آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۸۱٫۲۳۶ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۶۸۰ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۲۶۴

پر بازدیدترین یادداشت ها :



از تفاسیر کهن شیعی تعداد اندکی را می توان از عناوینشان و یا گرایشات نویسندگانشان چنین فرض کرد که تفاسیری بحثی و غیر روایی بوده اند؛ گو اینکه امروزه از آنها چیزی در اختیار نیست. از نخستین تفسیرهای شیعی غیر روایی که امروزه در اختیار ما قرار دارد علاوه بر تفسیر تبیان باید به تکه های تفسیری شریف مرتضی و همچنین آثار قرآنی شریف رضی اشاره کرد. متأسفانه این نوع تفاسیر را آنطور که شایسته است معرفی نکرده و نمی شناسیم. در سال های اخیر هم تفسیر وزیر مغربی منتشر شد که او هم باید تفسیری شیعی قلمداد شود. تبیان شیخ تفسیر مهمی است نه تنها از نقطه نظر اینکه تفسیر کامل و نظام واری از قرآن است بلکه به این دلیل نیز که او در مقام فقیه و متکلم طراز اول شیعه به تفسیر بحثی و لغوی و ادبی و استناد به گفته های لغویان و ادیبان و مفسران سنی و معتزلی قبل از خود اعتنا می کند و خود را محدود به تفاسیر شیعی روایی نمی کند. پیش از شیخ و استادانش شریف مرتضی و شیخ مفید عموماً تفسیر شیعی محدود بود به نقل روایات از امامان شیعه. البته چنانکه گفتم تفاسیر دیگری هم قبل از این دوران وجود داشته که باید تفاسیر غیر روایی تلقی شوند. مانند آنچه گفته شده ابو احمد عبدکی از عالمان شیعه معتزلی گرای سده چهارم نوشته بود.

تفاسیر روایی شیعی معمولاً چند محور را دنبال می کردند: یا جنبه های تأویلی آیات قرآن را و با توجه به مفاهیم شیعی برجسته می کردند که عمدتاً هم ناظر به نقل فضیلتی برای اهل بیت و یا مثلبه ای برای مخالفان بود و یا اینکه متضمن اشاراتی بودند برای تحریف قرآن و اثبات نقصان در آن. بعد از شیخ البته تفاسیر متعددی بر قرآن نوشته شد که بیشتر تحت تأثیر تبیان و یا تفاسیر معتزلی و بحثی بود. از آن میان مهمترین نمونه ها تفاسیر طبرسی و ابو الفتوح را باید نام برد. تعدادی هم تفسیر در همین سنت می شناسیم که تنها از آنها نامی در منابع نقل شده و متأسفانه نسخه ای از آنها در اختیار نیست. اما آنچه عملاً اتفاق افتاد این است که از یک دوره رویکری که در میان مفسران غلبه پیدا کرد این بود که به جمع و گردآوری تفاسیر روایی قرآن بدون توجه به بحث های نظری و بحثی بسنده کنند. ترتیب های مختلف و تحریرهای متفاوت از منابع اولیه و همه اش هم تکرار مکررات و به ویژه از عصر صفوی به این طرف نوشته شد. به نحوی که می توان ادعا کرد از دوره صفویه به این سو تا دوران جدید که تفاسیر مهمی چون البیان و المیزان تدوین شد رویکرد غالب در میان مفسران به گردآوری احادیث و ترجمه آنها در مقام بحث های تفسیری معطوف بود. منابع این گونه تفاسیر روایی معمولاً کتاب هایی است که اعتبار روایی آنها چندان ثابت نیست. چنانکه گفتم محوریت اصلی بخشی از این گونه کتاب ها صرفاً نشان دادن بروز انواعی از تحریف در قرآن است و بخشی دیگر هم تأویلاتی است که عمدتاً ناظر به مفاهیم و شخصیت های شیعی است و نه تفسیر مستقیم و سیاقی آیات قرآن. تفاسیر ابن جحام و منسوب به علی بن ابراهیم و حبری و فرات کوفی و عیاشی و از این قبیل معمولاً شامل چنین روایاتی اند و بخش زیادی از آنها هم برگرفته از روایات سنت های غیر معتبر روایی و با ریشه های مرتبط با گروه های اهل غلو و یا تفویض شیعی. بعدها تعدادی کتاب تألیف نویسندگان شیعی و سنی هم که ناظر به ما نزل من القرآن فی اهل بیت بود هم به این دسته منابع افزون شد و کتاب هایی مانند البرهان بحرانی را فراهم کرد. سید هاشم بحرانی البته به این دسته کتاب ها بسنده نکرد و کوشید از اینجا و آنجا تا جایی که ممکن است شمار این دسته احادیث تفسیری را افزون کند و لو به نقل از منابعی مانند هدایه خصیبی و دلائل الامامه منسوب به ابن رستم و ... این احادیث بعضاً مشتمل بر تأویلات بعیده و بارده ای هم هستند که معلوم است به انگیزه های تبلیغی ساخته و پرداخته و پیشنهاد شده اند. در میان این همه روایات که کتاب های پر برگ از تفسیر شیعی را رقم زد تعداد کم و بیش اندکی احادیث از امامان شیعه نقل شده که در چارچوب دو دسته ای که از آن سخن گفتیم قرار نمی گیرند و حقیقتاً تفسیر آیات قرآن اند و یا تفسیر مفاهیم و واژگان قرآنی. شماری از اینها البته مربوط به آیات احکام اند. بخشی از روایات اهل بیت درباره تفسیر قرآن هم به ویژه آنچه از دو امام صادقین و یا حضرت امیر نقل شده در منابع تفسیری سنی نقل شده اند که باید همت شود و گردآوری شود. چنین است که حجم سنگین روایات تأویلی منسوب به امامان شیعه در منابع غیر معتبر شیعی عملاً روایات تفسیری اهل بیت را به حاشیه برد. شیخ طوسی و بعدها طبرسی تلاش کردند تفسیر قرآن را با ورژن شیعی و با نگاه و منظری متأثر از تفکر کلی تشیع و از جمله التزام به مبانی کلام شیعی که هماهنگ با تفکر معتزلی هم بود ارائه دهند.
آنچه که در میان تفاسیر روایی پیشگفته معمولاً مغفول ماند تعدادی از روایات شیعی هستند که کلینی و صدوق در کتاب ها و ابواب توحید و ایمان و کفر و اخلاقیات نقل کرده اند و مشتمل بر استناد به آیات قرآن در روایات منسوب به امامان شیعه اند بدون آنکه دلمشغولی اصلی آنها رویکردهای تأویلی باشد.

متأسفانه چند سالی است دیده می شود باز این رویکرد اخباری به تفاسیر روایی تأویلی جای تفاسیر بحثی قرآن را در ادبیات و انتشارات معاصر دارد می گیرد.

شنبه ۲۵ دي ۱۳۹۵ ساعت ۹:۱۰
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت