داشتم به این فکر می کردم چه خوب می شد کسی پژوهشی را سامان می داد برای نشان دادن سهم توهمات و شایعات در آشفتگی فکر دینی در اسلام و تشیع معاصر. این دو همچون دو بازوی هماهنگ در آشفتگی و در انحطاط جوامع اسلامی و شیعی ما به ویژه در صد سال اخیر عمل کرده و سهم داشته اند. از یک سو بسیاری از مطالب و باورها را اگر در خصوص مسائلی که ادعا می شود پایه اعتقادی و عرفانی دارد پیگیری کنید می رسید به انواعی از توهم. نمی شود گفت همه اش دروغ است و ساخته آدم های شیاد. مقدار زیادی از ادعاهای عجیب و غریبی که این دو دهه به ویژه در خصوص مقامات عرفانی و ملاقات ها و خواب ها و چله نشینی ها و ذکر خوانی ها و مراتب مرید و مراد بازی می بینید را نمی شود تنها به انواعی از حقه بازی تقلیل داد. بی تردید ریشه بسیاری از آنها را انواعی از توهم تشکیل می دهد. منتهی توهم به تنهایی کافی نیست تا این آشفته بازار فکری و عقیدتی منحط و تهوع آور را سامان دهد. آنچه کار را تکمیل می کند بازار شایعات است. یعنی توهمی به تدریج با کمک اقبال به شایعات در میان اطیافی از علاقمندان تبدیل به اخبار شایع می شود و راه به کتاب ها می برد. باور ندارید. بروید صدها کتابی که تنها در همین ده سال اخیر منتشر شده و هزاران سایت و وبلاگ و ویديویی را که بر روی سایت یوتیوب چشم و گوش همه را پر کرده است ببینید تا مثل من باور کنید توهم در کنار شایعه چه ها که نمی کند؟ آن وقت متفکران ما هنوز در پی پاسخ بدین پرسشند که حقیقتاً علل انحطاط جوامع مسلمان چه بوده است "و لماذا تأخر المسلمون ولماذا تقدم غيرهم؟"خوب توقع داشتید سنت تاریخ به یکباره به خواهش دل ما تغییر کند؟
دوشنبه ۶ دي ۱۳۹۵ ساعت ۸:۴۰