آقای رضوان سید در یادداشتی سیاسی و در نقد رویکرد کسانی که تنها دو مذهب اشعری و ماتریدی را نمایندگان اهل سنت و جماعت معرفی می کنند از هول اینکه نکند حنبلیان (و لابد وهابیت) را کسی خارج از دایره اهل سنت و جماعت بداند به رساله ابانه منسوب به اشعری استناد کرده و ابو الحسن اشعری را هم دلبسته به احمد بن حنبل جا زده است. اگر کسی با تفکر اشعری آشنا باشد تردید نمی کند که ابانه نمی تواند از اشعری باشد. محتوای ابانه به هیچ روی با آثار مسلم اشعری و از جمله اللمع و نیز تکه های منقول از کتاب های او در مجرد ابن فورک سازگار نیست. اما اگر کتاب ابانه از اشعری نیست پس چرا این رساله را به نام او زده اند؟ جوابش روشن است. در سده پنجم قمری اشاعره در خراسان و به ویژه در بغداد تحت فشار سنت گرایان و به ویژه حنابله بودند و در آن زمان این رساله را به نام اشعری ساختند تا اندکی از فشار حنبلیان رهایی یابند. در این میان در سنت اشعریان به استثنای دو سه کتاب از سده های پنجم و ششم نوشته اشعریان محافظه کار این رساله هیچگاه به نام اشعری شناخته نمی شد. تنها در صد سال اخیر به ویژه از سوی سلفیان از این رساله باز به نام اشعری رونمایی کردند تا ابو الحسن اشعری که متکلمی دقیق النظر بوده است را از معتقدان به سنت احمد بن حنبل فرا نمایند. حال اینکه چرا آقای رضوان سید که طبعا باید این مطلب را بداند همچنان اصرار دارد که به این رساله استشهاد کند دلیلی دارد که لابد خودش تنها از آن مطلع است!

الدکتور رضوان السید فی مقدمته لترجمة کتاب جورج المقدسي عن الاسلام الحنبلي یقول أنّ الامام أبا الحسن الأشعري کان یعتبر نفسه من اتباع أحمد بن حنبل في الاعتقاد وأظنّ أنّه أخذ الفکرة من کتاب الابانة المنسوب إلی الاشعري فهل يا تری أن الرجل یقول بصحة نسبة کتاب الإبانة إلی الأشعري ويأخذ هذه النسبة بمأخذ الجدّ؟ وهل هناک ثمة شکّ بأنّ الکتاب منحول تماماً علی الأشعري؟ سأکتب حول الموضوع في وقت لاحق...
دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۱