کتاب قلائد الجمان في فرائد شعراء هذا الزمان تأليف ابن الشعار الموصلي، المبارک بن أحمد بن حمدان (د. 654ق) موسوعه بسيار با اهميتی است که آينه ادب و شعر عربی در سده هفتم قمری است و به ويژه برای شناخت شاعران عرب در عراق و شامات و بخشهايی از ايران و حتی مغرب اسلامی در اين دوره زمانی اهميتی بی همتا دارد؛ به ويژه در مورد شاعران موصل و اربل. نويسنده شرحی مفصل از شاعران معاصرش را به دست داده و همه جا پاره هايی بلند از اشعارشان را نيز نقل کرده است. از ويژگيهای مهم اين کتاب نقل از شماری منابع تاريخی با اهميت است و از آن جمله تاريخ اربل استادش الوزير المستوفي که تنها بخشی از آن باقی مانده و منتشر شده و يا نقل از ذيل تاريخ بغداد ديگر استادش ابن نجار بغدادي که آن هم تنها به شکل ناقصی در اختيار است. اين کتاب نخستين بار از روی نسخه خطی به صورت فاکسيميله توسط فؤاد سزگين منتشر شد ( فرانکفورت، معهد تاريخ العلوم العربية والاسلامية، 1410ق/1990م) و بعد در پاکستان به صورت حروفی چاپ شد و هم اينک تحقيق ديگری از آن به کوشش کامل سلمان الجبوري (بيروت، دارالکتب العلمية، 2005م) در 9 جلد ارائه شده است. اصل اين کتاب در نسخه خطی در 10 مجلد بوده که دو جلد آن از ميان رفته است. ظاهرا تنها يک نسخه خطی از اين کتاب باقی مانده که نسخه ای بسيار کهن و با خط نسخ واضح است و موجود در مجموعه اسعد افندی کتابخانه سليمانيه استانبول، به شماره 2329 . مرحوم محقق طباطبايي در سفرهايش به استانبول، نسخه ای برای خود به صورت ميکروفيلم تهيه کرده بود که بايد هم اکنون در کتابخانه ايشان موجود باشد. من سالها پيش از آن نسخه يادداشتهايی تهيه کرده بودم. اما بعدها يادداشتهايم را بر اساس چاپ فاکسيميليه فؤاد سزگين بازنويسی کردم که به برخی موارد آن در اين يادداشت اشاره می کنم. به هر حال هيچ يک از دو چاپ حروفی اين کتاب را هنوز نديده ام و نمی توانم درباره آن دو چاپ قضاوتی داشته باشم. در اينجا به ذکر اين نکته بسنده می کنم که اين کتاب از نقطه نظر آشنايی با شاعران شيعی و يا شاعران سادات در سده هفتم اهميت بسيار زيادی دارد و شماری از شاعران ناشناخته شيعی در اين کتاب معرفی شده اند و پاره ای از اشعارشان در مورد اهل بيت (ع) نقل شده است. خوب است مجموعه اين اطلاعات از مجموع کتاب استخراج شود و به صورت مستقل انتشار يابد. من در اينجا تنها چند مورد را اشاره می کنم: در اين کتاب شرح حال مفصلی از ابن بطريق، دانشمند معروف و صاحب کتاب العمدة موجود است که پيشتر در مقاله ای درباره اين دانشمند آن را نقل کرده ام که در اين سايت قابل مراجعه است. از ديگر موارد شرح حال مفصل و مهمی است که از ابن ابي طي حلبي ارائه داده و آثار او را فهرست کرده، گرچه نظری منفی نسبت به او دارد (نک: نسخه فاکسيميله، 9/387-402). از ديگر موارد شاعران و دانشمندان شيعی و امامی در اين کتاب اين موارد را می توان مثال زد: ابوطالب اسماعيل بن الحسين مروزي، صاحب کتاب الفخري و نسابه دانشمند (1/575-578)؛ صبّاح بن عُقبَة الحلي (3/175-177)؛ ابوطالب بن علي بن علي بن علي العبسي الحلي ابن الحَيّمي (3/218-224)؛ شرح حال مهمی از فخار بن معد بن فخار الموسوي، دانشمند بلند پايه امامی مذهب که بخشی از آن چنين است: " قرأ الأدب علی عميد الرؤساء أبي منصور هبة الله بن أيوب اللغوي وتخرّج عليه وکان شاعرا جليلا فاضلا من سادات اهله نباهة وأدبا..." (5/555-556)؛ ابو عبدالله محمد بن المؤمل بن فضل البحراني که درباره وی می نويسد:" کان فقيها علی مذهب الامامية واشتغل بالحلة المزيدية ثم ورد الموصل وأقام بها الی أن مات سنة خمس وعشرين وستمائة..." (6/462)؛ شرح حال شاعر امامی مذهب، الشريف ابو الغنائم بن أبي الفتح الحائري معروف به ابن الجعفرية، محمد بن محمد ودرباره او می نويسد: " من مشهد الحسين بن علي صلوات الله عليهما وسلامه وهو شاعر مطيل کثير الأشعار ... وذکر أن والده کان فقيها علی مذهب الامامية وکان جده ؟ علامة وقته في الأدب وعلم العربية والفقه..." (7/156-158)؛ شرحی از احوال شاعری شيعی به نام هاشم بن يحيی بن سالم بن يوسف بن کامل بن نصّار ابو المفاخر بن أبي الفضل التنوخي "من أهل حلب وممن يقول الشعر بها وکان من الشيعة المغالين في المذهب. أخبرني أنّه ولد تقديراً في سنة اثنين وسبعين وخمس مائة بحلب وتوفي بها ليلة يوم الثلاثاء الثاني عشر من جمادي الأولی سنة اثنين وأربعين وستمائة ودفن بمشهد الدکة غربي المدينة ..." ( 9/197-206)؛ شرح حالی از عالم و اديب امامی معروف هبة الله بن حامد بن أحمد بن أيوب بن علي بن أيوب ابو منصور النحوي اللغوي الملقب بعميد الرؤساء "من أهل الحلة المزيدية بها ولد ونشأ ... الی أن مات يوم عيد الفطر سنة عشر وستمائة" ( 9/242- 244)؛ در مورد يحيی بن محمد بن عمر بن محمد بن علي ابو الفخر بن ابي الفضل الکاتب "الجزري المولد الموصلي المنشأ والدار"، می نويسد که ديوان شعری در مدايح اهل بيت دارد و شيعی المذهب بوده است (نک: 10/62-66)؛ درباره يوسف بن محمد ابو الحجاج الأنصاري المنصفي "والمنصف قرية من قری بلنسية" می نويسد که "...وأفرد من شعره مجلدة في الامام الشهيد أبي عبد الله الحسين بن علي بن أبي طالب صلوات الله عليهما يشتمل علی مراثيه واستشهد بسبتة بعد صلاة الصبح بداره وذلک في سنة ثمان وستمائة رحمة الله عليه" (10/495)؛ در مورد شاعری ديگر از شعرای شيعی به نام يوسف بن مسعود بن برکة بن سالم ابو المحاسن الشيباني "المعروف بابن عرّاج من أهل تليعفر"، می نويسد: "وکان شاعرا مطيلا في قصائده يمدح أهل البيت صلوات الله عليهم وسلامه وکان من الغالين في مذهب الشيعة خالصاً في الولاء..." (10/512-524)؛ در مورد شاعری ديگر به نام يوسف بن نفيس بن أبي الفضل ابن السعود بن أبي الفضل بن أبي طاهر بن أبي يعلی بن أبي المعالي المُرَّلي، "من أهل اربل المنبوز بشيطان الشام"، می نويسد: "... الا أنّه کان شيعياً مغالياً شديد الرفض وربما بلغ ذلک الی ما لايجوز في الشرع ويخرج الی الشتم والوقيعة في الصحابة رضوان الله عليهم وسامحه الله تعالی وعفا عنّا وعنه انه جواد کريم" (10/526-527).
آنچه آمد تنها اشاره به قسمتی از شاعران شيعی در اين کتاب بود؛ و الا در طول اين موسوعه بزرگ اسامی بسياری از سادات هم آمده است که طبعا بخشی از آنها از شيعه اماميه بوده اند. از موارد جالب ديگر کتاب شرح حال مفصل و کهنی است که از محي الدين ابن عربي ارائه می دهد و از او به عنوان شيخش ياد می کند (7/279-298). همچنين شرح حال بسيار مهم و مفصلی از ابن ابی الحديد ارائه می دهد و از جمله اطلاعات جالبی که درباره او دارد، اطلاعی درباره يکی از تأليفات ابن ابی الحديد است به نام العبقري الحسان که مجموعه ای غير مرتب در دانشهای مختلف در حدود 50 جلد بوده است. در اين کتاب ابن ابی الحديد به بيشتر علوم عصر پرداخته بوده است: کلام، اصول فقه، منطق، طبيعيات، الهيات، نحو، لغت، تصريف، عروض، قوافي، نظم، نثر، صناعت شعر، نسب، اشتقاق، سير و تواريخ (4/214- 253).
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۶ ساعت ۱۷:۱۰