حدود شش سال پيش مقاله ای از نويسنده اين سطور در کتاب ماه دين منتشر شد درباره کراميه که در آن پاره ای از متون کرامی تازه ياب را معرفی و تحليل سندی کرده بودم. در اين مقاله به حساب خودم برای اولين بار نشان دادم که نويسنده کرامی مذهب و خراسانی زين الفتی و المباني لنظم المعاني که پيشتر تعلق هر دو کتاب را به يک نويسنده خاص در همان مجله در مقاله ای کوتاه متذکر شده بودم، ابن بسطام الطحيري است از دانشمندان برجسته کرامی و بدين ترتيب انتساب کتاب زين الفتی به العاصمی نادرست است. من اين مسئله را از طريق مقايسه کتاب المباني با الايضاح اندرابی انجام داده بودم که نسخه خطی آن را شايد ده سال قبل تر از آن مرحوم محقق طباطبايي به من نشان داده بود و از سر لطفی خاص که ايشان به نويسنده داشتند و با بزرگواری ويژه خودشان و برخاسته از انتسابشان به خاندانی برجسته و اصيل، اجازه دادند عکسی از آنرا همراه بيش از دويست سيصد نسخه عکسی ديگر به منظور استفاده محققان دائرة المعارف بزرگ اسلامی تهيه کنم. باری تنها پس از انتشار کتاب قوارع القرآن از سوی آستان قدس رضوی، اهميت کتاب الايضاح از نقطه نظر مطالعات کرامی برای من روشن شد و بعدا در هنگام تأليف مقاله ام درباره ايضاح اندرابی و المبانی در کتاب ماه دين، مسئله هويت نويسنده کتاب المبانی مورد مطالعه قرار گرفت. البته کار کاری پيچيده نبود؛ برای کسی که انسی با اسناد حديث و طبقات رجال علمی خراسان داشته باشد، تشخيص اين موارد چندان سخت نيست. بعدا خوشبختانه شنيدم يکی از فضلای تهران قصد چاپ کتاب المبانی را دارد که تاکنون می دانيم تنها بخشی از آن منتشر شده است. در پاريس هم با برخی از محققان که درباره کتاب مهم المبانی سخن می رفت، در طول اين چند سال همواره نظر اينجانب درباره هويت نويسنده کتاب مورد تأييد آنان قرار می گرفت؛ اما متأسفانه مانند بسياری از مقالات و کتابها و آثار علمی که به زبانهای فارسی و يا حتی عربی منتشر می شوند، عموم محققان و خاورشناسان غربی بسيار دير از محتوای آن مقالات مطلع می گردند و گاهی هم در اين سوی دنيا با کارهای علمی ای روبرو می شويم که به کلی از محصولات علمی محققان شرقی بی اطلاع هستند و به همين دليل نيز کارهای تکراری بعضا انجام می پذيرد. خوشبختانه محققان ايرانی، به ويژه در سالهای اخير شناخت بسيار خوبی از مقالات و کتابهای تحقيقی مغرب زمين و به ويژه مقالات مجلات و کتابهای منتشر شده از سوی بنگاههای معروف چاپ و انتشار کتاب در غرب پيدا کرده اند و بنابراين اگر علاقمند به پی گيری اين مقالات باشند، به سادگی به آنها دسترسی پيدا می کنند. در زمينه های تاريخ و مذهب و فرهنگ ايرانی در ساليان اخير تحقيقات بسيار خوبی از سوی محققان ايرانی و به ويژه نسل جوان انتشار يافته است که اطلاع از آنها برای محققان غربی که علائق مشترک دارند، بی نهايت مفيد می تواند باشد؛ به خصوص در مورد کشف نسخ خطی و يا انتشار اسناد و مدارک تاريخی. اگر نهادی در ايران همت خود را برای ترجمه و انتشار اين دست مقالات به زبان انگليسی متمرکز کند و نشريه ای وزين و علمی در ايران متعهد انتشار اين دست مقالات و يا خلاصه کتابها به زبان انگليسی شود، بی ترديد سهم ما ايرانيان در تحقيقات مربوط به تاريخ و فرهنگ، دست کم در مورد ايران و تاريخ فرهنگ ايرانی انعکاس بهتری در مجامع علمی غرب خواهد داشت.
پيشتر گفتم که به حساب خودم فکر می کردم برای نخستين بار از هويت نويسنده کتاب مهم و مشهور المباني لنظم المعاني در مقاله مجله کتاب ماه دين رمز گشايی کرده ام؛ تا اينکه امروز در يکی از سايتهای عربی که به مباحث قرآنی می پردازد و نمی دانم که به چه کسی و يا کشوری وابسته است، ديدم که بحثی را درباره اين کتاب به صورت اقتراح دامن زده اند و بعد مقاله ای را معرفی می کنند در مجله ای در بغداد به نام الرسالة الاسلامية که آنرا نمی شناسم و نمی دانم که پايه علمی آن مجله چقدر است؛ باری ديدم که محققی در سال 1404 قمری يعنی سالها پيش از من درست همين راه بنده را رفته و رمز کتاب المبانی را بر اساس نسخه کتاب الايضاح گشوده است. اما متأسفانه قدر کار علمی او به دليل آنکه در نشريه ای ناشناخته مطلبی نوشته و کارش در مجلات معتبر علمی خاورشناسی و علمی انعکاس نيافته است، شناخته نشده و تازه نويسنده اين سطور نيز به دليل عدم آشنايی با آن مقاله و آن مجله که شايد حتی نسخه ای از آن هم در ايران نباشد، سالها بعد دست به کاری تکراری زده است. با همه اين احوال نويسندگان آن سايت اشاره ای نيز به دو مقاله من درباره کتاب المبانی و زين الفتی دارند که نشان می دهد شايد بعضا وضع عربها از اين لحاظ از ما بهتر است و به نوشته های فارسی عنايتی دارند. در دوره جنگ عراق و ايران، کتابها و مقالات خوبی از سوی محققان عراقی درباره تاريخ و فرهنگ اسلامی منتشر می شد که طبعا اطلاع از آنها برای محققان ايرانی امکان پذير نبود و اين امر البته طبيعی بود؛ اما امروزه به دليل گستره وسيع مجازی دستيابی به اين دست اطلاعات بسيار ساده تر شده است؛ با اين وصف همچنان عامل زبان مانع بزرگی برای انتقال تلاشهای علمی ايرانيان به گستره ای وسيعتر است.
پيشتر گفتم که به حساب خودم فکر می کردم برای نخستين بار از هويت نويسنده کتاب مهم و مشهور المباني لنظم المعاني در مقاله مجله کتاب ماه دين رمز گشايی کرده ام؛ تا اينکه امروز در يکی از سايتهای عربی که به مباحث قرآنی می پردازد و نمی دانم که به چه کسی و يا کشوری وابسته است، ديدم که بحثی را درباره اين کتاب به صورت اقتراح دامن زده اند و بعد مقاله ای را معرفی می کنند در مجله ای در بغداد به نام الرسالة الاسلامية که آنرا نمی شناسم و نمی دانم که پايه علمی آن مجله چقدر است؛ باری ديدم که محققی در سال 1404 قمری يعنی سالها پيش از من درست همين راه بنده را رفته و رمز کتاب المبانی را بر اساس نسخه کتاب الايضاح گشوده است. اما متأسفانه قدر کار علمی او به دليل آنکه در نشريه ای ناشناخته مطلبی نوشته و کارش در مجلات معتبر علمی خاورشناسی و علمی انعکاس نيافته است، شناخته نشده و تازه نويسنده اين سطور نيز به دليل عدم آشنايی با آن مقاله و آن مجله که شايد حتی نسخه ای از آن هم در ايران نباشد، سالها بعد دست به کاری تکراری زده است. با همه اين احوال نويسندگان آن سايت اشاره ای نيز به دو مقاله من درباره کتاب المبانی و زين الفتی دارند که نشان می دهد شايد بعضا وضع عربها از اين لحاظ از ما بهتر است و به نوشته های فارسی عنايتی دارند. در دوره جنگ عراق و ايران، کتابها و مقالات خوبی از سوی محققان عراقی درباره تاريخ و فرهنگ اسلامی منتشر می شد که طبعا اطلاع از آنها برای محققان ايرانی امکان پذير نبود و اين امر البته طبيعی بود؛ اما امروزه به دليل گستره وسيع مجازی دستيابی به اين دست اطلاعات بسيار ساده تر شده است؛ با اين وصف همچنان عامل زبان مانع بزرگی برای انتقال تلاشهای علمی ايرانيان به گستره ای وسيعتر است.
سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶ ساعت ۰:۴۱