درست است که بخشی از آیات قرآن را می توان در سایه نظریه ایشان خواند و فهمید و شاید شواهدی از آنها برای تأیید نظریه رؤیاهای رسولانه پیدا کرد اما بیش از آن آیات دیگری در قرآن وجود دارد که بی تردید با نظریه ایشان ناسازگار است و دقیقا دخالت مستقیم خداوند و خطاب مستقیم او را نسبت به پیامبر بیان می کند به نحوی که تأویل آن آیات و ارجاعشان به دیدگاه آقای دکتر سروش مستلزم تکلف های بسیار و حتی غیر متعارفی است. حل مشکلی که ایشان بدان اشارت می کند از طرق دیگر هم ممکن است و نیازی به چنین نظریه ای برای حل آن نیست. هم فلاسفه از قدیم در این زمینه سخنان مهمی گفته اند و هم متکلمان اشعری. اسماعیلیه هم دیدگاه های مهمی درباره ماهیت وحی دارند که شاید بتوان از آنها به عنوان نظریات بدیل استفاده کرد. به نظرم یکبار قرآن را از آغاز تا انجام خواندن می تواند بر ناسازگاری نظریه آقای سروش با محتوای قرآن در مقام یک متن یکپارچه و آنچه خود قرآن در مقام معرفی خود و در مقام خطاباتش عرضه می کند گواهی دهد و نیاز به ردی تفصیلی نیست. با این وصف در یادداشتی دیگر به نقد نوشته ای تازه از ایشان در همین زمینه خواهم پرداخت.
دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۴