قبلا نوشتيم که عثمانيه جاحظ را شماری از معاصران و متأخران او از شیعه و معتزله مورد نقد و نقض قرار دادند. با اين وصف متأسفانه عمده اين رديه ها از ميان رفته است. می توان گفت مهمترين مسائل بحث امامت در تشيع بعد از عصر جاحظ به نحوی پاسخ به کتاب عثمانيه بوده و بنابراين ادبيات رديه نويسی اماميه حامل مهمترين انديشه های آنان در بحث امامت بوده است. از ميان رفتن اين رديه ها خسران عظيمی است برای تاريخ پژوهان و عالمان شيعی، با اين وصف بايد گفت کتاب الشافي شريف مرتضی در بخش هایی از کتاب در حقيقت بيش از آنکه پاسخ به بخش امامت کتاب المغني باشد پاسخی است به دعاوی عثمانيه در کتاب جاحظ. البته قسمتی از مباحث شريف مرتضی رديه بر استدلالات معتزليان غير شيعی در زمينه امامت است اما با مقايسه کتاب العثمانيه جاحظ با المغني (قسمت امامت) معلوم می شود که جاحظ یکی از منابع اصلی الهام قاضي عبدالجبار و برخی از اسلاف معتزلی او در رد بر مباحث امامت و نص بوده است. بنابراین شريف مرتضی حافظ بخشی از ميراث شيعی و رديه های آنان بر کتاب عثمانيه است. با وجود آرای ابتکاری در بحث امامت می دانيم که شريف مرتضی در الشافي بر نوشته های اسلاف متکلم شيعی خود هم تکيه بسيار داشته، از شيخ مفيد تا نوبختی ها و ابن قبه و حتی ابوعيسی ورّاق (که خود ردیه ای بر عثمانيه داشته است). الشافي شريف مرتضی بنياد تفکر اماميه را در بحث امامت بازتاب می دهد و حامل مهمترين بحث ها و مبانی اماميه در زمينه بحث امامت و نص و عصمت است.
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۹:۵۰