تقديم به "حکيم رياضيدان" دکتر حسين معصومی همداني؛ فرزانه ای که به "اشرافيت علمی" تعلّق دارد





درباره عماد الدين يحيی بن أحمد الکاشي کمتر منبعی تاريخی هست که چيزی درباره اش گفته باشد. ما درباره او بسيار کم می دانيم؛ گرچه چندين اثر او در علوم مختلف و از جمله رياضيات، موسيقی و ادب در دست است (برای تعدادی از آثارش، نک: دنا، ۱۱/ ۹۲۸؛ برای برخی از کتابهايی که تحت عنوان يحيی بن احمد الکاشي در الذريعة ذکر شده بدون آنکه آقا بزرگ شناختی از او به عنوان عالمی شيعی داشته باشد، نک: الذريعة ، ج ۲ - ص ۲۳۳؛ الذريعة ، ج ۱۴ - ص ۸۱ – ۸۲؛ الذريعة ، ج ۷ - ص ۶؛ مقايسه کنيد با الذريعة ، ج ۶ - ص ۱۰۹). نويسندگان شيعی عموماً او را سنی مذهب می پنداشته اند و تنها با تکيه بر اينکه نامش در رساله پر اشتباه مشايخ الشيعة/ تذکرة المجتهدين تأليف شرف الدين يحيی البحراني، شاگرد محقق کرکي آمده از وی نامی برده اند (نک: ص ۴۲۷ در چاپ همراه با شهاب الحکمة بحراني). فی المثل افندي در ریاض العلماء ( ۵/ ۳۳۰ ) حدس می زند که او سنی مذهب و نه شيعه بوده و به هر حال شناختی درباره او ندارد. منبعش در نام بردن از او البته همان تذکره شاگرد محقق کرکی است. آقا بزرگ طهراني حتی نام او را در طبقات قرن هشتم نياورده است؛ در حالی که وی معاصر فخر المحققين (د. ۷۷۱ ق) بوده و از عالمان نيمه سده هشتم. صاحب کشف الظنون هم او را به درستی نمی شناسد (كشف الظنون ، ج ۲ - ص ۱۵۴۲؛ نيز: ج ۲ - ص ۱۷۶۳ – ۱۷۶۴؛ نيز مقايسه شود با: ج ۱ - ص ۳۹).
اخيراً در مجله شهاب که به لطف دوست دانشمندم جواد بشري نسخه ای از آن به دستم رسيد يادداشت کوتاهی ديدم در معرفی تعدادی از آثار او. بدون داوری درباره درستی اطلاعات آن نوشته، چند نکته که جايش را در آن مقاله خالی ديدم اينجا ذکر می کنم:
پيش از هر چيز بگويم که نخستين بار با نام او در خصوص سرگذشتنامه ای که از ابن سينا فراهم کرده آشنا شدم؛ سرگذشتنامه ای که در واقع بيشتر جمع و تلفيقی است از آنچه خود ابن سينا، ابو عبيد جوزجاني و ابن أبي اصيبعة پيشتر به دست داده بودند. أحمد فؤاد الأهواني در ذکری ابن سينا، "نکت في أحوال الشيخ الرئيس ابن سينا" او را بر اساس نسخه يگانه ای به چاپ رساند و گفت که درباره اين شخص هيچ نمی داند. در آنجا يحيی بن أحمد خود را چنين معرفی می کند: " أضعف عباد الله الغني يحيی بن أحمد الکاشي بلغه الله ما يتمنّاه في أولاه وأخراه وذلک في اليوم الخامس عشر من جمادي الآخرة لسنة أربع وخمسين وسبعمائة الهجرية الهجرية الهلالية النبوية".
از آغاز و خطبه های تقديمی او بر چند کتاب ارتباطش با تعدادی از صاحب منصبان و حاکمان محلی زمان معلوم می شود و از آن جمله از تقديميه کتاب ايضاح المقاصد لفرائد الفوائد در علم حساب که شرحی است تفصيلی بر الفوائد البهائية تأليف عماد الدين ابن الخوام البغدادي (د. ۷۲۴ ق)معلوم می شود که آن را برای صاحب ديوان غياث الدين محمد فرزند رشيد الدين فضل الله نوشته است (برای نسخه های متعدد آن تنها در ايران، نک: دنا، ۲/ ۳۴۵ تا ۳۴۶). او در آغاز شرح مفتاح العلوم سکاکي خود که آن را به شاه ابو اسحاق اينجو تقديم کرده می نويسد که تقدير او را به شيراز رسانده و در آنجا کتاب را به "الشيخ ابو اسحاق الحاکم" تقديم می کند. او در همين مقدمه به اندازه يک صفحه از ابو اسحاق ستايش می کند و معلوم است تحت حمايت او بوده است (نسخه محل مراجعه من در کتابخانه الملک عبد الله بن عبد العزيز الجامعية در جامعة أم القری موجود است؛ برای شرح المفتاح او نيز نک: كشف الظنون، ج ۲ - ص ۱۷۶۳ – ۱۷۶۴). نکته جالب اين است که ابن خلدون در تاريخ خود اشاره می کند به اينکه عماد الدين کاشي شرح المفتاح را برای شاه ابو اسحاق اينجو نگاشته بوده است. عبارت او اين است:
" كان أحمد المظفر من أهل يزد وكان شجاعا واتصل بالدولة أيام أبى سعيد فولوه حفظ السابلة بفارس وكان منها مبدأ أمرهم وذلك أنه لما توفى أبو سعيد سنة ست وثلاثين وسبعمائة ولم يعقب اضطربت الدولة ومرج أمر الناس وافترق الملك طوائف وغلب أزبك صاحب الشمال على طائفة من خراسان فملكها واستبد بهراة الملك حسين وألان محمود فرشحه من أهل دولة لسلطان أبى سعيد عاملا على اصبهان وفارس فاستبد بأمره واتخذ الكرسي بشيراز إلى أن هلك وولى بعده ابنه أبو اسحق أمير شيخ سالكا سبيله في الاستبداد وكانت له آثار جميلة وله صنف الشيخ عضد الدين كتاب المواقف والشيخ عماد الدين الكاشي شرح كتاب المفتاح وسموهما باسمه" (نک: تاريخ ابن خلدون، ج ۵ / ص ۵۵۶). بنابراين می بينيم که عماد الدين کاشي از معاصران عضد الدين ايجي و هر دو در خدمت ابو اسحاق اينجو بوده اند.
در اعلام زرکلي تصوير متن اجازه ای از او منتشر شده است (نک: الأعلام، ج ۸ - ص ۱۳۵ – ۱۳۶)؛ از روی نسخه واتيکان (شماره ۵۳۳ از مجموعه عربی). چنين پيداست اجازه ياد شده همانی است که در کتابخانه آية الله گلپايگانی هم نشان نسخه ديگر آن را داده اند و آن اجازه ای است از او به شخصی به نام محمد بن صدر الدين مختار که گفته شده در اينجا در ۵ برگ است و بايد بسيار با اهميت باشد. شايد هم نسخه واتيکان تنها اجازه مختصری است اما به هر حال ظاهراً به همين شخص داده شده. متأسفانه به نسخه قم دسترسی ندارم (نک: دنا، ۱/ ۲۱۳ تا ۲۱۴). نسخه ای از اعلام زرکلي هم که اينک در اختيار من است در خواندن تصوير اين اجازه چندان کمکی نمی کند و خوانا نيست (در مقاله مجله شهاب توضيحات بيشتری درباره اين دو اجازه داده شده که برای من بررسی آن ممکن نشد). زرکلي بدون ذکر منبع صريحی می نويسد که عماد الدين در ۷۴۵ ق در يزد بوده است؛ اما ظاهراً اين را از فحوای اجازه ياد شده دريافت کرده است. زرکلي همچنين محل مرگ عماد الدين را اصفهان می داند. بايد منابع تاريخی فارسی و نيز منابع سندی و رسائل و منشئات آن دوره را ديد. احتمالاً اطلاعاتی در مورد او بتوان پيدا کرد. اين را از اين جهت می گويم که چنانکه خواهيم ديد او بعضاً به عنوان "القاضي" هم خوانده شده است. به هر حال اين را به زمانی ديگر وا می گذارم.
طبق نقل آقا بزرگ طهراني از نسخه لباب الحساب، عماد الدين کاشي آن را در اصفهان در سال ۷۴۴ ق نوشته بوده است (او شايد تا اين سال در اصفهان بوده و بعد چنانکه ديديم در سال ۷۴۵ ق به يزد و در نهايت چنانکه خواهيم ديد مدتی بعد به شيراز رفته بوده است). در اينجا آقا بزرگ لا بدّ بر اساس همين نسخه وی را "القاضي يحيى بن أحمد الكاشاني" می خواند. او محتملاً جايی شايد در اصفهان قاضي بوده است (نک: الذريعة، ج ۱۸ - ص ۲۷۹؛ نيز نک: ابوالقاسم قربانی، زندگينامه رياضيدانان دوره اسلامي از سده سوم تا سده يازدهم هجري، ويرايش جديد، جلد۱ ص ۳۲۲). به هر حال ديديم که با وزيران و صاحب منصبان و حتی حاکمان محلی مرتبط بوده است. عماد کاشي ترجمه و شرحی هم بر ادوار ارموی در موسیقی دارد که نسخه آن در مجلس هست و آن را به دستور شاه ابو اسحاق اينجو (۷۲۱تا ۷۵۸) ساخته است.
از خطبه های کتابهايش و از جمله همين ايضاح المقاصد تشيع او را می توان ديد؛ کما اينکه بعد از اين خواهيم ديد که او و خاندانش با عالمان شيعی در ارتباط بوده اند. يکی از نکات جالب توجه در همين زمينه و نيز آموزش فلسفی او مربوط است به ارتباط او با نصير الدين علي بن محمد القاشي الحلي(د. دهم رجب ۷۵۵ ق در نجف؛ نک: بحار الأنوار، ۱۰۴/۲۰۶)، متکلم و دانشمند برجسته امامی مذهب و صاحب آثار کلامی و فلسفی و فقهی متعدد. القاشي الحلي کتابی دارد با عنوان کتاب النکات در تعدادی از مسائل کلام و منطق که از آن دست کم يک نسخه خطی موجود است. اين کتاب را القاشي الحلي برای "عماد الملة والدين يحيی" بن احمد الکاشي و به درخواست او قلمی کرده است. نسخه ای از اين اثر به خط ابن العتائقي در کتابخانه غرويه موجود است که صاحب اعيان الشيعة آن را ديده بوده است(نک: اعيان‏الشيعة، ج‏۸، ص: ۳۰۹). عبارت سيد محسن امين درباره اين نسخه چنين است: "علي بن محمد الكاشي‏ من علماء الإجازة و هو شيخ ابن العتايقي. له كتاب النكات في مسائل امتحانية في علمي المنطق و الكلام، صنفه لعماد الملة و الدين يحيى، منه نسخة بخط عبد الرحمن بن العتايقي في الخزانة الغروية، فرغ من نسخها سنة ۷۵۲ و على ظهر الكتاب بخط ابن العتايقي: توفي مولانا و شيخنا المولى القدوة القبلة سلطان الفقهاء و العلماء و المتكلمين نصير الملة و الحق و الدين مصنف هذا الكتاب طاب ثراه و جعل الجنة مقامه و مأواه عاشر رجب سنة ۷۵۵ هجرية. ... و كتب على ظهر النكات: كتاب النكات إملاء المولى الامام الأعظم البارع الورع المعظم قطب الأولياء و خلاصة الأصفياء سلطان الحكماء و الفقهاء و المتكلمين شيخ مشايخ العارفين كعبة طلاب العلم و السالكين نصير الملة و الحق و الدين علي بن محمد الكاشي أدام الله أيامه و أعطاه في داريه مراده بمحمد و آله الطاهرين".
بنابراين نسخه ای از اين کتاب به خط ابن العتائقي که خود معاصر جوانتر يحيی بن أحمد الکاشي است در غرويه موجود است. نکته جالب توجه اينکه يحيی بن احمد الکاشي خود بعداً شرحی بر اين اثر نگاشته و آن هم در زمان حيات خود نصير الدين القاشي. نسخه ای بسيار کهنه از اين اثر را در استانبول يافتم که آن را انشاء الله بنا دارم به صورت نسخه برگردان در مجموعه متون ايرانی که به کوشش دانشمند جواد بشري منتشر می شود ارائه دهم. عنوان آن بر روی نسخه چنين است: "شرح نکات نصير الدين الحلي از عماد الدين يحيی بن أحمد الکاشي".
آغاز آن چنين است:
۲۱۴ ب: قال المولی العلامة سلطان أفاضل عصره وبرهان فضلاء دهره جامع علوم الأولين والآخرين عماد الملة والدين يحيی الکاشي أدام الله ميامن أنفاسه: لما تفضل علي وتکرم مولانا الأعظم سلطان أفاضل المحققين قدوة العلماء الراسخين أفضل المتأخرين مستخرج الدقائق الأبية مستنبط الحقائق العلية صاحب الذهن الثاقب المؤيد بالفکر الصائب نصير الملة والدين حجة الاسلام والمسلمين الحلي مولداً الکاشي محتداً متع الله المسلمين بطول بقائه بجمع نکات منيعة ولطائف بديعة وأسؤلة غريبة وايرادات عجيبة مع أجوبة يظهر منها حقيّة الحقّ ويموج منها جليّة الصدق فتشرف نظري بمطالعتها ورأيت منها ما لا عين رأت ولا أذن سمعت واستفدت منها تحقيقات قلّما يهتدی إليها وظفرت فيها بتدقيقات يحقّ أن يعتمد عليها فأشار إليّ بعض الأفاضل الذي وجب عليّ إمتثال أمره أن أوضّح بعض ما استبهم منها وأفصّل بعض ما أجمل فيها وأن أشير إلی بعض الأجوبة التي سنح بخاطري الفاتر وذهني القاصر فشرعت فيما أمر والمأمور معذور وعثاره مغفور والمأمول من کرم الناظر فيه أن يصلح ما يری فيه من الخلل ويتمم (؟) ما يقف عليه من الزلل فإنّي معترف بالخطأ والتقصير ومتأمل من الله العليم الخبير أن يعصمني من مضلات الأفکار وزائفات الأنظار أنّه بالإجابة جدير وعلی عصمتنا من الضلالة قدير". از اين کتاب به خوبی مقام علمی عماد کاشي در فلسفه و منطق و مباحث کلامی روشن می شود.
نکته ديگر در رابطه با عماد الدين کاشي تحصيل يکی از عالمان شيعی است نزد او در شيراز؛ آنگاه که عماد کاشي در شيراز و در تحت حمايت ابو اسحاق اينجو زندگی می کرده است. اين دانشمند، الشيخ حسين ابن الشيخ كمال الدين أبي الحسن علي ابن الشيخ شرف الدين الحسين بن جمال الدين حماد بن أبي الخير الليثي الواسطي (زنده در ۷۵۶ ق)، عالم شيعی ذو الفنون و اديب و فقيه دانشمند و از خاندانی اهل علم و شناخته است. اين دانشمند مدتی ساکن شيراز بوده کما اينکه زمانی هم هند و نيز زمانی در قطيف بوده است. او علاوه بر عماد الدين کاشي از معاصرش شمس الدين آملي صاحب نفائس الفنون نيز که او هم چنانکه می دانيم تحت حمايت ابو اسحاق اينجو بوده در همان شيراز بهره علمی برده بوده است. نجم الدين الخضر بن محمد بن نعيم المطارآبادي، عالم امامی در سوم شوال سال ۷۵۶ ق از او اجازه مبسوطی دريافت داشته است که در آن مجيز اطلاعات مهمی در رابطه با مشايخ و تحصيلاتش ارائه داده است. حسين بن علي ابن حماد اشاره می کند که در شيراز در سال ۷۵۰ ق از شمس الدين آملي و عماد الدين الکاشي اجازه روايت دريافت کرده بوده است. از آثار اين ابن حماد کتابهای زير را بر شمرده اند: قوت الارواح و ياقوت الارباح في مبدأ العالم و قصص الانبياء و تواريخ الملوك و الخلفاء، روضة الازهار في الرسائل و الأَشعار، نهاية السئول في فضائل الرسول صلَّى الله عليه و آله و سلَّم، عيون الصفا في أخلاق المصطفى صلى الله عليه و آله و زادهم كرماً و شرفاً، المقامات الست؛ الرسالة الجامعة لسائر أقسام البديع المسماة بالكاملة و نيز قصائد و خطب و رسائل مختلف (نک: اعيان الشيعة، ج‏۶، ص ۱۰۵ تا ۱۰۶؛ موسوعة طبقات‏الفقهاء، ج‏۸، ص: ۸۴ تا ۸۵ ؛ الذريعة، ج ۱ / ص ۱۸۶ – ۱۸۷ و بسياری منابع ديگر).
در رابطه با عماد کاشي يکی از مهمترين نکات قابل توجه آن است که از طريق اجازاتی از فخر المحققين می توان اطلاعاتی درباره او و پدرش و نيز فرزندش که هر سه از عالمان بوده اند به دست آورد. طرفه اينکه فرزند او يعنی تاج الدين ابو سعيد که در اين اجازات، فخر المحققين بدو اجازه روايت داده نزد استاد يعنی فخر المحققين چند کتاب فقهی و حديثی شيعی و از جمله تبصرة علامه را فراگرفته بوده و به بحث و تحقيق آموخته بوده است. اين اجازات همگی در نسخه ای کهنسال نقل شده و همه به خط خود فخر المحققين است و موجود در کتابخانه مجلس (به شماره ۴۹۵۳؛ نک: فهرست، ۱۴/۲۲۹). تاريخ اين اجازات در شهور سال ۷۵۹ ق است. اين نسخه شامل اين رساله هاست با رقم کاتبان متفاوت و از جمله سيد حيدر آملي: ۱ - استقصاء النظر في البحث عن القضاء والقدر ، از علامه حلي . ۲ - السعدية ، همو . ۳ - ثلاثة وأربعون حديثا نبويا ، از فخر المحققین . ۴ - الفخرية في معرفة النية ، تأليف فخر المحققين . ۵ - تبصرة المتعلمين في أحكام الدين ، از علامه حلي . ۶ - الجمل والعقود ، شيخ طوسي ۷ - واجب الاعتقاد على جميع العباد ، از علامه حلي . ۸ - الخلل الواقع في الصلاة.
به هر حال اين اجازات به روشنی گواه آن است که اين خاندان شيعی مذهب بوده اند. به دليل ناخوانا بودن خط فخر المحققين عموماً در قرائت اين اجازات اشتباهاتی صورت گرفته و بنابراين به درستی وجود اين خاندان و نام درست آنان و ارتباطشان با عماد الدين کاشي محل گفتگو روشن نشده بود؛ به ويژه اينکه به خط مـتأخرتری در کنار تمامی خطوط اجازات و گواهی های انهائات فخر المحققين صورتی از آن توسط کاتبی متأخر نوشته و ارائه شده که او اين نامها را به خطا خوانده و با خطای خود عملاً موجب خطای اصحاب کتب تراجم و احوال و از جمله آقا بزرگ طهراني و ديگران شده است. درست به همين دليل در طبقات اعلام الشيعة و برخی ديگر از منابع معاصر از شخصی در عداد علمای شيعه ياد می شود به نام تاج الدين ابو سعيد ابن عماد الدين يحيى/ (گاه: الحسين) بن محمد (گاه: بن محمد) بن أحمد الكاشي (در اعيان الشيعة، به جای الکاشي: الکليني) که طبعاً با نام و نشان ابو سعيد فرزند عماد کاشي ما هماهنگ نيست. (نمونه اين نقل اشتباه را ببينيد در: تصحيح ثلاث و أربعون حديثا نبويا، چاپ سيد حسن الموسوی که در آن کاشي را هم علاوه، کاسي خوانده؛ فهرس التراث، ص ۱/ ۷۳۲ به بعد؛ در ذيل معرفی نسخه های تبصرة المتعلمين، الرسالة الفخرية في معرفة النيّة؛ ثلاث و أربعون حديثا نبويا؛ نيز جعفر حسيني اشکوري در اجازات فخر المحققين که در ميراث حديث شيعه چاپ شده نيز عيناً اين اشتباهات را تکرار کرده در حالی که تصوير اجازات عيناً در آن ارائه شده؛ نيز: الذريعة ، ج ۲۶ - ص ۲۴۴ – ۲۴۵). آقا بزرگ حتی بر اساس اين نقل اشتباه از شخصی با عنوان الحسين بن محمد بن أحمد، عماد الدين الکاشي در طبقات قرن هشتم (ص ۵۷) ياد کرده؛ کما اينکه باز مستقلاً از ابو سعيد بن الحسين بن محمد بن أحمد، الشيخ تاج الدين الکاشي به عنوان تلميذ فخر المحققين در طبقات قرن هشتم (ص ۸۶ تا ۸۷) ياد کرده است. آقا بزرگ نسخه را در کتابخانه تقوي در طهران ديده بوده است و اجازات مربوط به اين شخص را در اينجا نقل می کند. اين نسخه چنانکه از نقل اعيان الشيعة (نک: بعد از اين) معلوم می شود ظاهراً قبلاً در اختيار شيخ الاسلام زنجاني بوده و به هر حال در نهايت در کتابخانه مجلس استقرار يافته است. يکی از اين اجازات که به قرائت و تحصيل تبصرة علامه مربوط است؛ در اين کتابها و از جمله اعيان الشيعة چنين نقل شده: " قرأ علي مولانا الامام الأعظم أفضل المحققين سلطان الحكماء و المتكلمين تاج الحق و الدين عماد الإسلام و فخر المسلمين أبو سعيد ابن الامام السعيد عماد الدين الحسين ابن الامام السعيد محمد بن أحمد الكليني (کذا) ادام الله فضائله و أسبغ فواضله هذا الكتاب من أوله إلى آخره قراءة محققة قواعده مقررة دلائله كاشفة مسائله و كانت الاستفادة منه أكثر من الإفادة له و قد أجزت له رواية هذا الكتاب و غيره من مصنفات والدي مصنف هذا الكتاب في العلوم العقلية و النقلية الفروعية و الأصولية عني عنه و أجزت له رواية جميع كتب السالفين من أصحابنا رضي الله عنهم أجمعين فله ذلك لمن شاء و أحب و هو أهل لذلك و كتب محمد بن الحسن بن يوسف المطهر في سلخ ربيع الآخر سنة تسع و خمسين و سبعمائة و الحمد لله وحده و صلى الله على محمد و آله ( نک: أعيان‏الشيعة، ج‏۲، ص: ۳۵۴ تا ۳۵۵). چنانکه می بينيم در نام شخص مخاطب اجازه اغلاط متعدد وارد شده است. محقق طباطبايي تنها شخصی است که نام اين شخص را در متن اجازه به درستی خوانده و آن را در کتاب ارزشمندش مكتبة العلامة الحلي (ص ۷۲ – ۷۳) ارائه داده است: " قرأ علي مولانا الإمام الأعظم أفضل المحققين سلطان الحكماء والمتكلمين تاج الدنيا (کذا: الحقّ) والدين عماد الإسلام وفخر المسلمين أبو سعيد ابن الإمام السعيد عماد الدين يحيى ابن الإمام السعيد فخر الدين احمد الكاشي أدام الله أفضاله (کذا: فضائله) واسبغ عليه (کذا: در نسخه بدون عليه) فواضله هذا الكتاب من أوله إلى آخره قراءة محققة قواعده مقررة دلائله كاشفة مسائله وكانت الاستفادة منه أكثر من الإفادة له و (قد)أجزت له . . . وكتب محمد بن الحسن بن يوسف بن المطهر الحلي سلخ ربيع الآخر سنة ۷۵۹ ".
از تعابيري که فخر المحققين در مورد اين شاگرد دارد معلوم است که او از مقام علمی و جايگاه اجتماعی و خانوادگی مهمی برخوردار بوده است. از ديگر سو معلوم می شود که پدر عماد الدين کاشي هم خود از اهل علم بوده است. از تعبير " السعيد" در مورد عماد الدين هم معلوم می شود که در تاريخ صدور اجازه يعنی سال ۷۵۹ ق عماد الدين کاشي ديگر در قيد حيات نبوده است. با اين وصف طبق نظر قرباني بر اساس آنکه در نسخه ای از اللباب في الحساب، کاتب در سال ۷۷۳ ق از نويسنده با جمله دعايي دال بر زنده بودنش ياد کرده او تا اين تاريخ زنده بوده است ( نک: ابوالقاسم قربانی، زندگينامه رياضيدانان دوره اسلامي از سده سوم تا سده يازدهم هجري، ويرايش جديد، جلد۱ ص ۳۲۲). به نظر می رسد نمی توان اين تاريخ اخير يعنی سال ۷۷۳ ق را به عنوان سالی که هنوز عماد کاشي در قيد حيات بوده پذيرفت چرا که کم و بيش اين تاريخ با کليت زندگی و تحصيلات و طبقه او سازگار نيست.

يكشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۸:۴۵