همه ما با مناقب نگاری های قدیمی آشنا هستیم. با پدیده نقل های شفاهی و استفاده از این نوع نقل ها که گاهی از دقت لازم برخوردار نیستند؛ همچنین با نقل شایعات در مورد اشخاص و حوادث تاریخی نزدیک به عصر خودمان و تبدیل توهمات به شایعاتی که نهایتاً راه به کتاب ها و آثار مکتوب می برند. ذکر مناقب و القاب در اجازات روایی و تراجم نگاری ها امر شایعی است و از گذشته های دور هم معمول بوده و طبعاً دستخوش و بازیچه تعصبات خاندانی و قبیلگی و طائفه ای و سیاسی می شود. اما اگر بنا باشد کسی ادعا کند کتابی با ذکر اسناد و منابع و به قول معروف مستند درباره شخصیتی و یا خاندانی دینی و یا علمی و سیاسی می نویسد و آنگاه در نقد منابع شفاهی و مکتوب خود دقت نکند و یا به عمد دقت ورزی های تاریخی را فدای ستایشگری های برآمده از تعصبات کند نامش را همه چیز می توان گذاشت جز کاری علمی و تاریخی و آکادمیک. مهم نیست به ده ها کتاب ارجاع دهیم و یا صدها عکس و نامه را چاپ گراوری کنیم. کار علمی و تاریخی و انتقادی تنها متکی به ذکر منابع نیست. بیش از آن نقد منابع است که اهمیت دارد و از آن مهمتر درک آن منابع و اسناد در پیش زمینه تاریخی خود.
متأسفانه در سال های اخیر و به ویژه با ساده شدن دستیابی به تریبون از طریق فیسبوک و تلگرام و اینترنت برخی گمان می کنند هر داوری و شایعه و منقبتی را تحت عناوین مختلف و از جمله ذکر خاطرات می توان با خیالی آسوده نقل کرد و از داوری و چشم تیز ناقدان در امان بود. من وجود تعصبات خاندانی و گروهی و سیاسی و طائفه ای را درک می کنم اما نمی فهمم چرا باید برای بالا و پایین بردن جایگاه های برساخته اجتماعی دست به تحریف تاریخ زد و واقعیت ها را وارونه جلوه داد. متأسفانه عده ای از آشفتگی بازار تحقیق و پژوهش سوء (و به زعم خود حسن) استفاده را می کنند و در حال تبدیل مداوم توهمات به شایعات و نقل اطلاعات نادرست شفاهی به مکتوبند. مقامات علمی و یا جایگاه ها و تأثیرات اجتماعی و مساهمت های تاریخی را با نقل شایعه ها و توهمات و مناقب نامه ها و خاطره نویسی ها و نقل قول های غیر مستند و غیر دقیق و یا مبتنی بر هواداری های خاندانی و قبیلگی و سیاسی نمی سنجند. اینها کارهایی ماندگار نیست. تراجم نگاری علمی غیر از مناقب نگاری است....
دوشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۷:۰۱