به دليل اينکه چند نفری در رابطه با آن يادداشت توضيح بيشتری را طلب می کردند اينجا اين چند سطر را اضافه می کنم:

همانطور که در آن يادداشت نوشتم موضوع براء و ولاء از ويژگی های مهم اعتقادی و ايمانی برای فرقه های نوظهور کلامی و مذهبی در دو سه سده آغازين اسلامی بود و خوارج و معتزله و شيعه و عثمانيه و اسلاف اهل سنت همه در اين موضوع و در خصوص فتنه اول و اختلافات ميان صحابه مواضع متفاوت داشتند و هر یک به نوعی به ولاء و براء معتقد بود. بعدها البته اهل سنت بعد از اينکه موضوع قبول خلافت چهار خليفه اول را داخل در بندهای اصلی ايمانی خود کردند در گام بعدی با عنوان کردن عدالت همه صحابه اين عقيده و موضع را ابراز کردند که در بحث فتنه واقع ميان صحابه بايد همه آنان را مجتهدانی مصيب قلمداد کرد و بدين وسيله راه را برای انتقاد از مقام صحابه و يا طعن بر رفتار آنان بست. اين موضع گرچه در ميان اشاعره و ماتريديه موضعی عمومی و مقبول است اما می دانيم که تنها شيعيان به اين موضع انتقاد نداشتند. خوارج و معتزله هم اين ديدگاه را نمی پذيرفتند. از ديدگاه معتزله برخی از صحابه دچار خطا و يا گناه شده بودند و رفتارشان موجب انتقاد است و نمی توان تنها آن رفتارها را در ذيل عنوان کلی اجتهاد تبرير کرد. در اين چارچوب آنان از خطا در اجتهاد و يا حتی گناه مستوجب توبه و توبه کردن و يا نکردن شماری از صحابه سخن می راندند. شيعه اعم از اماميه و زيديه در همين چارچوب به رفتار شماری از صحابه انتقاد داشتند و اساسا سکوت در برابر رفتارهای شماری از آنان در جريان فتنه و يا اختلافاتی که منجر به فتنه اول شد را غير قابل قبول می دانستند. در اين فضا شيعه نيز مانند خوارج و برخی ديگر از مذاهب در چارچوب ادبيات ولاء و براء که آن را شرط لازم ايمان می دانستند از ادبيات "لعن" استفاده می کردند. لعن در اين چارچوب البته به معنی ناسزا و توهين و زبان به زشت گویی باز کردن نبود. صرفا تعبيری بود برگرفته از ادبيات قرآنی برای اظهار برائت. چنانکه قبلا هم نوشته ام تعابير "لعن" در زيارت عاشوراء که متنی بسيار کهن از سده دوم قمری است را می بايست در اين چارچوب ديد و فهميد.

چنانکه گفتم موضوع ولاء و براء مطلقا مخصوص شيعه نبود و نيست و دیگران مانند معتزله و خوارج و برخی دیگر آن را مطرح می کردند. می دانیم که امروزه به ويژه در فرقه وهابيت اين موضوع از اساسی ترين موضوعات اعتقادی است. در حالی که از قديم شماری از مذاهب و فرق کلامی و مذهبی در همين چارچوب حتی موضوع تکفير و يا تفسيق را پيش می کشيدند مکتب شيعه در موضوع تکفير موضعی بسيار سختگيرانه دارد و تکفير و تفسيق شخص مسلمان را الا در موارد بسيار خاص نمی پذيرد و رد می کند (بنگريد به کتاب تکفير، تقريرات دانشمند محمد رضا انصاری قمی از دروس خارج فقه فقيه برجسته آية الله وحيد خراسانی). عملا هم در تاريخ اسلامی برخلاف شيعيان که در بسياری از نزاع های سياسی قربانی تکفير مفتيان مخالف قرار می گرفتند علمای شيعه سابقه نداشته است که از اين حربه در نزاع های سياسی و جنگ های حکومت های شيعی در برابر مخالفان استفاده کنند.
جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ ساعت ۹:۱۴