10] نک: عبدالنبي الکاظمي، تکملة الرجال، 2/ 84 تا 89. از دوست دانشمندم آقای علی بهراميان که عکسی از صفحات مربوطه از اين کتاب را برای بنده ارسال فرمودند تشکر می کنم.
[11] نک: تبريزي، مرآة الکتب، 1/340
[12 ] نک: آقابزرگ، الذريعة، 1/146
[13] نک: محمد بن معصوم، ص 22 ؛ برای ديگر مشايخ او، نيز نک: همو، ص 21
[14] از مشايخ اجازه او ميرزا محمد مهدي شهرستاني (د. 1216ق) و ميرزای قمی (د. 1231ق)، دو فقيه معروف را نيز بر شمرده اند، نک: معلم حبيب آبادي، 4/1164- 1165؛ نيز نک: محمد بن سليمان التنکابني، تذکرة العلماء ، به کوشش محمد رضا اظهری و غلامرضا پرنده، مشهد، 1372ش، ص 125 ، در مورد اجازه از سيد محمد مهدي بحرالعلوم و سيد علي طباطبايي، صاحب رياض (د. 1231ق ).
[15] برای اجازه شيخ أحمد أحسايی به او، نک: محمد بن معصوم، ص 23 ؛نيز نک: تبريزي، مرآة الکتب، 1/263
[16] آقابزرگ، الذريعة، 4/160 ؛ برای شاگردان شبر، نيز نک: محمد بن معصوم، ص 31 تا 38؛ صدر، تکملة أمل الآمل، ص 102،178، 188-189، 283
[17] نک: آقابزرگ، الذريعة، 11/213 ؛ تبريزي، مرآة الکتب، 1/346
[18] نک: آقابزرگ، الذريعة، 1/227؛ برای اجازه شبر به سيد محمد تقي بن مؤمن الحسيني القزويني در 7 رمضان 1240 ق، نک: حسيني، تراجم الرجال، 2/ 627-628؛ نيز نک: آقابزرگ، الذريعة، 15/169؛ برای اجازه شبر به ملا عبدالخالق بن عبدالرحيم يزدي (د. 1268ق)و دو تنی ديگر، نک: مقاله اجازات السيد عبد الله شبر در شماره 16 ميراث حديث شيعه که به تازگی به چاپ رسيده است؛ نيز نک: علی صدرايی خويی، "اجازات الاعلام، فهرست نسخه های خطی اجازات موجود در کتابخانه حضرت آية الله مرعشی"، ميراث ماندگار، قم، 2003م، 1/188؛ باز برای اجازات، نک: حسيني، تراجم الرجال، 2/627؛ آقابزرگ، الذريعة، 1/204؛ برای برخی ديگر از اجازات او برای شاگردانش، نک: همو، 20/58
[19] گفته شده که در ايران هم برای او مجالس فاتحه گرفته شده، نک: محمد بن معصوم ، ص 48
[20] نک: محمد بن معصوم، ص 43؛ نيز نک: آقابزرگ، الذريعة، 5/71 ؛ قمي، الکنی والألقاب، 2/352
[21] برای سرعت تأليف او، نيز نک: محمد بن معصوم، ص 38-39
[22] برای سرعت تأليف او، نک: کاظمي، 2/85
[23]نک: قمي، الکنی والألقاب، 2/352
[24]برای وقفنامه کتابهايش از سوی خود شبر در سال 1236ق، نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/248
[25] نک:مقاله آقای رسول جعفريان درباره علامه مجلسی، در مجموعه مقالات تاريخی ايشان
[26] برای اشتهار او به مجلسی دوم در زمان خود او، نک: محمد بن معصوم، ص 14
[27] نک: قمي، الکنی والألقاب، 2/352
[28] برای نمونه هايی از خلاصه نويسی، نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/454
[29] نک: آقابزرگ، الذريعة، 21/20
[30] نک: مقاله پيشگفته آقای جعفريان و نيز کتاب علامه مجلسی تأليف آقای حسن طارمی
[31]برای فهرستی از تأليفاتش که وسيله شاگردش عبدالنبي الکاظمي در تکملة الرجال ارائه شده، نک: الکاظمي، 2/85-89؛ نيز نک: محمد بن معصوم، ص 23 تا 31؛ نيز نک: کنتوري، کشف الحجب والاستار، ص 71، 84، 87، 105، 121، 157، 197، 220، 236، 277، 306، 334، 337، 354، 524، 526، 527، 569؛ معلم حبيب آبادي، مکارم الآثار، 4/1165-1168.
[32] برای رساله های اعتقادی او، نک: آقابزرگ، الذريعة، 19/34-35 ؛ نيز برای رساله در کلام،نک: آقابزرگ، الذريعة، 16/281 ؛ برای کتابهای متعلق به عنوان اصول دين، نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/189
[33] آقابزرگ، 3/100-101
[34] نک: آقابزرگ، الذريعة، 3/101
[35] آقابزرگ، الذريعة،3/141
[36] نک: آقابزرگ، الذريعة، 7/41
[37] آقابزرگ، الذريعة، 3/100-101
[38] نک: شبر، حق اليقين، 1/25 که از خرافات متکلمان سخن می گويد؛ 1/77 نقل از ميرداماد؛ 2/36-38 نقل از فخر رازی و محقق دواني؛ 2/51-52 مباحث فلسفی در رابطه با معاد و اعاده معدوم را مطرح می کند؛ 2/100 عقايد فلاسفه را به نقد می کشد؛ 2/145 از کفر فلاسفه سخن به ميان می آورد؛ 2/178-179 آراء محی الدين را رد می کند.
[39] نک: آقابزرگ، الذريعة، 11/44
[40]برای آثار اخلاقی او، نک: آقابزرگ، الذريعة، 12/5، 1/375، 376 ، 387، 23/291 ؛ 15/43؛ 24/417-418
[41] آقابزرگ، الذريعة، 23/189
[42] نک: آقابزرگ، الذريعة، 22/150
[43] نک: آقابزرگ، الذريعة، 24/421
[44] آقابزرگ، الذريعة، 22/370
[45] آقابزرگ، الذريعة، 12/5
[46] وی علاوه بر تفسير، چندين کتاب ديگر نيز در رابطه با قرآن نوشته بوده است، نک: آقابزرگ، الذريعة، 21/157
[47] برای تفاسير سه گانه او، نيز نک: آقابزرگ، الذريعة، 4/277، 281؛ 15/48
[48] آقابزرگ، الذريعة،4/270
[49] آقابزرگ، الذريعة،5/288، 289
[50] درباره تفسير مختصر او، نک: حامد حفني داود، نظرات في الکتب الخالدة، قاهره، 1399ق، ص 9تا 24
[51] آقابزرگ، الذريعة، 25/42 ؛ 5/288
[52] نک: اميني، الغدير، 4/190؛ نوري، خاتمة المستدرک، 3/208-209
[53] آقابزرگ، الذريعة، 24/96
[54] نمونه ها در: آقابزرگ، الذريعة، 12/206؛ 18/58
[55] نک: آقابزرگ، الذريعة، 18/270
[56] و از جمله در سال 1354ق در نجف و نيز به کوشش جعفر محمدي از سوی مؤسسه بعثت در تهران در سال 1408ق با عنوان الأنوار اللامعة
[57] نک: آقابزرگ، الذريعة، 18/25
[58] برای کتابهای او درباره مواعظ و نيز گردآوری رسائل و خطب، نک: آقابزرگ، الذريعة، 23/228، 230
[59]آقابزرگ، الذريعة، 8/137
[60] نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/428
[61] آقابزرگ، الذريعة، 11/163
[62] نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/52
شرحی از احوال و آثار سيد عبدالله شبر را شاگردش به نام محمد بن مال الله بن معصوم الموسوي القطيفي الخطي الحائري ( د. در کربلا به سال 1271ق)[6] به نگارش درآورده است[7] که در آن در 5 بخش به احوال، آثار و ذکر مشايخ و شاگردان او و نيز فرزندان وی پرداخته است[8]. شاگرد ديگرش عبدالنبي الکاظمي (د. 1256ق) [9] نيز شرحی از احوال و آثار او را مفصلا در کتاب تکملة الرجال آورده است[10].
سيد عبدالله شبر در نجف به سال 1188ق متولد شد؛ به همراه پدر به کاظمين رفت و با او در اين شهر اقامت گزيد و از محضر همو و نيز از محضر سيد محسن بن حسن الأعرجي الکاظمي (د. 1227ق) و أسدالله بن اسماعيل شوشتری (التستري) الکاظمي (د. 1237ق)، دو فقيه مقيم در کاظمين در فقه و اصول بهره گرفت[11]. همين شيخ أسدالله الکاظمي برای او اجازه ای در حديث نيز به تاريخ 1220ق نوشته بوده است[12]. شيخ جعفر کاشف الغطاء نيز به او اجازه ای ( ظاهرا تنها در حديث) داده بوده است[13]. اينان همگی فقيهان اصولی اماميه و نماينده مکتب فقهی/ اصولی وحيد بهبهاني بودند[14]. از ديگر سو، شيخ أحمد أحسايی اجازه بزرگی برای شبر نوشته بوده است[15]. وی شاگردان متعددی نيز داشته است. در ميان شاگردان او شماری از فقيهان و عالمان عراقِ دوره او ديده می شوند[16]. از شاگردان او بايد، اسماعيل (د. 1247ق)، فرزند استادش شيخ اسدالله الکاظمی را نام برد[17]. سيد کاظم رشتي، از پيشوايان شيخيه نيز از وی روايت حديث می کرده و از او اجازه نقل روايت داشته است[18]. او در رجب سال 1242 ق در سن 54 سالگی درگذشت[19] و در حرم امام موسی بن جعفر در کاظمين در کنار قبر پدرش مدفون گرديد[20].
شبر دانشمندی پر کار و پر تأليف بوده است و اين امر در حقيقت، مهمترين ويژگي شبر است که به همين جهت وی را از نويسندگان و مؤلفان کم نظير اماميه قرار داده است. کثرت تأليفات و سرعت وی در آماده سازی کتاب، ستايش برانگيز بوده است[21]. او چنانکه از عناوين کتابها و نيز حجم بسيار زياد آنها بر می آيد، در اين کار بسيار ورزيده و مثال زدنی بوده است. اگر تاريخ تأليف کتابهای او را، آنطور که در مورد بسياری از آنها، آقابزرگ در الذريعة گزارش کرده است، مورد توجه قرار دهيم، می توان سرعت کار او را با دقت بيشتری بيان کرد[22]. کثرت تأليفات او را برخی نويسندگان به قدرتی معنوی که در خواب وسيله امام کاظم به او داده شده بوده است، تفسير کرده اند[23]. افزون بر اين، شبر در هر يک از تأليفاتش، به غير از کتابهايی که با هدف کوتاه نويسی نوشته است، جانب تطويل در کار را هيچگاه از دست نداده و خوشبختانه با توجه به گزارشهايی که درباره تک تک آثارش، پيرامون تعداد سطور آنها در اختيار داريم و آقابزرگ اين موارد را در الذريعه، بر اساس گزارشهای شاگردان شبر، در ذيل نام هر يک از کتابها مورد توجه قرار داده، می توان ارزيابی روشنی در رابطه با حجم کتابهای او به دست داد. نکته قابل توجه اينکه شبر با وجود سن کم که در هنگام مرگ تنها 54 سال داشته، آثار بزرگ و متنوعی را از خود در موضوعات مختلف بر جای گذاشته است[24]؛ خاصه اينکه هيچ گزارشی مبنی بر ياری گرفتن از دستيارانی، چنانکه در مورد علامه محمد باقر مجلسی چنين گزارشی وجود دارد[25]، در اين باره ديده نمی شود.
کما اينکه پيشتر گفتيم، شيوه او در تدوين و گردآوری کتابهای حديثی و اعتقادی با شيوه محمد باقر مجلسی بسيار نزديک است و بی ترديد او در کار نوشتن اين آثار، الگوی مجلسی را در نظر داشته است. البته اين الگو پذيری تنها محدود به نوع و سليقه در نگارش نيست، بلکه شبر از لحاظ مشی حديثی و اعتقادی بسيار به مجلسی نزديک بوده است. شايد به دليل همين شباهتهای فکری و قلمی است که وی را برخی نويسندگان امامی و حتی معاصرانش به عنوان " مجلسی ثاني" خوانده اند[26] و کتاب حديثی و بزرگ او موسوم به جامع المعارف را با بحار الأنوار تشبيه کرده اند[27]. در حقيقت شبر از نويسندگان نادری است که در بيشتر موضوعات مذهبی دست به تأليف زده و به ويژه در دايره وسيعی کتابهايی را با حجمهای مختلف ارائه داده است. شايد از اين نقطه نظر شبر از برخی جهات با ملا محسن فيض کاشاني (د. 1091ق) قابل مقايسه باشد. از ديگر ويژگيهای شبر، تدوين چندين کتاب در يک زمينه با عناوين متفاوت و در حجمهای گوناگون است. در همين راستا از شيوه های تأليفات شبر، تنظيم يک کتاب در چند شکل بزرگ و کوچک است، بطوری که گاهی برای يک تأليف، يکی دو خلاصه تنظيم می کرده است[28]. اين شيوه که به هدف ارائه برای مخاطبانی در سطوح مختلف بوده، پيشتر نيز توسط محمد باقر مجلسی بکار رفته بوده است. همچنين در ميان آثار شبر کتابهايی ديده می شود با مضامين تکراری، فی المثل وی با وجود اينکه در کتاب جامع المعارف، مجلدی را به روايات مبدأ و معاد اختصاص داده، با اين وصف در ميان کتابهای او، کتابی را می بينيم با عنوان مسکن الفؤاد في روايات المبدأ والمعاد[29]. از تأليف کتاب به فارسی و يا ترجمه های او از متون پيشينيان، روشن می شود که او با وجود عرب بودن ، فارسی را به خوبی می دانسته است و اين امر با توجه به محيط حوزه های علوم دينی شهرهای مذهبی عراق در آن دوره که طلاب ايرانی نيز کم و بيش در آنجاها حضور داشته اند، چندان عجيب نيست. بدين ترتيب شبر به مخاطبان فارسی زبان نيز عنايت داشته است. به هر حال تدوين کتاب به زبان فارسی نيز از شيوه های مورد استفاده مجلسی بود که تا اندازه زيادی نگارش به فارسی در دانشهای دينی مرهون اوست[30].
در اينجا می کوشيم تنها با ياد کرد شماری از آثار او و طبقه بندی آنها، فعاليت علمی شبر را مورد مطالعه قرار دهيم. در مورد آثار حديثی و به ويژه کتاب جامع المعارف وی مقاله مستقلی نوشته ايم واز اينرو در اينجا به اين دسته آثار او نمی پردازيم[31]: از ميان کتابهای عقيدتی او با محوريت حديث گرايی، که با الگو پذيری از محمد باقر مجلسی و شاگردان مکتب او نوشته شده است، اين موارد را بايد نام برد[32]:
- البرهان المبين في فتح أبواب علوم الأئمة المعصومين (نوشته اول رجب 1223ق، در 30000 سطر)[33]. مؤلف از آن گزيده ای (3000سطر) نيز به همين نام ترتيب داده بوده است[34] و شايد به نام البلاغ المبين في أصول الدين[35].
- حق اليقين که بنا به گزارش آقابزرگ، مختصری ديگر از البرهان المبين (در حجم نصف آن) است[36] و در 2 جلد وسيله مطبعة العرفانِ صيدا در سالهای 1353 تا 1355ق و در نجف به سال 1375ق/1956م به چاپ رسيده است[37]. اين کتاب از شهرت برخوردار است و رويکرد کلی مؤلف در آن رويکردی حديثی و اعتقادی با شيوه محدثان و فقيهان و مخالف با مباحث فلسفی است؛ درست شيوه ای که توسط مجلسی نيز به کار گرفته شده است. با اين وصف در اين کتاب به ادله کلامی نيز عنايت شده است. شبر در حق اليقين، همچون مجلسی بحثهای متکلمان و فيلسوفان در رابطه با موضوعات اعتقادی را نيز مورد عنايت قرار داده و البته در موارد مخالفت با مبانی حديثی آن آراء را به نقد کشيده است. شبر با فلاسفه آشنايی دارد و همچون مجلسی از آنان نقل قول می کند. وی حتی در اين کتاب، به مباحث عرفانی محی الدين ابن عربی (د.638/1240) هم توجه داشته و از وی انتقاد کرده است[38].
يکی از فعاليتهای علمی شبر، تدوين کتاب در زمينه اخلاق با رويکردی قرآنی و حديثی است[39]. در حقيقت از مهمترين ويژگيهای شبر، عنايت به اخلاق است و در اين موضوع چندين کتاب بزرگ و کوچک نوشته است[40]؛ يکی از کتابهای اخلاقی او با همين عنوان الأخلاق در نجف در سال 1384/1964 به چاپ رسيده است؛ همچنين بايد از اين موارد: منهاج السالکين[41] و نيز مکارم الأخلاق الالهية وجامع الآداب الدينية، کتاب ديگر او درباره اخلاق در حدود 12000 سطر نام برد[42]. او به فارسی نيز در موضوع اخلاق تأليف داشته است[43]: منتخب الأخلاق به فارسی که در بمبئي در 1313ق چاپ شده است[44] و نيز زاد العارفين به فارسی که آن هم به چاپ رسيده است[45].
شبر در کنار حديث که مهمترين دلمشغولی او بوده، به قرآن نيز توجه ويژه ای داشته[46] و در حقيقت، يکی از مهمترين علائق شبر، تفسيرهايی است که بر قرآن نوشته است. در ميان کتابهای تفسيری او بايد اين موارد را برشمرد[47]:
- صفوة التفاسير که بزرگترين تفسير اوست که گفته شده در 62000 سطر است.
- الجوهر الثمين في تفسير القرآن المبين[48] ، تفسيری است به شيوه "مزجی" مانند تفسير الصافيِ فيض کاشاني ولی بدون بيان مقدمات در آغاز آن (آنطور که شيوه فيض است) و در 2 جلد بزرگ ( تاريخ نگارش هر دو جلد در 1239ق با فاصله يک ماه) تأليف شده است[49] . اين کتاب در مطبعة الآداب نجف به سال 1380ق و در بيروت ( دار الزهراء) و با کوشش محمد بحرالعلوم در 6 جلد منتشر شده است.
- الوجيز، مختصر تفسير بزرگ الجوهر الثمين [50]، که بارها و از جمله يک بار در 1247ق و بار ديگر از سوی نصرالله تقوي در تهران در سال 1352ق و نيز در قاهره، در حاشيه چاپی از قرآن، به سال 1385ق چاپ شده است[51].
او دو شرح هم بر نهج البلاغة، يکی بزرگ و ديگری اندکی کوچکتر داشته است[52]. از او بر نهج البلاغة شرحی به نام نخبة الشرحين نام برده اند که بر اساس دو شرح ابن ابی الحديد و ابن ميثم نوشته شده بوده است[53].
شبر همچنين به شرح نويسی بر خطبه های منسوب به چهارده معصوم نيز توجه داشته است[54]. زيارت مشهور جامعه کبيره که متن آن منسوب به امام دهم علي بن محمد الهادي عليه السلام است و در آن تعاليم شيعی و مفاهيم مرتبط با انديشه های باطنی و تأويلی نيز مجال ظهور داشته است، توسط شبر در کتابی با عنوان اللامعة في شرح زيارة الجامعة الکبيرة [55] شرح و تفسير شده که بارها به چاپ رسيده و محل توجه است[56]. اين زيارت کما اينکه می دانيم چندين بار شرح و تفسير شده و در اين گونه شرح ها مجال برای بحث درباره مقامات معنوی امامان و مفاهيم باطنی و بعضا غاليانه از سوی نويسندگانی با اين گونه تمايلات فراهم شده است؛ به طور خاص در شمار اخير و از جمله مهمترين اين شرح ها، شرح معروف و چهار جلدی شيخ أحمد أحسايي را بايد نام برد که کما اينکه پيشتر گفتيم، شبر از او اجازه حديث داشته است. شبر شرحی نيز بر دعای سمات دارد که در سنت اماميه به حضرت امير منسوب است و مضامينی ويژه و منحصر به فرد دارد[57].
بخشی از اهتمامات شبر را تدوين کتابهايی با موضوعات مواعظ و حکمت و يا کتابهايی کشکول وار در موضوعات ادبی تشکيل می دهد[58]، مانند: الدرر المنثورة والکلمات المأثورة[59]. او همچنين در کتابی چهار موضوع اعتقادات، اخلاق، فقه و عجائب مخلوقات را گردآورده بوده است[60]. رساله موسوم به الرسالة الجامعة للحکمتين في العبادات الظاهرة والباطنه او نشانگر توجه شبر به معنويت و سلوک باطنی در کنار توجه به امور ظاهری در عبادات است[61]. همچنين است کتاب او با عنوان اسرار العبادات که می تواند نشان دهنده علائق او به مباحث باطنی و تأويلی باشد؛ گرچه بايد بررسی بيشتری در رابطه با محتوای اين رساله که آقابزرگ نسخه ای از آن را معرفی کرده است، صورت پذيرد[62].
جوانب ديگر شخصيت سيد عبد الله شبر را در دو مقاله ديگر بررسی خواهيم کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] برای زندگی و آثار او، نک: محمد بن سليمان التنکابني، تذکرة العلماء ، به کوشش محمد رضا اظهری و غلامرضا پرنده، مشهد، 1372ش، ص 125؛ قمي، الفوائد الرضوية، ص 249- 251 ؛ همو، الکنی والألقاب، 2/352؛ همو، سفينة البحار، 2/137، 6/78؛ همو، هدية، ص 180؛ ريحانة الادب، 3/175؛ معارف الرجال، 2/ 9 ؛ تکملة نجوم السماء، 1/448؛ خوانساري، روضات الجنات، 4/261، شماره، 393؛ معلم حبيب آبادي، مکارم الآثار، در احوال رجال دو قرن 13 و 14هجري، اصفهان، 1352ش، 4/1164-1168 ؛مامقاني، تنقيح المقال، 2/212، شماره 7046؛ امين، أعيان الشيعة، 8/82؛ مدرس تبريزي، ريحانة الأدب، 3/175؛ آقابزرگ، الکرام البررة، 2 (2)/777 ؛ همو، مصفی المقال، ص 238-239 ؛ همو،الذريعة، 1/286، شماره 1499؛ زرکلي، الأعلام، 4/131؛ کحالة، معجم المؤلفين، 6/118؛ معجم المؤلفين العراقيين، 2/327؛ موسوعة طبقات الفقهاء، 13/370-372 ؛. Broc. S. II, 580
[2] برای نسب او، نک: مقدمه آقابزرگ بر جلاء العيون شبر، جلد اول، ص 2 ؛ نيز: حاشيه محقق متن کتاب تکملة الرجال کاظمي، 2/84-85
[3] نک: الذريعة، 1/286
[4]برای شرح حال پدرش، نک: قمي، الفوائد المدنية، ص 533؛ امين، أعيان الشيعة، 9/290؛ مدرس تبريزي، ريحانة الأدب، 3/177؛ آقابزرگ، الکرام البررة، 2/565، شماره 1016 ؛ همو، الذريعة، 4/275، شماره 1271؛ هادي اميني، معجم رجال الفکر والأدب في النجف، 2/709؛ موسوعة طبقات الفقهاء، 13/582-583
[5] آقابزرگ، الذريعة،4/275
[6] نک: آقابزرگ، الذريعة، 9(3)/ 988-989 ؛ برای نويسنده شرح احوال او، نک: آقابزرگ، مصفی المقال، ص 445؛ کحاله، 11/168
[7] رساله ترجمه احوال او در کتابخانه شيخ علي آل کاشف الغطاء در نجف موجود بوده است، نک: آقابزرگ، الذريعة،4/ 158؛ عکسی از نسخه ای خطی از آن در مرکز احيای ميراث قم موجود است که فاضل محترم آقای سيد علي طباطبايی يزدی به لطف آن را برای بنده ارسال فرمودند. از ايشان تشکر می کنم. در دنباله از همين نسخه عکسی نقل می کنم. اخيرا ديدم که اين رساله در قم در مجموعه ميراث حديث شيعه، شماره 16 به چاپ رسيده است.
[8] آقابزرگ، الذريعة،4/160
[9]آقابزرگ، الذريعة،3/101 ؛ برای شاگردی الکاظمي، نيز نک: محمد بن معصوم، ص 31
[10] نک: عبدالنبي الکاظمي، تکملة الرجال، 2/ 84 تا 89. از دوست دانشمندم آقای علی بهراميان که عکسی از صفحات مربوطه از اين کتاب را برای بنده ارسال فرمودند تشکر می کنم.
[11] نک: تبريزي، مرآة الکتب، 1/340
[12 ] نک: آقابزرگ، الذريعة، 1/146
[13] نک: محمد بن معصوم، ص 22 ؛ برای ديگر مشايخ او، نيز نک: همو، ص 21
[14] از مشايخ اجازه او ميرزا محمد مهدي شهرستاني (د. 1216ق) و ميرزای قمی (د. 1231ق)، دو فقيه معروف را نيز بر شمرده اند، نک: معلم حبيب آبادي، 4/1164- 1165؛ نيز نک: محمد بن سليمان التنکابني، تذکرة العلماء ، به کوشش محمد رضا اظهری و غلامرضا پرنده، مشهد، 1372ش، ص 125 ، در مورد اجازه از سيد محمد مهدي بحرالعلوم و سيد علي طباطبايي، صاحب رياض (د. 1231ق ).
[15] برای اجازه شيخ أحمد أحسايی به او، نک: محمد بن معصوم، ص 23 ؛نيز نک: تبريزي، مرآة الکتب، 1/263
[16] آقابزرگ، الذريعة، 4/160 ؛ برای شاگردان شبر، نيز نک: محمد بن معصوم، ص 31 تا 38؛ صدر، تکملة أمل الآمل، ص 102،178، 188-189، 283
[17] نک: آقابزرگ، الذريعة، 11/213 ؛ تبريزي، مرآة الکتب، 1/346
[18] نک: آقابزرگ، الذريعة، 1/227؛ برای اجازه شبر به سيد محمد تقي بن مؤمن الحسيني القزويني در 7 رمضان 1240 ق، نک: حسيني، تراجم الرجال، 2/ 627-628؛ نيز نک: آقابزرگ، الذريعة، 15/169؛ برای اجازه شبر به ملا عبدالخالق بن عبدالرحيم يزدي (د. 1268ق)و دو تنی ديگر، نک: مقاله اجازات السيد عبد الله شبر در شماره 16 ميراث حديث شيعه که به تازگی به چاپ رسيده است؛ نيز نک: علی صدرايی خويی، "اجازات الاعلام، فهرست نسخه های خطی اجازات موجود در کتابخانه حضرت آية الله مرعشی"، ميراث ماندگار، قم، 2003م، 1/188؛ باز برای اجازات، نک: حسيني، تراجم الرجال، 2/627؛ آقابزرگ، الذريعة، 1/204؛ برای برخی ديگر از اجازات او برای شاگردانش، نک: همو، 20/58
[19] گفته شده که در ايران هم برای او مجالس فاتحه گرفته شده، نک: محمد بن معصوم ، ص 48
[20] نک: محمد بن معصوم، ص 43؛ نيز نک: آقابزرگ، الذريعة، 5/71 ؛ قمي، الکنی والألقاب، 2/352
[21] برای سرعت تأليف او، نيز نک: محمد بن معصوم، ص 38-39
[22] برای سرعت تأليف او، نک: کاظمي، 2/85
[23]نک: قمي، الکنی والألقاب، 2/352
[24]برای وقفنامه کتابهايش از سوی خود شبر در سال 1236ق، نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/248
[25] نک:مقاله آقای رسول جعفريان درباره علامه مجلسی، در مجموعه مقالات تاريخی ايشان
[26] برای اشتهار او به مجلسی دوم در زمان خود او، نک: محمد بن معصوم، ص 14
[27] نک: قمي، الکنی والألقاب، 2/352
[28] برای نمونه هايی از خلاصه نويسی، نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/454
[29] نک: آقابزرگ، الذريعة، 21/20
[30] نک: مقاله پيشگفته آقای جعفريان و نيز کتاب علامه مجلسی تأليف آقای حسن طارمی
[31]برای فهرستی از تأليفاتش که وسيله شاگردش عبدالنبي الکاظمي در تکملة الرجال ارائه شده، نک: الکاظمي، 2/85-89؛ نيز نک: محمد بن معصوم، ص 23 تا 31؛ نيز نک: کنتوري، کشف الحجب والاستار، ص 71، 84، 87، 105، 121، 157، 197، 220، 236، 277، 306، 334، 337، 354، 524، 526، 527، 569؛ معلم حبيب آبادي، مکارم الآثار، 4/1165-1168.
[32] برای رساله های اعتقادی او، نک: آقابزرگ، الذريعة، 19/34-35 ؛ نيز برای رساله در کلام،نک: آقابزرگ، الذريعة، 16/281 ؛ برای کتابهای متعلق به عنوان اصول دين، نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/189
[33] آقابزرگ، 3/100-101
[34] نک: آقابزرگ، الذريعة، 3/101
[35] آقابزرگ، الذريعة،3/141
[36] نک: آقابزرگ، الذريعة، 7/41
[37] آقابزرگ، الذريعة، 3/100-101
[38] نک: شبر، حق اليقين، 1/25 که از خرافات متکلمان سخن می گويد؛ 1/77 نقل از ميرداماد؛ 2/36-38 نقل از فخر رازی و محقق دواني؛ 2/51-52 مباحث فلسفی در رابطه با معاد و اعاده معدوم را مطرح می کند؛ 2/100 عقايد فلاسفه را به نقد می کشد؛ 2/145 از کفر فلاسفه سخن به ميان می آورد؛ 2/178-179 آراء محی الدين را رد می کند.
[39] نک: آقابزرگ، الذريعة، 11/44
[40]برای آثار اخلاقی او، نک: آقابزرگ، الذريعة، 12/5، 1/375، 376 ، 387، 23/291 ؛ 15/43؛ 24/417-418
[41] آقابزرگ، الذريعة، 23/189
[42] نک: آقابزرگ، الذريعة، 22/150
[43] نک: آقابزرگ، الذريعة، 24/421
[44] آقابزرگ، الذريعة، 22/370
[45] آقابزرگ، الذريعة، 12/5
[46] وی علاوه بر تفسير، چندين کتاب ديگر نيز در رابطه با قرآن نوشته بوده است، نک: آقابزرگ، الذريعة، 21/157
[47] برای تفاسير سه گانه او، نيز نک: آقابزرگ، الذريعة، 4/277، 281؛ 15/48
[48] آقابزرگ، الذريعة،4/270
[49] آقابزرگ، الذريعة،5/288، 289
[50] درباره تفسير مختصر او، نک: حامد حفني داود، نظرات في الکتب الخالدة، قاهره، 1399ق، ص 9تا 24
[51] آقابزرگ، الذريعة، 25/42 ؛ 5/288
[52] نک: اميني، الغدير، 4/190؛ نوري، خاتمة المستدرک، 3/208-209
[53] آقابزرگ، الذريعة، 24/96
[54] نمونه ها در: آقابزرگ، الذريعة، 12/206؛ 18/58
[55] نک: آقابزرگ، الذريعة، 18/270
[56] و از جمله در سال 1354ق در نجف و نيز به کوشش جعفر محمدي از سوی مؤسسه بعثت در تهران در سال 1408ق با عنوان الأنوار اللامعة
[57] نک: آقابزرگ، الذريعة، 18/25
[58] برای کتابهای او درباره مواعظ و نيز گردآوری رسائل و خطب، نک: آقابزرگ، الذريعة، 23/228، 230
[59]آقابزرگ، الذريعة، 8/137
[60] نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/428
[61] آقابزرگ، الذريعة، 11/163
[62] نک: آقابزرگ، الذريعة، 2/52
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۴:۰۹