سالها پيش شادروان استاد محمد تقی دانش پژوه در مجموعه مقالات نامه مينوی دو مشيخه زيدی را برای نخستين بار منتشر کردند. اين دو متن مشتمل بر اطلاعات گرانبهايی درباره زيديان ايران و کتابهای فقهی و مذهبی ايشان و به ويژه طبقات فقيهان آنان بود. با اين وصف پاره ای از اشتباهات در تصحيح آن دو متن راه يافته است که دليل آن هم مشکلات نسخه اساس طبع بود. نويسنده اين سطور به مناسبت کتاب روابط فرهنگی ميان ايران و يمن متن اين دو مشيخه را از نو تصحيح کرده است که انشاء الله همراه آن کتاب منتشر خواهد شد (در بخش ضمائم). متن ديگری هم در کنار اين دو متن به عنوان مشيخه سوم در دست انتشار است که آن را بر اساس يک نسخه خطی بسيار خوش خط و پاکيزه ارائه خواهم داد. کار تصحيح اين متن سوم دو سالی است پايان گرفته و به ويژه با حواشی متعددی انشاء الله در همان بخش ضمائم انتشار خواهد يافت. با اين وصف به دليل آنکه قسمتی از اطلاعات اين متن گرانبها هنوز برای نويسنده اين سطور رمز گشايی نشده، اصل متن را در همين سايت منتشر خواهم کرد تا به ويژه کسانی که در زمينه تاريخ و جغرافيای طبرستان و گيلان تخصص دارند نويسنده را از راهنمايی های خويش بهره مند سازند. اين مشيخه سوم که شامل طبقات رجال و فقهای زيدی ايران و معرفی کتابهای آنان است به کلی از لحاظ ارزش با دو مشيخه پيشگفته متفاوت است؛ نخست به دليل قدمت آن که متعلق به نيمه اول سده هشتم است و از نويسنده ای زيدی و ايرانی از شمال ايران و ثانيا به دليل آنکه اين متن مشتمل بر اسامی کسانی است که هيچ کجای ديگر نامی از ايشان نيامده و يا مطالبی را درباره کتابها و آثار فقهی و کلامی و حديثی نويسندگان زيدی ايران می دهد که مطلقا در هيچ کجای ديگری اين اطلاعات ديده نشده است. از جمله اطلاعات مهم اين کتاب ارائه مطالبی درباره جغرافيای طبرستان و ديلمان و گيلان در چند سده نخستين و به ويژه در دوران نزديک به حمله مغولان به ايران و اندکی پس از آن است که مطلقا اين قبيل اطلاعات را نمی توان در آثار رجالی و تاريخی زيديان يمن يافت. ما درباره نويسندگان، فقيهان، محدثان و متکلمان زيدی ايران تاکنون از طريق منابع ايرانی و فارسی کمترين اطلاع را در اختيار داشته ايم و متأسفانه بيشتر منابع ما در اين زمينه در ايران از ميان رفته است؛ به استثنای چند کتاب در مورد تاريخ طبرستان و گيلان و يا چند نسخه خطی در تفسير و يا فقه و بعضا به زبان و لهجه طبری و همچنين چند اطلاع تاريخی اينجا و آنجا در حاشيه نسخه های خطی. در حقيقت مهمترين اطلاعات درباره تاريخ فرهنگی مازندران و گيلان و به ويژه سهم زيديان در اين منطقه و نيز در ری و بخشهايی از خراسان مرهون آثاری است که در يمن و در ميان زيديه به زبان عربی باقی مانده است. شماری از اين آثار نوشته نويسندگان ايرانی است که آثار آنان در سده های گذشته راه به يمن پيدا کرده است و يا نوشته زيديان يمن است و به ويژه کتابهای تاريخی و رجالی آنان که خاصه در مورد زيديان ايران بيشتر متکی بر منابعی اند که هم اينک خود آن منابع از ميان رفته اند. فی المثل کتابهای مطلع البدور ابن ابی الرجال و يا طبقات الزيديه های يحيی بن الحسين و ابراهيم بن القاسم در مورد شماری از رجال زيديه در ايران در سده های پنجم به بعد به اسنادی اشاره می کنند که همينک از ميان رفته اند. البته بخشی از اين اسناد باز از طريق همين نوشته ها عينا باقی مانده که بخش اصلی و مهم آنها را سالها پيش پروفسور مادلونگ در کتاب اخبار أئمة الزيدية انتشار داده اند. کتابهای الافادة ابو طالب هاروني و نيز سيرة المؤيد بالله الهاروني و امثال آنها در اين ميان نوشته هايی هستند به قلم زيديان ايرانی درباره تاريخ و رجال زيدی ايران که البته اطلاعاتشان همه جا کافی نيست و هنوز بسياری نامها و کتابها و مسائل بر ما پوشيده است. اين نقص اطلاعات به ويژه در مورد دوران پس از برادران هارونی تا عصر زوال زيديه در ايران بيشتر مشاهده می شود و ما بيشتر اوقات جز پاره ای اسم ها و يا اطلاعات بسيار محدود ديگر چيزی بيشتر از تاريخ اين دوران و به ويژه تاريخ فرهنگی آن در اختيار نداريم. شماری از اسناد نويافته را نويسنده اين سطور به عنوان مکمل کار استاد مادلونگ در پايان کتاب روابط فرهنگی ايران و يمن در دست انتشار دارد و از آن جمله نامه هايی مين زيديان ايران و يمن که قبلا هم برخی از آنها را در همين سايت معرفی کرده ام. از آنچه از کتابهای طبقات زيدی پيشگفته بيشتر روشن است فعاليت زيديان ايران تا پايان سده ششم قمری است ولی با انتشار اين اسناد جديد اطلاعات ما از زيديان ايران در سده های هفتم و هشتم بسيار فزونی می گيرد. در همين مشيخه سوم که رساله ای است مفصل در معرفی علمای زيدی ايران و مشتمل بر فصول متعدد، ما از تعداد بسيار زيادی از عالمان و سادات زيدی شمال ايران و طبقات فقيهان و تاريخ دقيق مرگ آنها (که معمولا از ديگر منابع زيدی چنين اطلاعاتی کمتر به دست می آيد) و نيز کتابهايی که نوشته اند و به ويژه آثار فقهی آنان اطلاع حاصل می کنيم؛ خاصه کتابهای زيديان متأخر در طبرستان و گيلان و بعضا در ری و خراسان بزرگ. از جمله موارد مهم ديگر اين مشيخه سومين، اطلاعات دقيقی است که از فعاليتهای دينی زيديه ايران و از جمله اقامه نماز جمعه و امر به معروف و از اين شمار مسائل به دست می آيد. از ديگر نکات بسيار با اهميت اين مشيخه همچنين اطلاعاتی است که در رابطه با موضوعات کتابهای فقهی زيدی و آثاری که در پيرامون يکديگر نوشته شده است می دهد و نظامات شرح نويسی و حاشيه نويسی را در ميان زيديان ايران روشن می کند. در اين مشيخه همچنين اطلاعات بی سابقه ای درباره روستاها و شهرهای مختلف شمال ايران و مزارات آن جاها و همچنين بعضا اطلاعاتی مشابه درباره ری و خراسان به دست داده شده است. برخی مطالب ديگر اين کتاب برای اطلاع از لهجه های محلی طبرستان و گيلان بسيار مفيد است. فصل مهمی از آن هم در ذکر آثار مختلف ناصر اطروش است که برخی از آنها ابدا در هيچ منبع ديگری ديده نمی شوند و نشان از دايره وسيع و فهرست مطول نوشته های ناصر کبير اطروش دارد؛ از جمله آثاری از ناصر اطروش در موضوعات کلامی بر می شمارد که بسيار حائز اهميت است؛ مانند رديه های او بر ابن الراوندي و ابو بکر اصم . مثلا در يکجا در شمار آثار او می نويسد: ".... وکتاب العلل. قال الشيخ ابوجعفر ان کتاب العلل من دسيس الملاحدة والناصر للحق عليه السلام بريّ عنه وهکذا ذکر أبوالفضل بن شهر دوير بن يوسف. قال محمد بن صالح: لا بأس بأن ينسب اليه وإن کانت الشرايع ليست معللة بعلة...". يا درباره کتاب النصيحه او می نويسد" ... وکتاب النصيحة. قال بهاء الدين يوسف بن أبي الحسن الديلمي صاحب تفسير القرآن إنّ کتاب النصيحة منسوبة الی الناصر للحقّ عليه السلام وليس من تصنيفه وتأليفه بل امر السيد حسين الهاروني الحسني والد المؤيد بالله ونسبه الی الناصر للحق عليه السلام تشنيعا لأئمة الدعوة لأنّه کان امامياً غير قائل بامامة أئمة الدعوة فصنف ونسب الی الناصر للحق خوفا من الشنعة...".
ادامه دارد...
جمعه ۸ شهريور ۱۳۸۷ ساعت ۴:۱۷