با وجود اينکه در زيدی بودن و جايگاه حسن بن علي ناصر کبير اطروش در فقه و عقايد زيدی ترديدی نيست، اما نجاشی در رجال (ص ۵۷-۵۸/۱۳۷) نام او را آورده و با تعبير "کان يعتقد الامامة" امامی بوده او را مطرح کرده است. اين تعبير بی ترديد به معنای امامی بودن است و مانند آن در موارد ديگری نيز ديده می شود. نجاشی اضافه می کند که اطروش در اين زمينه کتابهايی نوشته و مقصود وی در زمينه تفکر و فقه اماميه است. تعبير او چنين است: " کان يعتقد الامامة و صنّف فيها کتباً". آنگاه چند کتاب او را نام برده که از آن جمله دست کم يک کتاب در فقه است. در اين ميان کتابی نام می برد به نام کتاب انساب الأئمة ومواليدهم الی صاحب الأمر عليهم السلام. البته نجاشی بر خلاف رويه معمول خود سندی به کتابها نمی دهد و از اينرو ظاهرا چنين می نمايد که وی اين کتابها را يا شخصا نديده بوده و يا از آنها در سنتی روايی اطلاع نداشته است. اينکه منبع او در اين اطلاعات چه بوده اطلاعی نداريم. اما احتمالا شماری از افراد خاندان ناصر اطروش که در بغداد می زيسته اند و امامی مذهب بوده اند و ما از وجود آنها اطلاع داريم، منبع کلی اين نوع اطلاع بوده اند. درباره ناصر و مذهب او و خاندانش در جای ديگری مفصلا نوشته ام که اميدوارم به زودی منتشر شود. اينجا تنها يک نکته را تذکر می دهم: با وجود زيدی بودن ناصر اطروش، چگونه می توان انتساب کتابی را در انساب و مواليد امامان تا امام غائب به ناصر اطروش نسبت داد.
جواب اين پرسش به نظر من به نسخه ای باز می گردد که از تاريخ مواليد و انساب امامان وجود داشته که اشتباها در آن حسن بن علي در سند کتاب، حسن بن علي الناصر الأطروش فرض شده است ( يا از روی غفلت و يا عمدا از سوی شماری از اولاده امامی ناصر). در سند نسخه ای که از تاريخ الأئمة روايت ابوالمفضل شيباني در همين سايت منتشر کرديم، به روشنی مطالب درباره تاريخ امامان تا امام زمان (ع)، و از آن جمله در تمام موارد، انساب امامان، به روايت از امام حسن بن علي الثاني است که مقصود امام حسن عسکري (ع) است. اما احتمالا در نسخه ای "الثاني" به "الناصر" تغيير کرده و کتاب را به روايت از ناصر اطروش و تأليف او فرض کرده اند. در يک مورد ديگر هم می دانيم که نام امام حسن عسکری به غلط به ناصر اطروش تفسير شده است (نک: مقاله من در تصحيح يک سند در کتاب ماه دين؛ نيز نک: رجال شيخ طوسی، ص ۳۸۵/ ۵۶۶۷؛ ۳۷۶/ ۵۵۶۲ که اين اشتباه اخير در آن کتاب منعکس شده است).
البته به گواهی حاکم جشمي در جلاء الأبصار ناصر اطروش محضر امام حسن عسکری را درک کرده بوده (نک: مقاله پيشگفته من)، اما باتوجه به اينکه روايت تاريخ الأئمة منسوب به امام عسکري از لحاظ اين انتساب، دست کم در شکل نسخه هايی که از آن نزد ابن همام و خصيبي می شناسيم، شديدا محل ترديد است، اين احتمال قابل طرح نيست که شايد ناصر اطروش هم همين نسخه را از امام روايت می کرده و آنگاه نسخه او از اين متن به عنوان تأليفی از وی درباره امامان شناخته می شده است و آن هم تا امام دوازدهم (ع). بنابراين احتمال نخست ما واردتر و مقبولتر خواهد بود.
جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ ساعت ۱۵:۵۷