در شماره 89-90 مجله تراثنا متنی به عنوان مناظره مشهور شيخ صدوق با رکن الدوله بويهی منتشر شده که بی ترديد متنی ساختگی و تلفيقی است. متأسفانه محقق اين متن نسخه ای خطی از متن اين مناظرات که در کتابخانه مجلس موجود است را با دو متن ديگر که در مجالس المؤمنين (به فارسی) و کشکول بحراني (به عربی) آمده به شيوه ای غير علمی تلفيق کرده و متنی تازه برساخته است که نه نماينده نسخه خطی مجلس است و نه نسخه های فارسی و عربی اين متن که از قديمتر برای متخصصان شناخته شده بود. اين در حالی است که اگر محقق، اين متن را تنها بر اساس نسخه خطی مجلس منتشر کرده بود، دست کم اين فايده را داشت که با روايتی از اين مناظرات، گرچه ساختگی و بدون اصالت تاريخی آشنا می شديم و آنگاه روشنتر می توانستيم درباره روايتهای مختلف اين متن اظهار نظر کنيم. در اينجا مطالعه ای بر روی ريشه مناظراتی که ادعا می شود شيخ صدوق در مجلس رکن الدوله داشته است، را ارائه می دهيم:
نجاشي در رجال از پنج مجلس شيخ صدوق با رکن الدوله بويهی به عنوان پنج متن در شمار آثار شيخ صدوق ياد می کند (نک: نجاشي، رجال، ص 392). از اين پنج متن نسخه ای باقی نمانده و از کلام نجاشي نيز روشن نمی شود که اين مجالس را چه کسی تحرير کرده بوده است؛ اما به هر حال بعيد نيست که تحرير مطالب اين مجالس وسيله خود شيخ صدوق صورت گرفته بوده و يا اينکه اين کار وسيله يکی از حاضرين در مجلس، محتملا از شاگردان شيخ صدوق انجام گرفته بوده است. در کمال الدين، صدوق حکايتی را به عنوان مناظره او با يک ملحد در محضر رکن الدوله گزارش می کند که به احتمال بسيار زياد يکی از همين پنج مجلس بوده است. موضوع اين مناظره درباره امام غائب است (نک: کمال الدين، ص 87-88). روشن نيست که موضوع ديگر مجالس چه بوده و آيا همگی شکل مجلس مناظره بوده و يا نه؟ از ديگر سو معلوم نيست که همه آن مجالس در موضوع امامت بوده باشد. شيخ صدوق مناسباتی با دستگاه دولت آل بويه و در آن ميان رکن الدوله بويهی داشته که وسيله برخی منابع گزارش شده است. مهمترين نمود آن نيز در عيون أخبار الرضا ديده می شود (نک: 1/ 312)، جايی که در آن از سفر به مشهد و کسب اجازه از محضر رکن الدولة در سال 352ق ياد می کند. در سده های متأخر (فی المثل نک: افندي، تعليقة أمل الآمل، ص 280) نسخه های مختلف و با حجمهای متفاوتی از مناظرات شيخ صدوق در مجلس رکن الدولة در اختيار است که از آن ميان يک نسخه عربی آن با حجمی کوچک در کشکول بحراني (1/226) منتشر شده (نيز نک: روضات الجنات، 6/140-144) و يک نسخه ترجمه فارسی بزرگتر آن نيز در مجالس المؤمنين (نک: 1/456-463 و از آنجا در مقدمه معاني الأخبار) انتشار يافته است (نيز نک: قصص العلماء، ص 391). نسخه های ديگری از اين مناظرات با حجم های متفاوتی و گاه بزرگتر در کتابخانه های مختلف ايران و عراق و حتی مصر و از آن جمله در مجموعه ای در کتابخانه مرحوم محدث ارموي موجود است (نک: الذريعة، 22/ 293؛ مقدمه معاني الأخبار، ص94). منابعی مانند مجالس المؤمنين گردآوری اين مجموعه مناظرات را به جعفر بن محمد الدوريستي نسبت داده اند (برای او نک: شرح حال خوبی که آقای احمد پاکتچی در کتاب مکاتب فقه امامی، ص 57-63 به دست داده اند و البته با پاره ای از خطاهای آشکار) که البته هيچ سند مستقلی اين مطلب را برخلاف نظر آقای پاکتچی تأييد نمی کند؛ علاوه بر اينکه جعفر دوريستي شاگرد شيخ مفيد و دانشمندان دوره بعد از او بوده و محضر شيخ صدوق را درک نکرده بوده؛ مگر اينکه ادعا شود که گردآورنده اين مجموعه پدر اين دوريستي، يعنی محمد بن أحمد بن العباس الدوريستي بوده است که می دانيم از شاگردان شيخ صدوق بوده است (در اين مورد نک: مقدمه نسخه چاپ شده از مناظرات در مجله تراثنا). برخی از علما هم شرحی بر اين مناظرات نوشته اند (نمونه: امل الآمل، 2/327). با اين وصف هيچ دليلی در دست نيست که اين مجموعه مناظرات را که بنابر ادعا وسيله دوريستي تنظيم شده همان پنج مجلسی بدانيم که نجاشي به آنها اشاره کرده است. علاوه بر اينکه اگر جعفر دوريستي تنظيم کننده تحرير اين مجالس بوده در آن صورت چگونه نجاشي که معاصر پيرتر او بوده از آن اطلاع داشته و تازه از آن در رجالش نام برده است. به هر حال دليلی نداريم که انتساب تنظيم مجالس را به هر دو دوريستي پدر و يا پسر واقعی بدانيم. از محتوای مجالس که نسخه های متفاوت و پريشانی از آن در اختيار است (و خود اين امر نشان دهنده عدم اصالت دست کم بخشی از آن است)، و نوع گفتگوها و محتوای پاره ای از استدلالات کاملا روشن است که اين متن وسيله شخصی به مراتب متأخرتر نوشته شده و به شيخ صدوق و دوريستي نسبت داده شده است. کيفيت آشنايی رکن الدوله آنطور که در مقدمه اين مجالس ديده می شود (نک: مجالس المؤمنين، همانجا) با آنچه از روابط اين دو فی المثل در عيون أخبار الرضا ديده می شود کاملا مغاير است و صبغه داستانی روشنی دارد. برخی از مطالبی هم که درباره مسائل امامت، غيبت و اختلافات ميان اهل سنت و شيعيان و نوع تعامل شيخ صدوق و رکن الدوله با موضوعات طرح شده در اين نسخه ها ديده می شود از نوعی پردازش داستانی و در عين حال جو تند شيعی حکايت دارد که بيشتر مناسب دوره های بعدی و در شرايط متفاوت سياسی و اجتماعی است و با واقعيت شيخ صدوق و دوران او و نيز با عقايد مذهبی آل بويه و يا دست کم سياست عملی مذهبی آنان سازگار نيست. در متن منتشر شده بر اساس نسخه خطی کتابخانه مجلس مطالب به واضح متأخرتری آمده که روشن است که به متنهای ديگر از اين مجموعه مناظرات افزوده شده است؛ از آن جمله آنچه درباره اجماع کاشف از قول معصوم دارد آشکارا به دوران پس از شيخ صدوق مرتبط است (نک: فی المثل الانتصار سيد مرتضی، ص 81). در متن منتشر شده در مجله تراثنا، همچنين بخشهايی از کتابهای ديگر مانند بخشهايی از المسترشد ابن رستم طبري (از بخش مربوط به مثالب صحابه، نک: المسترشد، ص 177 به بعد و نيز از ص 599 به بعد اين کتاب: روايت صفوان بن مهران و محمد بن النعمان و روايت ابراهيم بن ميمون) به عنوان قسمتی از متن مناظرات شيخ صدوق ارائه شده است. قسمتی ديگر از اين متن چاپ شده، بخشی است از الفصول المختاره شيخ مفيد/شريف مرتضی که بديهی است نمی تواند نوشته صدوق باشد (نک: الفصول المختارة، ص 69 : مناظره علي بن ميثم). روشن است که اين قسمتها در نسخه ای از اين مناظرات که اساس چاپ قرار گرفته افزوده شده است. شايد در نسخه های ديگر هم اين بخشها ديده شوند اما به هر حال روشن است که در متن مناظراتی که معلوم نيست با چه ريشه ای و در چه زمانی پرداخته شده و به شيخ صدوق نسبت داده شده و راوی و محرر آن را دوريستي فرض کرده اند، اين بخشهای جديد از متنهای ديگر افزوده شده است.
اين مجموعه حکايات، دست کم در شکلهای کنونی آن همگی ساختگی و در ژانر ادبی مناظره نويسی پرداخته شده تا مجموعه ای مطالب و عقايد شيعی در قالب داستانی مورد تعليم قرار گيرد؛ چيزی که به خوبی در ادبيات مناظره نويسی در ميان شيعيان سابقه کهن دارد و تا به امروز نيز گاه بيگاه از اين دست نوشته ها (و گاه حتی در ديگر موضوعات دينی) ديده می شود و البته از لحاظ تبليغی تأثير گذار و در جای خود مفيد هم هست.
دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۱۶:۱۸