در مسائل ابن زهره علامه که در سال های اخیر به شکل پاکیزه ای به چاپ رسید یکجا از علامه حلی سؤال می شود که نظرش را درباره "طریقة الاثبات " که جبایی ها آن را مطرح کردند و شریف مرتضی آن را در کتاب های الملخص و الذخیره و همچنین دیگر علمای امامیه مورد تأیید و دفاع قرار دادند چیست و آیا این عقیده موجب می شود باورمند به آن کافر قلمداد شود و یا فاسق و یا صرفا خطاکار. علامه حلی در پاسخ می گوید که: لا یخرج معتقد الاثبات عن الدین ولا الی الفسق. نعم هو مخط غالط فی اعتقاده ذلک ولایخرج عن العداله فیجوز الصلاه خلفه ویعطی الزکاه والخمس (ص ۱۱۵ تا ، ۱۱۶، نیز نک: ص ۱۲۸).

منظور از "طریقة الاثبات " برخلاف آنچه ویراستار کتاب در پاورقی فهمیده اثبات باری تعالی نیست (معلوم است که کسی که باور به اثبات وجود خدا دارد کافر و فاسق نمی شود) بلکه عقیده شیئیت و اثبات معدوم است که اصلا نظریه بهشمیه است و شریف مرتضی برخلاف استادش شیخ مفید بدان معتقد بود و آن را تأیید می کرد و بعد از او شیخ طوسی و بسیاری دیگر تا عصر حله از آن عقیده دفاع می کردند. در حله عالمان حلی به دلیل تعالیم سدید الدین حمصی عقیده شیئیت معدوم را کنار گذاشتند و به دیدگاه ابو الحسین بصری گرایش پیدا کردند که مخالف با این نظر بود. حلی ها چنان با این عقیده مخالف شدند که حتی در دهه هایی در میان آنان این بحث درگرفت که آیا کسی که عقیده به شیئیت معدوم دارد با توجه با الزامات این عقیده کافر می شود و یا فاسق و آیا می توان با او تعامل یک مسلمان کرد یا نه. نمونه ای از این استفتائات را قبلا از دوران محقق حلی و همچنین عصر ابن عودی داشتیم و اینک نمونه ای است از دوان علامه حلی.
يكشنبه ۱۷ دي ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۵