آنچه در پی می آيد پيشگفتاری است که نويسنده اين سطور سال گذشته به عنوان "پيشگفتار فارسی" بر چاپ تازه اثبات النبوة تأليف ابو يعقوب سجستانی که در تهران بناست از سوی مرکز پژوهشی ميراث مکتوب به چاپ برسد نوشته است و همينک تقديم خوانندگان علاقمند می شود.






ابو يعقوب سجستانی، نويسنده کتاب اثبات النبوات که همينک تصحيحی جديد از متن آن را در جلوی چشم داريم از برجسته ترين و تأثير گذارترين داعيان اسماعيلی بود که به ويژه آنچه آن را "مکتب ايرانی" اسماعيليه می خوانند عمدتاً به مساهمت او ايجاد شد. می دانيم تأثيرات اين مکتب تا عمق تفکرات اسماعيليان؛ از دستگاه خلافت فاطمی گرفته تا داعيان طيبی يمن و حتی فروع و شعوب مختلف دعوت اسماعيلی در هند و نقاط ديگر قابل پی گيری است. به ويژه با انتقال آثار فاطميان در دوره مستنصر فاطمی از مصر به يمن، داعيان طيبی در تداوم و تعميق بخشی به انديشه های فلسفی اسماعيليان مکتب ايرانی مساهمتی جدی از خود نشان دادند و در آثار خود مکرر به آرای ابو يعقوب سجستانی می پرداختند. دست آخر هم تقريباً همه آثار اين مکتب از رهگذر مساهمت طيبيان يمن به دست ما رسيده است. در ايران تاکنون از طريق چاپ برخی از آثار ابو يعقوب سجستانی و از جمله کشف المحجوب او ما با انديشه هايش آشنايی داشتيم و به ويژه مقاله شادروان عباس زرياب خويی درباره او در دائرة المعارف بزرگ اسلامی از بهترين نوشته ها درباره اين دانشمند در اين زبان است. در زبانهای اروپايی البته مطالعات متعددی درباره او تاکنون چاپ شده و آثارش و به ويژه تفکر فلسفی نو افلاطونی وی مورد اهتمام محققان مختلف قرار گرفته است.
همانطور که در مقدمه انگليسی اين چاپ آمده، اين کتاب پيشتر نيز منتشر شده است اما با وضعيتی آشفته و با نقصهای متعدد از یک سو و افزوده هايی به قلم محقق چاپ پيشين در داخل متن از دیگر سو. ضرورت تصحيح دوباره متن از مقايسه چاپ حاضر با چاپ پيشين اين اثر معاينه پيداست. متأسفانه هنوز هم نسخه خطی کاملی از اين اثر در اختيار نيست و بايد اميدوار بود وقتی نسخه کامل اين اثر پيدا شود. اهميت انتشار اين اثر در ايران به چند واقعيت باز می گردد: نخست اينکه ابو يعقوب سجستانی از داعيان و متفکران اسماعيلی مذهب ايرانی بود و مساهمتی جدی در تحولات تفکر فلسفی آنان داشت. آرای او البته گاه مورد توجه متفکران غير اسماعيلی هم قرار گرفته و بعضاً اشاراتی به او در ديگر منابع قديم ديده می شود. اهميت ديگر اين اثر تعلق آن به متفکری است که در پذيرش و تفسيری جديد از مکتب نو افلاطونی آميخته با عقايد شيعی سهمی مهم داشته و ناگفته پيداست که برای مقايسه ميان دريافتهای گوناگونی که از آثار و سنتهای مختلف مکتب نو افلاطونی در دوران اسلامی وجود داشته و از جمله از کندی تا ابن سينا و از اخوان الصفاء تا شماری از سنتهای باطنی گرای دوران اسلامی، مطالعه آثار ابو يعقوب سجستانی کمال اهميت را دارد. بنابراين مطالعه آثار او برای دلبستگان به مطالعه تاريخ تفکرات فلسفی در اسلام حائز کمال اهميت است. وانگهی ابو يعقوب سجستانی در اين اثر همانند ديگر آثارش به بازسازی تفکرات شيعی به ويژه در موضوعاتی مانند امامت و "تعليم" امامان و تفسيری فلسفی از آن در چارچوب تفکرات مکتب ايرانی فلسفه اسماعيلی که چنانکه گفتيم روايتی جديد از سنتهای نو افلاطونی بود می پردازد و اين برای مطالعه تحولات فکر شيعی کمال اهميت را داراست؛ به ويژه اينکه بعدها خواجه نصير طوسی هم در آثار اسماعيلی خود به گونه های مختلفی تحت تأثير اين افکار بوده است. می دانيم به طور کلی تفکرات اسماعيلی و لو به شکل غير مستقيم در آرای شماری از فيلسوفان مسلمان در دوره های مختلف تأثير و نفوذ داشته است. به هر حال اين کتاب ما را با برداشت گروههايی از شيعه در سده چهارم آشنا می کند که درباره امامت و به ويژه مفهوم "قائميت" ديدگاههای ويژه ای داشته اند. معلوم است که عقايد ابو يعقوب در اين زمينه ها ريشه های عميقتری در سنتهای قرنهای دوم و سوم قمری شيعه داشته و مکتبش جزيره ای گسسته در نسبت با تفکرات و انديشه های گروهها و مکتبهای ديگر و از آن جمله گروههای مختلف اماميه و يا غلات شيعه نبوده است. در اين ميان برخی بحثهای کتاب در سطح و حدود يک اثر کلاسيک شيعی در مباحث نبوت و امامت و ضرورت هدايت الهی جلوه می کند و درست همينجاست که بايد اين اثر را با آثار معاصرانش از ميان اماميه که درباره موضوعاتی مانند امامت و حجت و قائميت قلم زده اند؛ مانند کتاب الحجه کلينی و کمال الدين ابن بابويه که درست در محيطهايی مرتبط با اسماعيليان نوشته شده اند سنجيد و تحولات انديشگی را در ميان گروهها و سنتهای مختلف شيعی معاينه ديد. در اين کتاب، مشابه آثار ديگر متفکران شيعی در آن دوران رديه هايی بر آرای اهل سنت و معتزله نيز ديده می شود.
با وجود اهتمام اسماعيليان به انديشه "تعليم" از ناحيه نبیّ/ امام با اين وصف می دانيم که در آثاری که در تثبيت دلائل نبوت و در ژانر "اثبات النبوة" نوشته می شد معمولاً به آنان به عنوان مخالفان شريعت و نبوت اتهاماتی وارد می گردید (نمونه های قاضی عبدالجبار و ابو الحسين هارونی). اين البته به دليل گرايش اسماعيليان به مسئله تأويل شريعت و اعتقاد به "قائم" به عنوان جانشين نبی و در نهايت قول به "تعطيل شريعت" در "دور قائم" بود. در واقع از ديدگاه مخالفان، اسماعيليان با طرح مسائل قائميت و تأويل، شريعت و مقام نبوت را به چالش کشيده بودند. به هر حال به نظر می رسد يکی از اهداف ابويعقوب سجستانی در تأليف اين کتاب پاسخ به اين مطالب بوده است؛ گو اينکه هدف اصلی او تبيين مسئله "تعليم" و ادوار "نطقاء " است. می دانيم که مسئله نبوت و ادوار انبياء و به ويژه مسئله انبيای اولوالعزم از نخستين ادوار تفکر باطنی و فلسفی اسماعيليان محل اختلاف ميان متفکران اسماعيلی قرار داشته؛ نمونه بحثهایی که ميان ابو حاتم رازی از يک سو و محمد بن احمد نسفی از ديگر سو و در داوری ميان آن دو از سوی ابو يعقوب سجستانی و حميد الدين کرمانی درگرفته بوده است و اين همه البته ريشه اش به مسئله جايگاه شريعت و مسئله ادوار و به طور عمده نقشی که بايد "قائم" در دور خود بر عهده گيرد مربوط بوده و از اينرو با کانونی ترين بحثهای متفکران اسماعيلی مرتبط بوده است.
کتاب در اصل به هفت مقاله و هر مقاله به دوازده فصل تقسيم می شده که البته جز پاره هايی، از دو فصل انجامين چيزی باقی نمانده است. ابو يعقوب در اين کتاب پاره ای از مباحث را به شکل معمول آثار مشابه در رابطه با اثبات نبوت می پردازد و کم و بيش استدلالها در بخشی از کتاب مشابه آنهاست؛ با اين تفاوت که صبغه فلسفی در پردازش آن قوی تر جلوه می کند. در کتاب نويسنده می کوشد از طرق عقلی نبوت را به اثبات رساند؛ از وجوب و ضرورت وجود شريعت سخن راند و يا مسئله ضرورت و اسباب نسخ شرايع و تجديد در نبوت را متذکر شود. تأکيد بر عقل در اين کتاب و اينکه نخستين "رسول" خداست قابل مقايسه است با اهتمام کلينی به همين موضوع در کتاب الکافی. اهتمام او در اين کتاب به مسئله ضرورت وجود شريعت در ادوار مختلف نبوت علاوه بر آنکه اين بحث در ارتباط مستقيم با مسئله اثبات نبوت بوده، به احتمال زياد پاسخی بوده به قرمطيان و يا اسماعيليانی که به تعطيل بالفعل شريعت باور يافته بودند. ابو يعقوب از سویی ديگر، همه جا بر ضرورت تأويل شريعت و عدم محدود شدن به ظواهر شريعت توجه نشان داده است. او در چارچوب تفکرات اسماعيلی به مسئله ادوار مختلف نبوت می پردازد و البته بخشی از کتابش در همين زمينه مربوط می شده است به بحث "دور قائم" که می دانيم از مهمترين ارکان افکار اسماعيليان در آن دوران بوده و بر سر تفسير آن هم اختلافاتی داشته اند. اين تفکر البته با ريشه ای شيعی و با بهره گيری از احاديث قائميت مجال واسعی را برای اسماعيليان آن دوران فراهم کرد تا قائميت را در ادامه ادوار نبوت قرار دهند و سهم او را در تأويل شريعت و در نهايت پايان دادن به آن مورد بحث بگذارند. بحثهای مرتبط عبارتند از بحث در ادوار "نطقاء": آدم، نوح، ابراهيم، موسی، عيسی و محمد (ص) و دور قائم. ابو يعقوب همچنين بحث وجود "صامت" و "ناطق" را در هر دور بيان می کند و به اهميت قائميت در انتهای ادوار نبوت می پردازد. جزئيات اين بحثها در مقاله ششم کتاب مورد بحث قرار گرفته بوده که متأسفانه همينک بخش عمده آن در نسخه های خطی موجود نيست. از مهمترين و جالبترين بحثهای ابو يعقوب که بايد مورد توجه قرار گيرد بحثهای اوست در رابطه با انسان شناسی از نقطه نظر نسبت ميان جسم و حقيقت عقلی انسان. همچنين بايد اشاره کنم به بحث او در ارتباط با اسرار انواع عبادات (صلاة و زکاة و صوم و حج و از اين قبيل) که اصل اين تفکر با نوشته های اسماعيليان ديگر و حتی دانشمندان امامی دورانهای بعد مانند سيد حيدر آملی، ابن ابي جمهور احسايی و قاضي سعيد قمی قابل مقايسه است (متأسفانه اين مطالب در مقاله آخر کتاب آمده که در دسترس نيست). از ديگر نکته های جالب توجه کتاب، بحثهای او در زمينه علل وضع احکام و علل شرايع مختلف است و توجه به "مصالح عباد" که با زمينه کلی تفکر شيعی در اين زمينه (همچون اثر ابن بابويه با عنوان علل الشرايع) هماهنگ است و نيز با پيش زمينه معتزلی آن. در همين ارتباط بايد افزود که با توجه به آموزش فلسفی اش وی شريعت را "سياسة الخلق من البشر" می خواند. در واقع شريعت از ديدگاه او "سياست دينی" است برای "مصلحت عباد" در دنيا و آخرتشان همانند طب که "سياست بدنی" است برای "مصلحت عباد" در "حفظ الصحة و دفع الأمراض". از ديگر نکات جالب توجه کتاب، تفسير نبوت است بر اساس فلسفه طبيعی. او حتی برای اثبات نبوت سراغ بحث از اجرام عُلوی هم می رود و از اين طريق استدلال می کند که شريعت نبايد دائماً يکسان باشد و بايد ميان انبياء فاصله زمانی در نظر گرفته شود. او با بهره گيری از مفاهيم و انديشه های فلسفه نو افلاطونی در زمينه نبوت به بحث می پردازد و می کوشد با برقراری نسبت ميان دو عالم جسمانی و روحانی و مقايسه منزلت رسول در عالم جسمانی با منزلت "سابق" (از اصطلاحات اصلی مکتب فلسفی اسماعيليان) در عالم روحانی به اثبات فلسفی نبوت بپردازد. طبعاً اصل رويکرد او در اثبات نبوت با تلاشهای فيلسوفانی مانند فارابی و ابن سينا قابل مقايسه است.
روشن است مباحثی که در اين کتاب در رابطه با نبوت، نسبت آن با مقام "اساس" و در قياس با امامان و جايگاه تأويل و قائم بيان می کند بی سابقه در تفکر شيعی نبوده است. اما در عين حال بايد گفت برای اسماعيليان و قرمطيان، فلسفه نو افلاطونی زمينه مناسبی را فراهم می کرد که آنها مطالب خود را در رابطه با جايگاه قائم و تأويل مطرح کنند. طبعاً قول به تعطيل شريعت و يا ضرورت تعطيل در هنگام ظهور قائم نمی توانست به سادگی بر پايه تعاليم تشيع از سوی آنان مطرح شود اما تعاليم نو افلاطونی می توانست از لحاظ متافيزيکی نسبت ميان مراتب و حقائق مختلف وجودی را با مراتب تأويل توضيح دهد. اين نوع سخنان در آغاز به عنوان مجموعه ای از سخنان تأويلی و باطنی شيعی مطرح می شد اما به تدريج تلاش می شد که برای آن سخنان توجيهات فلسفی و يا سابقه هايی در سنتهای فلسفی ارائه گردد. طبعاً برای قرمطيان و اسماعيليان ارائه تفسير قابل فهمی از مفهوم قائميت و تعليم امامان بسيار ضروری بود. بنابراين می بايست نقطه آغاز بحث خود را به سلسله نبوت و نحوه زنجيره متصل هدايت مقدس اختصاص می دادند. در اينجا ابويعقوب سجستانی نظام هدايت الهی را در سلسله ای قرار می دهد که آغازگر آن در هر "دور"، ناطق است با نقش "تأليف الشريعة و وضع السياسة". بعد از او مرتبه "اساس" است با وظيفه تأويل شريعت و هکذا تا مراتب بعدی سلسله "نجات". در کتاب با بحث از مفاهيم و مراتب و "حدود" در تفکر و دعوت اسماعيلی به سهم هر يک، از "ناطق" گرفته تا پايينترين مراتب دعوت مانند "مأذونين" و "مستجيبين" و "اصحاب التقليد" در تبيين و يا نشر شريعت و تأويل آن پرداخته می شود.
در پايان بايد گفت آنچه آن را می توان از مهمترين بحثهای ابو يعقوب سجستانی در اين کتاب قلمداد کرد و تاکنون چندان مورد توجه محققان واقع نشده تفسيری است که او از پديده وحی به دست می دهد. او در اين راستا از مفاهيم و انديشه های نو افلاطونی بهره می گيرد و کاملاً تفسيری جديد و البته متفاوت با سنت متکلمان مسلمان از وحی و کيفيت آن ارائه می دهد. او در اين بحث همانند سائر مباحث کتاب همه جا گوشه چشمی به جايگاه "قائم" دارد و سهم او در پايان "دور ناطقان".
انتشار اين کتاب در ايران بی ترديد سهم قابل ملاحظه ای برای آشنايی بيشتر خوانندگان ايرانی با غنای فکری مکتب فلسفی اسماعيليان ايفا خواهد کرد.



يكشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۶:۴۷