در تاريخ ادبيات کلامی و اعتقادی اسلامی شماری کتاب به موضوع عصمت انبياء اختصاص يافته؛ علاوه بر آن در تمامی کتابهای کلامی فصلی نيز در اين موضوع پرداخته شده است. در اين ميان البته بخشی از اين موضوع پاسخ به مواردی است که به عنوان خطاها و گناهان منسوب به انبياء بيان می شده و به ويژه به آياتی از قرآن که در آنها احتمال انتساب خطا و يا ذنبی به انبياء می رفته پرداخته شده و تأويل و تفسير آنها مورد بحث قرار می گرفته است. بنابراين در تفاسير قرآن هم عموما در ذيل اين دسته آيات به اين موضوع پرداخته شده است. در پاره ای از احاديث و متون قصص انبياء هم مواردی از اين دست وجود دارد که ريشه قرآنی ندارد و بيشتر ريشه در داستانهای متکی بر روايات کتاب مقدس و يا روايات غير رسمی سنت های يهودی/مسيحی دارد و برخی از آنها به عنوان اسرائيليات مورد انتقاد محدثان و رجاليان و متکلمان قرار گرفته است. دسته ای از کتابهای مستقل در زمينه اين موضوع تحت عنوان تنزيه الأنبياء شناخته شده است که معروفترين آنها کتاب تنزيه الأنبيای شريف مرتضی، دانشمند و متکلم برجسته اماميه است. در ميان معتزليان پيش از شريف مرتضی از جعفر بن مبشر به عنوان کسی که کتاب تنزيه الأنبياء داشته نام برده می شود (نک:فهرست ابن نديم، ص ۲۰۸؛ سير اعلام النبلاء ذهبي، ۱۰/۵۴۹). در کنار اين دو کتاب کتابهای ديگری با همين عنوان شناسايی شده و بعضا منتشر شده است؛ همانند کتاب تنزيه الأنبيای ابو الحسن ابن حمير السبتي (سده ششم و هفتم قمری)، دانشمند سنی اشعری مسلک با عنوان کامل تنزيه الأنبياء عما نسب اليهم حثالة الأغبياء (چاپ محمد رضوان الداية، بيروت، ۱۹۹۰م؛ نيز نک: رساله سيوطي با همين عنوان در کشف الظنون، ۱/ ۴۹۴ که به چاپ هم رسيده است). اين ادبيات علاوه بر آنکه ريشه در موضوع عصمت پيامبران به طور کلی دارد، به دليل آنکه تفسيرها و تمايزات عقيدتی مختلفی در رابطه با معنا و گستره عصمت انبياء ميان متکلمان و مذاهب مختلف اسلامی وجود داشته (در اين مورد نک: شريف مرتضی، تنزيه الأنبياء، ص ۱۵-۱۷) خود تبديل به ادبياتی جدلی در ميان آنان شده است؛ در اين ميان بحث سهو انبياء و خطاهای غير عمدی و اموری از اين دست محل توجه و نظر بوده است. اماميه در ميان مذاهب اسلامی سختگيرانه ترين نظرات را درباره تضمين عصمت پيامبران در زمينه ذنوب کبيره و صغيره و در حال نبوت و يا پيش از آن دارند. معتزليان هم کم و بيش چنين بوده اند، گرچه ميان آنان باز در جزييات اختلافاتی بوده است. از ديگر سو اماميه و معتزليان، با اشعريان در اين زمينه اختلاف نظراتی داشته و همين امر کتابهای مستقل و يا فصلهايی را در ادبيات کلامی اسلامی فراهم کرده است (در مورد اختلاف اهل سنت با معتزله و اماميه در پاره ای از جزييات در اين موضوع، نک: فخر رازي، عصمة الأنبياء، ص ۷-۸؛ تفسير قرطبي، ۱/ ۳۰۸-۳۰۹). در منابع عموما به حشويه عقيده انتساب ذنوب به انبياء نسبت داده می شود که بيشتر مقصود از آنان گروههايی از محدثان اند که رواياتی در اين زمينه ها نقل می کرده اند؛ اما هيچگاه مذاهب کلامی و اعتقادی اسلامی به چنين باورهايی شناخته نمی شوند و تنها اختلافات در جزييات بوده است. برخی منابع در مورد برخی اشعريان گاهی عقايدی در زمينه عدم اعتقاد به عصمت انبياء و طرح بحث در رابطه با خطاها و ذنوب منسوب به ايشان مطرح می کنند که در صورت صحت اين قبيل اتهامات بيشتر بايد به محافل و نويسندگان ويژه و محدودی مربوط باشد؛ به ويژه کسانی که گرايشات حديث گرايانه قوی تری داشته اند. از همين شمار مثلا از کتاب زلة الأنبيای ابو الفضائل مشّاط در کتاب نقض عبد الجليل قزويني ياد شده که می گويد در نقض کتاب شريف مرتضی نوشته شده بوده است (نک: کتاب نقض، ص ۶، ۲۶۴).
از ميان کسانی که کتابی با عنوان تنزيه الأنبياء داشته اند، بايد از حاکم جِشُمي، دانشمند و متکلم برجسته معتزلی و زيدی گرای ايرانی ياد کرد که خوشبختانه نسخه آن باقی مانده است. نويسنده اين سطور اين کتاب را در ضمن پروژه بزرگ انتشار آثار حاکم جشمي در دست تصحيح دارد. مناسب است اينجا نکاتی درباره اين اثر ارائه شود:
نخستين نکته اينکه اين کتاب هم همانند کتاب شريف مرتضی کتاب تنزيه الأنبياء والأئمة ناميده می شود. حاکم جشمي درست همانند سلفش در بخش دوم کتابش به موضوع عصمت امامان پرداخته است که البته در مورد او امامان زيدی مد نظر است و حتی از برادران هاروني، ابو الحسين و ابو طالب در اين ميان ياد کرده و از امامت آنان و عدالت ظاهری آنان دفاع کرده است. حاکم جشمي نظر معتزله و زيديه را در مورد عصمت امامان مطرح می کند و اختلاف آنان را با اماميه گوشزد می کند. به نظر او تنها حضرت امير و حسنين دارای مقام عصمت بوده اند و در مورد ساير امامان نيازی به شرط عصمت نيست و تنها عدالت ظاهری کفايت می کند. در حقيقت از ديدگاه زيديان عصمت سه امام نخستين نيز در چارچوب متمايزی از بحث امامت و شرايط آن ارائه می گردد. البته جشمي به اختلاف کسانی همچون ابو العباس حسني، از دانشمندان برجسته زيدي سده چهارم در مورد ضرورت عصمت و پاکی باطنی امامان اشاره می کند (نک: ۸۹ الف و ب). به هر حال به نظر می رسد که اين کتاب از آخرين آثار حاکم جشمي بوده چرا که در آن به وضوح از امامت زيدی و عقايد آنان در اين باره دفاع می کند و حتی فهرستی از امامان زيدی تا برادران هارونی به دست می دهد و اطلاعات و مسائل مختلفی را درباره آنان ارائه می دهد که حاکی از اعتقاد به امامت آنان به عنوان فردی زيدی است. در يک مورد ( ۱۰۷ ب) می گويد که تنها جهال اماميه در مورد امامت ابو طالب و ابو الحسين هاروني طعن وارد می کنند (نيز نک: برگ ۲۷ الف ؛ برگ ۳۳ ب ؛ برگ ۵۳ ب ؛ برگ ۱۰۶ الف ؛ جشمي در برگ ۱۰۴ الف و ۱۰۸ الف به کتاب الامامة خود ارجاع می دهد و اينکه در آن کتاب درباره اخبار امامان زيديه به تفصيل سخن گفته است)؛ اين در حالی است که در برخی ديگر از آثار، حاکم جشمي در قامت يک متکلم معتزلی با گرايش به تفکر شيعی از نوع زيدی آن پديدار می شود که در بسياری از مسائل در حوزه امامت با آنان اختلاف نظر دارد.
کتاب حاکم جشمي درست در دنباله و تحت تأثير کتاب شريف مرتضی نوشته شده است و در آن در موارد متعددی به اين کتاب سلفش اشاره می کند و البته در مواردی از آرای او انتقاد می کند (نک: برگ ۵۲ ب؛ ۸۱ الف؛ ۸۳ الف). در حقيقت کتاب جشمي تحريری است نوين از مباحث تنزيه الأنبياء اما در قالب استدلالاتی با عمق معتزلی بيشتر و استنادهايی که جا به جا به کتابها و آرای معتزليان متقدم دارد (مانند نقض کتاب الأصم از ابو علي جبايی برگ ۹۹ب). او با وجود آنکه کاملا کتاب شريف مرتضی را جلوی چشم خويش داشته است، اما چنانکه گفتيم انتقادهای زيادی از اين کتاب دارد که به پاسخی به آن نيز می ماند.
نسخه خطی کامل و کهنی از کتاب جشمي در اختيار است که امروزه در کتابخانه دانشگاه يال آمريکا نگهداری می شود و من عکسی از آن را در اختيار دارم. متأسفانه قرائت اين نسخه همه جا آسان نيست و نيازمند تلاش و اجتهاد در قرائت آن است. کتابت نسخه مربوط است به سال ۶۸۸ق و کاتب، آن را برای خزانه "السلطان الملک المظفر يوسف بن عمر" از فرمانروايان رسولی يمن (حکومت از ۶۴۷ و مرگ در ۶۹۴ق) نوشته است. اين الملک المظفر خود اهل علم و نوشتن آثاری بوده و در منابع از دانش و تخصص او در زمينه های مختلف سخن به ميان آورده اند و علاقه به گردآوری کتاب نيز داشته است (نک: کتاب او با عنوان المعتمد في الأدوية المفردة، چاپ بيروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م؛ نيز نک: شرح حال او در کتاب حکّام اليمن المؤلفون از عبد الله محمد الحبشي، بيروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م). البته رسوليان زيدی مذهب نبوده اند؛ با وجود آنکه در اين کتاب آشکارا از عقايد شيعی و زيدی دفاع شده است.
دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۱۲:۵۱