<p class="MsoNormal" dir="rtl" style="MARGIN: 0cm 0cm 0pt"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 18pt; FONT-FAMILY: "Traditional Arabic""> </span></p>
شيخ كليني هم در عصر خود ، چه در موطنش ري و چه در بغداد و نيز در دوره هاي بعد به واسطه تأليف كتاب الكافي از جايگاه بلند مرتبه اي در ميان علماي شيعه برخوردار بوده است. نجاشي، دانشمند بلند مرتبه رجالي شيعه وي را به عنوان شيخ و چهره برجسته اماميه شهر ري در زمان خودش ( شيخ أصحابنا في وقته بالري و وجههم) توصيف كرده است. نجاشي همچنين درباره او مي نويسد كه كليني موثق ترين و با دقت ترين محدثان از لحاظ ضبط حديث بوده است ( وكان أوثق الناس في الحديث وأثبتهم ) . اين داوري نجاشي طبعا مي بايست به دليل تحليل درون متني كتاب الكافي و ديگر كتابهاي كليني ارائه شده باشد . شيخ طوسي نيز ضمن تاكيد بر جلالت قدر و توثيق او ، كليني را دانشمند و آشنا به اخبار دانسته است ( ثقة عارف بالاخبار / جليل القدر عالم بالاخبار ). دانشمندان و محدثان ديگر اماميه هم با تعابيري نزديك به همين مضامين ، همچون "الشيخ الصدوق "، يا "الشيخ المتفق علي ثقته وامانته" ، دانش كليني در علم حديث ، موثوقيت و جايگاه او را در ميان علماي اماميه ستوده اند : علي ابن طاووس كه بي ترديد گرايش حديث گرا دارد، بالاترين ستايشها را از كليني ارائه داده است[1] . محقق علي كركي، شيخ الاسلام نامدار شاه طهماسب صفوي ، كليني را "جامع أحاديث أهل البيت" مي نامد[2] . شهيد ثاني هم او را "شيخ الطائفة " و " رئيس المذهب "خوانده است [3] . شيخ حسين بن عبدالصمد او را عارفترين محدثان به حديث و نقادترين در دانش حديث مي داند[4] . فرزندش شيخ بهاء الدين محمد العاملي ، معروف به شيخ بهايي هم وي را " ثقة الاسلام " خوانده است [5] . محمد تقي مجلسي ، پدر علامه مجلسي چنان به مقام كليني و بي مانندي وي معتقد است كه مي نويسد وي مؤيد از سوي خداوند بوده است [6]. علامه محمد باقر مجلسي نيز كليني را مقبول همگان و ستايش شده از ناحيه خاص و عام خوانده است [7]. ميرزا عبد الله أفندي در رياض العلماء مي گويد كه كليني در ميان خاصه ( يعني شيعيان ) و عامه ( يعني سنيان ) نظيری نداشته است [8]. در اين ميان طبيعي است كه اخباريان از وي ستايش بسيار كنند[9] ، و كما اينكه مي دانيم ، او را " رئيس المحدثين" خوانده اند[10] . ملاصدرا ، فيلسوف نامدار عصر صفوي هم از او ستايش بسيار كرده است [11]. در دوره هاي متأخر نيز همچنان ستايش از كليني و كتابش الكافي به صورت قوي تري تداوم داشته است[12] . در برخي از منابع امامي ، وي با عنوان مروج مذهب شيعه امامي در عصر غيبت امام غايب معرفي شده است[13] . او را به " الحافظ " نيز ستوده اند [14] . جايگاه بلند وي در ميان اماميه مورد تأكيد منابع سني هم قرار گرفته است . اين منابع گاه براي او تعبير فقيه هم به كار برده اند [15] .

با توجه به سنت تعيين و تشخيص "مجددين دين" كه برخاسته از يك اعتقاد سني مبتني بر يك حديث نبوي است[16] ، شماري از علما و فقيهان كه در فاصله زماني گذار از قرني به قرني ديگر بوده اند و جزء بزرگترين و عموما پر تأثير ترين دانشمندان ديني قرار مي گرفته اند ، به عنوان مجددان دين و مصاديق آن حديث نبوي معرفي شده اند . در فهرستي كه نويسنده سني ، ابن اثير ( درگذشته 606 ق ) مولف جامع الاصول ارائه داده [17] ، وي در ميان مجددان شيعي ، كليني را به عنوان مجدد دين در سال 300 قمري معرفي كرده ؛ اين در حالي است كه براي سال هاي 100 و 200 ق به ترتيب امامان باقر ( درگذشته 114 ق ) و علي بن موسی الرضا ( درگذشته 203 ق ) و براي سال 400 ، شريف مرتضي ( درگذشته 436 ق ) ، دانشمند و متكلم بلند مرتبه امامي را پيشنهاد كرده است [18]. احتمالا منبع ابن اثير در اين مورد کتابی از يکی از علمای اماميه بوده است.

لقب ثقة الاسلام : برای کلينی القاب ستایش آمیزی توسط عالمان امامی بکار رفته است [19]؛ اما مهمترین این القاب , لقب ثقة الاسلام است . ثقة [20] الاسلام , عنوانی است که ظاهرا تنها در مورد دانشیان دینی امامیه بکار می رود و ظاهرا برای اولین بار توسط شیخ بهایی[21] برای شیخ کلینی[22] و برای نشان دادن موقعیت برجسته او نزد امامیه و به دليل جايگاه وی در فقه و حديث امامي , بکار رفته است .[23] این لقب نشان از مرتبه بلند دينی وی نزد علما و فقيهان امامی داشته و تا امروزه نیز شهرت خود را برای کلینی حفظ کرده است [24] . البته این عنوان توسط برخی نويسندگان برای عالمان دیگری نیز مانند شیخ طوسی یا حتی طَبرسی به کار رفته که شهرت آن ابدا به پایه کلینی نرسید[25] . لقب ثقة الاسلام يادآور لقب شيخ الاسلام نزد سنيان است كه در دوره پيش از صفوي معمولا براي علماي شيعه بكار نمي رفت و در سده های نخستين اسلامی فی المثل در خراسان برای عالمانی سني به کار برده می شد که از موقعيت اجتماعی و دينی مهمی برخوردار بودند؛ گرچه بعدها عنوان شيخ الاسلام در عصرعثمانی برای بالاترين منصب رسمی دينی به کار گرفته شد.

در مورد ابن بابويه صدوق ، نويسنده ديگري از كتب اربعه معمولا تعبير "رئيس المحدثين" بكار رفته است و براي شيخ طوسي ، نويسنده دو كتاب از كتب اربعه و به دليل سهم و جايگاهش در استوار كردن مباني فقه شيعي , تعبير "شيخ الطائفه" نزد شيعيان امامي بكار مي رود .
--------------------------------------------------------------------------------

[1] مانند : " الشيخ المتفق على ثقته وأمامته محمد بن يعقوب الكليني ". و يا " محمد بن يعقوب أبلغ فيما يرويه، وأصدق في الدراية " ، نك : ابن طاووس ، كشف المحجه، ص 158؛ همو ، فرج المهموم، ص 9.
[2] نك : مجلسي ، بحار ، 108 / 47 ، 62 ، 75 – 76 ، 96 ، 110 / 18 .

[3] مجلسي ، 108 / 141 ، 109 / 7 ، 91 ، 104 ، 159 .

[4] نيز نك : نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532.

[5]مجلسي ، 109 / 147 .

[6] نك : مجلسي ، روضة المتقين ، 14 / 260 ؛ نيز نك : مجلسي ، 110 / 70 ، 82 .

[7] نك : مجلسي ، مرآة العقول: 1 / 3، نيز نك : بحار، 110 / 152

[8] براي ستايشهاي ديگر علماي شيعه ، نك : مجلسي ، 110 / 34 ، 40 ، 90 ، 100 ، 133 .

[9] نك : حر عاملي ، وسائل الشيعة ، 20 / 36 ؛ نيز نك : خوانساري ، روضات الجنات: ص 553 از كتاب " منية المرتاد في ذكر نفاة الاجتهاد " .

[10] نك : مجلسي ، 109 / 159 ، 110 /36 ؛ نيز مقايسه کنيد با : قاضي نورالله شوشتري ، مجالس المؤمنين: 1 / 452 .

[11] نك : صدر الدين شيرازي ، شرح اصول الكافي، تحقيق محمد خواجوي ، 1 / 215

[12] نك : اسدالله شوشتري ، مقابس الانوار ، ص 6 ؛ خوانساري ، روضات الجنات، ص 552 ؛ نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532 ؛ قمي ، الكنى والالقاب ، 3 /98؛ محمد طه نجف ، اتقان المقال في أحوال الرجال ، نجف ، 1340 ق ، ص 134.
[13] نك : ابن طاووس ، كشف المحجة ، ص 185 ؛ شيخ بهايي ، الوجيزة ، ص 1 ؛ مجلسي ، مرآة العقول ، 1 /3 ؛ بحرالعلوم ، الفوائد الرجالية ، 3 / 325 ؛ عبدالنبي الكاظمي ، تكملة الرجال ، 2 / 486 ؛ كنتوري ، كشف الحجب والاستار ، ص 418 ؛ خوانساري ، روضات الجنات ، 6 / 112 .

[14]مجلسي ، 108 / 33 ، 67 .

[15] نك : ابن اثير ، الكامل ، 8 / 364 ؛ ابن ماكولا ، الاكمال ، 4 / 575 ؛ صفدي ، الوافي بالوفيات ، 5 / 226 ؛ ابن حجر عسقلاني ، لسان الميزان ، 5 / 433؛ فيروزآبادي ، القاموس المحيط ، ماده كلان ، 4 / 263 ؛ زبيدي ، تاج العروس ، ماده كلان ، 9 / 322 ؛ در مورد منابع متأخر ، نك : زركلي ، الاعلام ، 8 / 17

[16] حديث نبوي به روايت ابوهريره از اين قرار است كه : "ان الله تعالي يبعث لهذه الامه علي رأس كل مائة سنة من يجدد لها دينها "، نك : ابوداود سجستاني ، السنن ، 4 / 480 ؛ حاكم نيشابوري ، المستدرك ، 4 / 22 ؛ سيوطي ، الخصائص الكبري ، 3 / 23 ؛ نيز نك : عبدالمتعال الصعيدي ، المجددون في الاسلام ، ص 8 – 9 ؛ نيز نك : علي الحسيني الميبدي ، شرح حديث رأس مئة ، به كوشش صادق الحسيني ، كرمانشاه ( ايران ) ، 1425 ق .

[17] نك : ابن اثير ، جامع الاصول ، 12 / 220

[18] نيز نک : شيخ بهائی , الوجيزه , ص 184 ؛ ابوعلی الحائری , منتهی المقال , ص 298 ؛ وحيد بهبهانی , التعليقه , ص 329 ؛ بحرانی , لولوه البحرين , ص 237 , خوانساری , روضات الجنات , ص 524 .

[19] براي القاب ستايش آميز كليني كه نويسندگان شيعي براي تجليل از او بكار برده اند ، نك : مجلسي ، 108 / 75 ؛ بحراني ، كشكول ، 2 / 201 ؛ بحرالعلوم ، الفوائد ، 3 / 325 ؛ كنتوري ، كشف الحجب ، ص 418 ؛ خوانساري ، روضات الجنات ، 6 / 116 ؛ نوري ، مستدرك ، 3 / 527 ؛ قمي ، الفوائد الرضوية ، ص 657 ؛ همو ، سفينة البحار ، 2 / 494 ؛ صدر ، تأسيس الشيعة ، ص 288 ؛ امين ، اعيان الشيعة ، 47 / 153 .

[20] لفظ ثقه در دانشهای حدیث و رجال بر راوی و محدثی به کار می رود که در نقل و روایت حدیث و دقت در نقل آن راستگو و معتبر قلمداد می شود ؛ نک : شهید ثانی , الرعایه فی علم الدرایه , به کوشش عبدالحسین محمد علی بقال , قم , 1408 ق , ص 203-204 .

[21] نک : شیخ بهایی , مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین , با تعلیقات محمد اسماعیل خواجویی , به کوشش مهدی رجایی , مشهد , 1372 ش , ص 98 , 102 ؛ همو , الوجیزه فی الدرایه , به کوشش ماجد غرباوی , مجله تراثنا , سال 8 , ش 3و4 , رجب – ذیحجه 1413 ق , ص 436 .

[22] همچنين بعدا وسيله اين منابع برای کليني به کار رفته است: حر عاملی , تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه , قم , 1409 -1412 ق , 30 / 153 ؛ مجلسی , بحار الانوار , بیروت , 1403 ق , 31/33 , 55/ 363 ؛ فاضل هندی , کشف اللثام , چاپ سنگی تهران , 1271-1274 , افست قم , 1405 ق , 1/195 ؛ بحرالعلوم ، الفوائد ، 3/ 325 ؛ نراقی , عوائد الایام , قم , 1408 ق ص 98 , 111 , 220 ؛ برای موارد استعمال به صورت مطلق برای نام بردن از کلینی , نک : بحرانی , الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره , قم , 1363 – 1367 ش , 21/134 , 205 , 22/639 ؛ نوری , خاتمه مستدرک الوسائل , قم , 1415 – 1420 ق , 3/479 , 483 .

[23] برای تفسیری از به کار رفتن این عنوان برای کلینی , نک : عباس قمی , فوائد الرضویه : زندگی علمای مذهب شیعه , تهران , 1327 ش , 2/658 .

[24] نک : مدرس تبریزی , ریحانه الادب , تهران , 1369 ش , 5/ 79 .

[25] نک : مجلسی , بحار الانوار , 105/48 ؛ مازندرانی , شرح اصول الکافی , با تعلیقات ابوالحسن شعرانی , به کوشش علی عاشور , بیروت , 1421/2000 , 9/359 ؛ برای موارد بکار گيری نسبتا معاصر آن در مورد برخي از عالمان ديگر , نک : عباس قمی , الکنی والالقاب , صیدا , 1357- 1358 ق , افست قم , 2/ 404 , 3/198 . نمونه ثقه الاسلام تبریزی ( مقتول به سال 1330 ق ) , روحانی دوره مشروطه را باید در اين ميان نام برد. در دوره های اخیر این عنوان جایگاه خود را از دست داده و تنها برای طلاب جوان علوم دینی و یا روحانیونی که از سطح علمی مهمی در علوم دینی برخوردار نیستند , به کار می رود ؛ نک : جلال متینی , " بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما در مذهب شیعه " , ایران نامه , سال 1 , ش 4 , تابستان 1362 ش , ص 580- 601 . برای اين اطلاعات نيز نک: مدخل ثقة الاسلام نوشته دوست مرحوممان آقای مولوی عربشاهي در دانشنامه جهان اسلام.
دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۱۳:۱۰