سالها در دائرة المعارف بزرگ اسلامی توفيق آن را داشتم که از نزديک از محضر دانشی مرد بزرگی بهره مند شوم که بی ترديد يکی از مفاخر برجسته فرهنگی ايران بود. دکتر شرف تقريبا از آغاز تأسيس دائرة المعارف بزرگ اسلامی همکاری خود را با اين مرکز آغاز کرد و من هم که از سال ۱۳۶۷ با آن مرکزهمکاری داشتم، فرصتهای بسياری را می يافتم که محضر او را درک کنم. در برخی از اين سالها همراه يکی دو تن ديگر از مشتاقانش تقريبا دو تا سه بار در هفته خدمت او می رسيديم و از محضرش بهره می برديم. استاد شرف در دانشهای متعددی تخصص داشت و به بسياری ديگر از علوم آشنايی قابل ستايشی داشت. علاوه بر ادب عربی و فارسی که هر دو را نيک می دانست، دکتر شرف، در فلسفه يونانی و اسلامی محققی توانا بود و با آشنايی مناسبی که از يونانی داشت و نيز به دليل تخصص و دانش گسترده اش در ادب عرب، به خوبی از عهده فهم و تفسير متون فلسفی بر می آمد. وی فلسفه را به صورت انتزاعی و مجرد از تحولات تاريخی فرا نگرفته بود، بلکه به دليل علاقه وافری که به تاريخ و مطالعات تاريخی در دو حوزه ايرانی/ اسلامی و نيز تاريخ جهانی داشت و به ويژه اطلاع عميقی که از تاريخ مغرب زمين داشت، بنابراين فلسفه را در تحول تاريخی فرا گرفته بود. دکتر شرف در عين حال به خوبی فلسفه مدرسی و عصر رنسانس و فيلسوفان عصر جديد غرب را مطالعه کرده بود و به ويژه به دليل تحصيلاتش در انگلستان و سالها اقامت در آلمان، با تفاسير جديد و مکاتب نوين فلسفی آشنا بود و اين امر از کتابخانه شخصی او هم که در مورد آثار فلسفی غربی بسيار غنی بود، پيداست. او شعر هم می گفت و در عين حال اشعار بسياری نيز به فارسی و عربی از حفظ داشت. در محضرش عموما بحثهای مختلفی در می گرفت، به ويژه اگر عقيده اش درباره مسئله ای به چالش گرفته می شد. از ادب و شعر فارسی و عربی تا فلسفه و تاريخ و ادبيات غربی. شايد کسی به اندازه او در ايران آثار کلاسيک را نخوانده بود . بسيار استادانه از ادبيات و شعر غربی و از آثار ماندگار ادبی سخن می گفت. به دليل سنت خانوادگی و اقامت در کشورهای عربی، دکتر شرف مطالعات دينی خوبی داشت و در اين زمينه ها هم کتاب بسيار خوانده بود. ويژگی اصلی دکتر شرف خواندن بود. وی بسيار خوانده بود و البته بسيار کم هم نوشته بود. تنها به ضرورت می نوشت و از جمله ضرورتها کتابهايی بود که در دوره تدريس در دانشگاه و يا در در دوره همکاری با دائرة المعارف بزرگ اسلامی نوشته بود. فهرست نوشته هايش حاکی از تنوع تخصصهای اوست. او در عين حال که متافيزيک ارسطو را بر اساس اصل يونانی آن ترجمه کرده بود، اما توانايی نوشتن مقالاتی مانند ابوالعلای معری را نيز داشت. هم ارسطو و ابن سينا را می نوشت و هم درباره فلسفه هگل قلم می زد و سخن می گفت و در عين حال درباره محی الدين بهترين تحقيقات را به فارسی می نوشت. به جز عربی، که آن را نيک می دانست، به زبانهای انگليسی، آلمانی، فرانسه و يونانی تسلط داشت و چند زبان ديگر اروپايی را نيز به خوبی می شناخت. از ويژگيهای دکتر شرف، حضور در تحولات سياسی معاصر ايران و اطلاع دقيق بر مجاری امور سياسی بود. به دقت اخبار ايران و جهان را دنبال می کرد و از تحولات صد ساله اخير در حوزه فرهنگ و سياست خاورميانه به خوبی آگاه بود. جريانهای مذهبی و سياسی کشورهای عربی را نيک می شناخت و به خوبی قدرت تحليل داشت. از نزديک در جريان بسياری از مسائل سياسی بود و اين در سنت خانوادگی و نقش پدر دانشمندش در مسائل دوران پهلوی اول و دوران تبعيد و زندان ريشه داشت. با بسياری از رجال فرهنگ و سياست هفتاد ساله اخير ايران از نزديک آشنا بود و حکايتهای بسياری از آنها به خاطر داشت و نقل می کرد. کاش کسی از دوستانمان همت کند و آنها را به قلم آورد. ايران دوست بود و در عين تعصب بر ايرانی و هر آنچه متعلق به ايران است، از تعصبات کور ناسيوناليستی به دور بود و سهم فرهنگ و ادب عربی را به نيکی می شناخت و عقايد او درباره زبان و خط فارسی و نسبت ميان هويت ملی و هويت دينی و مذهبی ايران بسيار معتدل و برخاسته از دانش عميقش به تاريخ بود. برخلاف ظاهر گاه عصبی مزاجش، به غايت در ابراز نظر و عقيده، به ويژه آنجا که مربوط به مسائل علمی و ارزيابی مسائل تاريخی می شد، جانب اعتدال را رعايت می کرد و اسير گزافه گويی متعصبانه نمی شد و سهم هر کس و هر چيز را به نيکی می شناخت.
بی ترديد قدر واقعی دکتر شرف شناخته نشد. وی اگر اقامت در فرنگ را برای هميشه برگزيده بود، بی ترديد در مقام يک استاد برجسته دانشگاه در ميان خاورشناسان و ايران شناسان می درخشيد و می توانست مقالات زيادی در ژورنالهای خاور شناسی منتشر کند؛ اما او چنانکه خود همواره از اين تعبير بهره می گرفت، "اهل تعينات" نبود و زندگی زاهدانه را در تهران ترجيح می داد. سخاوتمندانه خود را در اختيار شاگردانش قرار می داد و آنان را بهره مند از دانش ستايش آميز خود می کرد. به خاطر دارم يکبار که بر روی شخصيت ابو شاکر ديصاني کار می کردم، درباره ديصانيه از او پرسشی کردم و او شايد حدود سه ساعت در اين باره برای من سخن گفت و با بزرگواری مقاله ابن ديصان / برديصان خود را در اختيارم گذاشت تا مطالعه کنم. سالها بعد در درسهای ديصانيه در مدرسه عالی سوربن دقت سخنان دکتر شرف و تطابق آن را با نظرات برجسته ترين متخصصان اين فن دريافتم. کاش همتی شود و مجموعه مقالاتش يکجا منتشر شود.
سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶ ساعت ۱۸:۵۶