در کتابخانه دانشگاه ما تقریباً کتابی نیست در حوزه مطالعات اسلامی که نسخه ای از آن در دسترس نباشد. معمولاً با فاصله اندکی بعد از چاپ هر کتابی کتابخانه آن را تهیه می کند. در مورد کتاب های چاپ ایران هم کم و بیش وضع بر همین قرار است. آنچه توجه من را در این کتابخانه همواره جلب می کند تعداد پر شمار و روزافزون کتاب های فقهی و اصولی است که سال های اخیر در ایران چاپ شده و می شود. عمده آنها هم هر کدام در چندین جلد و گاه چندین ده جلد. واقعاً من در مانده ام که فایده چاپ این همه کتاب چیست؟ دهها شرح بزرگ و کوچک بر متن های درسی سطوح و یا تقریرات درس های فقه و اصول معاصران چقدر می تواند مفید باشد؟ به ویژه در عصر دیجیتال آیا امکان آن نیست که این کتاب ها به صورت آنلاین و یا سی دی منتشر شود؟ من نمی فهمم از آقایی که هنوز در قید حیات است و حی یرزق و خود هم تاکنون چندین مجلد در اصول و فقه کتاب نوشته چاپ چندین تقریرات و آن هم مطالبی تکراری در همان موضوعات چه معنی دارد؟ از آن شگفت انگیزتر چاپ دوره های مطول در شرح کتاب های درسی سطوح است در فقه و اصول. واقعاً چند درصد این کتاب ها حرف و سخن جدیدی دارد؟ بهتر نیست ابتدا این تقریرات به صورت آنلاین منتشر شود (کما اینکه در مورد برخی از مدرسان چنین است و کار خوب و شایسته ای هم هست) و بعد در صورت اقبال در سطح اهل علم انتشار عمومی و کاغذی پیدا کند؟ به شرح ایضاً چاپ ده ها کتاب و جزوه درسی در شرح صمدیه و منطق مظفر و منطق حاشیه ملا عبدالله و نهایه الحکمه و غیره و غیره. تصورش را بکنید اگر در قدیم چنین امکانی بود که متن درس های استادان نظامیه و مستنصریه و ازهر و نجف و قم در طول قرن ها نوشته و منتشر می شد آیا ده کتاب حاجی خلیفه و الذریعه هم توان برشمردن آن همه آثار را داشت؟ از آن عجیبتر اینکه عده ای با تمکنات مالی گسترده متن سخنرانی های عادی خود را به صورت کتاب منتشر می کنند؛ تحت عناوین شرح فلان دعا و بهمان زیارتنامه. واقعاً چقدر این کتاب ها نیاز جامعه ماست؟ به لطف دیجیتال عده ای دیگر تند تند مشغول چاپ کردن مسانید حدیثی و مجموعه هایی با موضوعات متنوع و عموماً تکراری اند. این همه کتاب خطی مفید در کتابخانه های کشور موجود است به جای چاپ این کتاب ها آثار خطی گذشتگان را چاپ و منتشر کنید تا دست کم فوائدی تاریخی بر چاپ آنها متصور باشد. در چند نسل گذشته در نجف و قم مدرسان درجه یک و شاگرد پروری بوده اند که بر سر درس آنها همزمان ده ها تقریرات فقهی و اصولی نوشته می شد. رسم معمول چنان بود که حداکثر یکی دو متن تقریرات اگر مورد تأیید استاد قرار می گرفت چاپ می شد و در چاپ مابقی آنها ضرورتی دیده نمی شد. به مجرد اینکه متن تقریراتی منتشر می شد رسم بر این بود که بقیه از چاپ تقریراتی که خود تهیه کرده بودند صرف نظر می کردند؛ مگر آنکه متن تقریرات آنها مربوط به دوره دیگری از دروس آن استاد بود و حرف تازه ای داشت. تکرار مکررات و دو هزار بار یک سخن را گفتن و تکرار و تکرار چه معنی دارد؟ من که از فهم این پدیده عاجزم.
شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۸:۲۲