سالها پيش از سوی مؤسسة الامام المهدي در قم و زير نظر آقای سيد محمد باقر موحد ابطحي کتابی به نام نوادر المعجزات منتشر شد، که بر روی جلد و در مقدمه، کتاب به ابو جعفر محمد بن جرير الطبري الصغير، مؤلف دلائل الامامة منسوب شده بود. البته انتساب کتاب نوادر المعجزات به طبري سابقه کهنتری دارد و به حاجي نوري و آقابزرگ طهراني باز می گردد[۱]. آقا بزرگ از نسخه ای از اين کتاب در کتابخانه سيد حسن صدر ياد می کند. با اين وصف علامه مجلسی از يک نوادر المعجزات کهن ياد می کند، بدون آنکه نويسنده آنرا بشناسد[۲]؛ اما نقلی که از آن می کند در نوادر چاپی ديده می شود[۳].

کتاب البته کما اينکه از مقدمه مؤلف پيداست، کتابی است نوشته نويسنده ای متأخر که از روی چند کتاب ديگر مجموعه احاديثی در دلائل و معاجز امامان آورده که البته بيشتر آنها احاديثی غير معتبر و با اسنادی ناشناخته است. مؤلف مجهول الهوية در مقدمه نوادر می نويسد (نوادر المعجزات،ص ۱۴) :

"... حاولت أن اؤلف مما أظهروه من المعجزات ، وأقاموه من الدلائل والبراهين ، مما سمعته وقرأته ، في كتاب مقصور على ذكر المعجزات والبراهين ، ليسهل حفظها وبلوغ ما اوردت فيها من أحاديث عجيبة هائلة مهولة . فانها من المشكلات التي تتهافت فيها العقول لكونها من المعضلات [ مما ] لا يتحمله إلا مؤمن امتحن الله قلبه للايمان . وجمعت من كتب شتى من مناقبهم وعلومهم واحتجاجاتهم التي لا يستغني عنها الطالب للحق والراغب فيه زلفة إلى الله ، وابتغاءا لمرضاته ، وتقربا إلى صاحب الحضرة العلية الامامية المرتضوية صلوات الله على مشرفها."

از اين عبارت تنها بر می آيد که نويسنده در وقت تأليف کتاب مقيم نجف بوده است.

مهمترين منبع نويسنده کتاب موسوم به دلائل الامامة است که به روشنی نويسنده از آن نقل کرده اما عجيب اينکه اين مسئله مورد توجه محققان کتاب نوادر المعجزات قرار نگرفته و آنان نيز کتاب حاضر را تأليفی ديگر از مؤلف دلائل الامامة قلمداد کرده اند. البته در آغاز کتاب نوادر، شماری از احاديث از باب مربوط به حضرت امير از دلائل الامامة نقل شده که در نسخه موجود آن کتاب ديده نمی شود و همين امر برای يافتن بخشهای مفقود آن کتاب مفيد است. کتاب دلائل الامامة در اصل شامل باب حضرت امير هم بوده که مورد اشاره نويسندگان قرار گرفته و در چاپ جديد اين کتاب سعی شده پاره ای از نقل قولها از آن بخش نخستين نيز همراه کتاب منتشر شود. در اينکه کتاب نوادر المعجزات اثری مستقل از صاحب دلائل الامامة نيست، البته ترديدی نيست؛ اما نکته جالبتر اينکه محققان کتاب نوادر به گونه ای در مقدمه از محمد بن جرير طبري صغير ياد کرده اند، که گويا چنين شخصی اصلا وجود خارجی داشته است. بی ترديد انتساب کتاب دلائل الامامة به طبري ناشی از يک اشتباه است و اين کتاب نسبتی با طبری/ طبری های شيعی ندارد. در مورد دلائل الامامة جای ديگری سخن گفته ايم و اينجا تکرار آن بی دليل است، اما اينجا بد نيست اين نکته را مورد توجه قرار دهم که ابن طاووس از نويسندگانی است که در رواج کتاب دلائل الامامة که حتی نام آن هم در منابع بعدی محل اختلاف بوده، سهم اساسی داشته است. در منابع دوره صفوی اين کتاب باز مورد توجه قرار گرفت و به طور بسيار گسترده ای در آثار علامه مجلسی، حر عاملي و سيد هاشم بحراني که به ويژه شخص اخير به نقل احاديث معجزات اهتمام ويژه ای داشته و کتابهايی را در اين باره نوشته بوده است، نقل شد. طبعا با معيارهای نقد سنتی رجالی و يا نقد تاريخی مدرن، بسياری از احاديث کتاب دلائل الامامة محل مناقشه است؛ اما به هر حال اين کتاب جای خود را در ادبيات دلائل نگاری به تدريج باز کرد و نمونه آن نوادر المعجزات است که اصلا معلوم نيست تأليف چه کسی است؛ اما بی ترديد نويسنده ای است متأخر از ابن طاووس و متأثر از برخورد او نسبت به کتاب مجهول المؤلف دلائل الامامة.

در کتاب نوادر المعجزات از کتابهای ديگری هم نقل شده و از جمله از کتاب مجهول الهويه عيون المعجزات منسوب به حسين بن عبدالوهاب. اما همه جا به دليل آنکه نويسنده نوادر با آداب نقل حديث از کتابهای گذشتگان آشنا نبوده، نوع روايت او به گونه ای است که سبب مشکل در درک عدم درستی انتساب کتاب به مؤلف دلائل الامامة شده است.

با اين وجود در تحقيق کتاب نوادر المعجزات که مشکلات بسياری در نام محدثان در اسناد آن هم ديده می شود، يک بی دقتی ديگری هم ديده می شود و آن اينکه اصلا به قسمتی از متن کتاب توجه نشده که در آن مؤلف صراحتا از ابن نجار صاحب ذيل تاريخ بغداد نقل می کند و طبعا چنين نقلی با دوره مؤلف ادعايی دلائل الامامة سازگار نيست. عبارت نوادر در اين مورد چنين است:

- نوادر المعجزات، ص ۶۴ :

"ومنها : منقول هذا الخبر من المجلد الثاني عشر من تاريخ محمد النجار شيخ المحدثين بالمدرسة المستنصرية ، باسناد مرفوع إلى أنس بن مالك ، عن النبي صلى الله عليه وآله أنه قال : لما أراد الله أن يهلك قوم نوح عليه السلام..."

جالب اينکه درست اين نقل، با اندکی تفاوت در کتاب الأمان ابن طاووس نيز از ابن نجار نقل شده است[۴]. می دانيم که ابن طاووس بی واسطه از ابن نجار بغدادي روايت می کرده است[۵]. بنابراين نويسنده نوادر المعجزات به واسطه ابن طاووس از کتاب ابن نجار نقل می کرده است.

نقل نويسنده (البته با واسطه[۶]) از الحلواني، نويسنده نزهة الناظر و کتابهای ديگر نيز با طبقه صاحب ادعايی دلائل الامامة سازگار نيست و نويسنده دلائل، حسب اسناد کتاب دلائل يک طبقه از الحلواني مقدم بوده است. عبارت نوادر چنين است (نوادر المعجزات،ص ۱۲۰) :

"روى الشيخ أبو محمد (کذا) الحسن (کذا: الحسين) بن محمد بن نصر يرفع الحديث برجاله إلى محمد بن جعفر البرسي ...."[۷].
--------------------------------------------------------------------------------

[۱] الذريعة، ۲۴/۳۴۹-۳۵۰ ؛ مقايسه کنيد با: خاتمة المستدرک نوري، ۴/۲۰۶

[۲] بحار الانوار، ۵۴/۳۳۹

[۳] نک: ص ۱۵

[۴] نک: الامان ابن طاووس، ص ص ۱۱۸

[۵] برای ابن نجار، نک: مقاله من ذيل مدخل ابن نجار بغدادي در دائرة المعارف بزرگ اسلامی.

[۶] در اين مورد جای ديگری توضيح داده شده، نک: رساله دکتری من، در دست تأليف.

[۷] البته شايد ابن نصر در اينجا ارتباطی با الحلواني نداشته باشد.
پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۸۶ ساعت ۰:۲۱