ويرايش جديد کتاب مکتب در فرايند تکامل نوشته دانشمند عالی مقام دکتر حسين مدرسی طباطبايی در ماه گذشته راهی بازار کتاب ايران شد. گرچه علاقمندان به مطالعات تاريخی و شيعی از بيش از ده سال گذشته با اين کتاب در ترجمه فارسی آن آشنا بوده اند، اما ويرايش جديد حاوی مقدمه جديد، اضافات و اصلاحاتی در متن و نيز مؤخره ای است که آن سابقا تنها به صورت جزوه ای در اختيار بود. استاد مدرسی نمونه عالی يک محقق آگاه به موضوع و به منابع تحقيق است. البته اين ويژگی از زمان نخستين مقالات استاد در قم در رابطه با تاريخ و فرهنگ زادگاهش، قم کاملا پيدا بود؛ اما در بيست سال اخير هر يک از آثاری که از استاد مدرسی منتشر شده، نشان دهنده اهتمام آن دانشمند به موضوعات اساسی و اصلی در زمينه تاريخ و فرهنگ شيعی بوده است. کتابهای مقدمه ای بر فقه شيعه و خراج و زمين استاد هر يک نخستين کارهای آکادميک در اين موضوعات هستند و تأثيری بزرگ و ماندگار بر تحقيقات اين زمينه گذارده اند. به عنوان نمونه مدل تاريخنگاری دکتر مدرسی نسبت به ادوار فقه شيعه امامی نمونه ای بی بديل و بی سابقه است که پس از ايشان در تمامی کارهای مشابه تأثير گذارده است. نويسنده اين سطور تحقيقی را در اين زمينه به خاطر نمی آورد که پس از کتاب مقدمه ای بر فقه شيعه منتشر شده باشد و حرف تازه ای در رابطه با اين موضوع ارائه کرده باشد؛ عمدتا آنچه نوشته شده نمونه برداری از کار سترگ استاد مدرسی است. از جمله ويژگی های آن کار و نيز کارهای بعدی استاد مدرسی توجه به منابع مختلف حديثی و فقهی و کلامی و تاريخی بر اساس آگاهی درست از پيچيدگی های منابع و زمينه های بروز منابع تاريخی است و اينکه بايد از هر کدام به چه شکل و صورت بهره گرفت. البته مهارت استاد در اين زمينه از آشنايی دقيق ايشان با سنت کلاسيک ادبيات حديثی و فقهی و نيز آشنايی عميق با شيوه های نقد تاريخی که در مغرب زمين رواج دارد، بر می خيزد. به همين دليل پايه اصلی کارهای استاد بر توجه دقيق و ريزبينانه به منابع اصلی و بهره گيری از نقد متکی است. کتاب ميراث مکتوب شيعه هم کاری است نو و بديع که بر آشنايی عميق استاد مدرسی به اسانيد کتابهای حديثی و دانش رجال حکايت دارد و بی ترديد خود زمينه ای است بسيار مهم برای بازيابی متون کهن و طبقه بندی آنها. کتاب مکتب در فرايند تکامل چه اصل انگليسی آن و چه ويرايشهای فارسی آن، تحقيقی است تاريخی در يکی از مهمترين و محوری ترين مفاهيم شيعی يعنی موضوع امامت و تکامل مفهومی آن نزد اماميه که برای نخستين بار در اين شکل خاص بدان پرداخته شده و باورهای مختلف درباره امامت و غيبت را مورد "مطالعه تاريخی" قرار داده است. فارغ از موضوع کتاب، اين کتاب اهميت ديگری هم برای محققان اين رشته از علوم دارد و آن آموزش نحوه تحقيق در موضوعات تاريخی است. کارهايی که تاکنون از استاد مدرسی منتشر شده، محصول دوره ای است که هنوز برنامه های رايانه ای منابع اسلامی منتشر نشده بود. امروزه با در دست داشتن اين رايانه ها البته کار تتبع بسيار آسان تر شده است؛ اما نکته مهم آن است که اگر محقق شناخت درستی از منابع تاريخی و شيوه نقد داده های تاريخی نداشته باشد، بهره وری از منابع رايانه ای نيز نمی تواند کمک چندانی به او در ارائه نظريات نقادانه کند. متأسفانه هم اينک در پاره ای از تحقيقاتی که به فارسی منتشر می شود، محققان جوان عادت کرده اند، انبوهی از منابع را در پاورقی ها و در يادداشتهای مقاله و کتابشان ارائه دهند بی آنکه به درستی توانايی دسته بندی، نقد و بازخوانی آنها را داشته باشند. بدون اين لوازم، هر گونه تحقيقی تنها به نظر من به عمارتی می ماند که همه گونه وسيله و ابزاری در ساخت و تزيين آن به کار رفته است، اما هيچ کدام آنها در جای واقعی خود قرار نگرفته باشند. ارجاعات مکرر به مقالات غربی و يا ارجاع به دهها کتاب و مقاله برای نشان دادن شرح حال کسی و يا ارائه نمونه هايی زياد از وجود يک پديده تاريخی، هم اينک با در دست داشتن برنامه های رايانه ای نور و يا جامع اهل البيت و غيره بسيار آسان است، اما مهم آن است که يک تحقيق چه گامی توانسته است برای ايضاح يک پديده تاريخی بردارد. روشن است، زمانی کل آنچه که از کتابهای تراجم و رجال در دوره های کهن در اختيار بود به صد کتاب هم نمی رسيد، اما آنچه کار محققان بزرگی مانند ميرزا محمد خان قزوينی و امثال او را برجسته می کرد، تتبع کور نبود، بلکه آگاهی بر اينکه برای چه چيزی بايد چه کتابی را مورد بررسی قرار داد و اينکه چگونه مطالب يک کتاب را بايد تلقی کرد. اما امروزه با انتشار هزاران کتاب بزرگ و کوچک در زمينه های تاريخ و رجال و تراجم و مهمتر از آن در دست بودن برنامه های رايانه ای تحقيق، طبعا هنر تحقيق بيش از هر چيز نه بر تتبع کور بلکه بر مدل تحقيق استوار است. برنامه های رايانه ای اين خطر را دارند که محققان به مطلبی از يک کتاب دست می يابند بدون آنکه زمينه آنرا به درستی بشناسند و بی آنکه با آن کتاب انسی پيدا کرده باشند. به همين دليل دست کم برای محققانی که تازه به وادی تحقيقات تاريخی وارد شده اند، بهتر است که بيشتر بر آشنايی نزديک با کتابها تکيه کنند. از ديگر سو بيش از هر چيز تکيه بر ساختار کتابها و نقد و بررسی آنها و نيز دستيابی به مدل تحقيق تاريخی اهميت دارد. تحقيق بيش از هر چيز متکی است بر پرسش و نه پاسخ و به ويژه متکی است بر ارائه ساختار فرضيه و آزمون. تکيه بی اندازه به ارائه منابع و ارجاعات مکرر به منابع تاريخی و مقالات و تحقيقات غربی اگر متکی بر آگاهی تاريخی نباشد، تنها در بهترين حالت يک تتبع خوب اما ناقص است که از رايانه ها هم به خوبی بر می آيد. بنابراين بايد بيش از هر چيز روش تحقيق تاريخی را فراگرفت و برای بکار گرفتن شيوه های نقد تاريخی، تنها آشنايی با موضوع بحث بدون زمينه های تاريخی و فرهنگی آن کافی نيست. بنابراين آشنايی ومطالعه تاريخ اديان و ملل و نحل و فرهنگها و ادبيات کلاسيک نيز به همان اندازه مهم است. تحقيق درباره شعر حافظ تنها نيازمند اطلاع بر ادبيات فارسی و ادوار شعر فارسی نيست، بايد زمينه های تاريخی و فرهنگی آنرا نيز دانست و يا دست کم مورد توجه قرار داد. در آن صورت است که بی ترديد آشنايی با کلام و فقه اسلامی، تاريخ دوران حافظ و آشنايی با زمينه های تاريخی تصوف و "مکتب شعر فارسی" آن طور که دکتر پورجوادی درباره آن تحقيق کرده است؛ نيز لازم است. در موضوعات ديگر هم طبعا چنين است. محققی نامدار را می توانم مثال بزنم که بارها در کتابها ومقالاتش از انديشه های گنوسی /غنوسی سخن رانده اما خود او هم اذعان دارد که منابعش در اين زمينه فراتر از دو سه کتاب دست چندم عربی و آن هم "ايدئولوژيک" درباره موضوع گنوستيسيزم نيست. تاريخنگاری انديشه ها به اندازه کافی پيچيده و پر ابهام هست؛ بنابراين با خلط مفاهيم تاريخی و در آميختن ادوار آنها کار را از آنچه هست نبايد مشکلتر کرد.
کتاب دکتر مدرسی نمونه يک کار بزرگ و محققانه است که هم مبتنی بر تتبع و تحقيق آگاهانه است و هم در آن از آميختن مسائل و در افتادن در خلط موضوعات و ارائه "نظريه" پردازی های بزرگ اما بی دليل و ايدئولوژيک زده خودداری شده است. کتاب بنابراين در کنار ديگر فوائد آن نمونه ای است مهم برای درک درست شيوه و مهندسی تحقيق.
جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶ ساعت ۱:۳۳